📋 #روضه : بنویسید غزل افتاده
🗓 شب ششم #ماه_رمضان ۱۴۴۴
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنویسید غزل افتاده
جلوهی حُسن أزل افتاده
بنویسید که از عرش خدا
سیزده ظرف عسل افتاده
بنویسید که از پشت فرس
حسن جنگ جمل افتاده
بنویسید سر کشتن او
چقدر بحث و جدل افتاده
نوجوان است ولی بر جانش
چقدر دست اجل افتاده
ننویسید سرش دعوا شد
خاک زیر بدنش دریا شد
ننویسید که زیر سم اسب
سیزده مرتبه جسمش پاشد
بنویسید که پهلویش چون
پهلوی فاطمهی زهرا شد
بنویسید که قدّ قاسم
به بلندی قد سقّا شد
با اشاره بنویسید فقط
باز هم قامت آقا تاشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷 حضرت #قاسم_بن_حسن
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️
📋 #نوحه :از خیمه داره میاد بیرون
🗓 شب ششم #ماه_رمضان ۱۴۴۴
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خیمه داره میاد بیرون
با هیبت حسنی، قاسم
ارباب بیقراره و گریون
پیش قمر بنیهاشم
میرسه آروم آروم از لابهلای خیمه
صدای نالههای خیمه برا ماه شبای خیمه
حسن!
پسرت بیزره میره
حسین
داره از غصّه میمیره
رو خورشید پیشونیش، عمّه
عمّامهی علوی بسته
دست عموی علمدارش
دستاشو میگیره آهسته
عمّه میگه با گریه ای کبوتر شیدا
مثه تو نمیشه پیدا بین نوههای زهرا
وای
بیا مادر، نگاهی کن
وای
بیا قاسم رو راهی کن
میافته رو زمین و غرق
سرخی عسل لبهاشه
افتاده و سر خونینش
انگار رو دامن باباشه
میرسه صدا ناله از زیر سم مرکب
اومده جون عمو بر لب؛ داره ناله میزنه زینب
وای
میکشه رو زمین پاشو
وای
داره میبینه باباشو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷 نوحه: حضرت: #قاسم_بن_حسن
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️
📋 #روضه : چه کنم تا لب تو، نالهی بابا نکشد
🗓 شب ششم #ماه_رمضان ۱۴۴۵
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چه کنم تا لب تو، نالهی بابا نکشد
صبر کن؛ صبر که اشکم به تماشا نکشد
نجمه، دنبال تو از خمیه دوید امّا حیف
تا زدی ناله، عمو زود رسید امّا حیف
سنگ برداشته امّا به لب ماه زدند
ترسم این بود که چشمت بزنند؛ آه! زدند
در مسیر نفست چیست؟! مزاحم شدهاست
قاسمی داشتم امّا دوسه قاسم شدهاست
باد، موی تو بهم ریخت؛ مرا ریخت بهم
عطر و بوی تو، بهم ریخت؛ مرا ریخت بهم
خواستی تا که بگویی به عمویت، بابا!
گفتگوی تو بهم ریخت؛ مرا ریخت بهم
نیزهای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند
تا گلوی تو بهم ریخت؛ مرا ریخت بهم
دوسه ابرو بهروی ابروی تو، وا کردند
نعل، رووی تو بهم ریخت؛ مرا ریخت بهم
دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر، کم شد
آمدم زود ولی باز تنت، درهم شد
سنگ بر رووی تو خورد؛ ابروی من، درد گرفت
تا به پهلوی تو زد؛ پهلوی من، درد گرفت
در تو دیدم حسنم را که دوباره میخواند
روضهی سیلی دستی که به نیلوفر خورد
ایستادم بهروی پنجهی پا، امّا حیف
دستش از رووی سرم رد شد و بر مادر خورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷 #ماه_رمضان #حضرت_قاسم #قاسم_بن_حسن
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️