واقعنگریهای یک آرمانگرا
بسم رب الشهداء و الصدیقین سیزدهمین سالگرد جانباز و آزاده سرافراز شهید حاج اسماعیل پازشگر جمعه مورخ
#از_پای_ننشسته
این عنوان را برای اویی برگزیدم که اعلام کنم:
زندگی او سراسر حوادثی بود که می توانست، او را زمینگیر کند، اما او قدم به قدم در مسیری رفت که هر مرحله اش می تواند الگوی هر گروه سنی شود.
در دوره کودکی و نوجوانی، پدر و مادر را از دست داد.
در حالیکه نوجوان بود با کار و زحمت، خرج تحصیل و معیشت خود را درآورد. در بخشندگی او اینکه موتور خود را به دوست نیازمندش داد که بفروشد و مشکلش را حل کند، در عین اینکه خود به آن موتور وابسته بود.
در اوان جوانی، بحبوحه مبارزات انقلابی، یک مبارز تمام عیار شد. در کوران انقلاب برای دفاع از انقلاب، عضو کمیته انقلاب اسلامی گردید.
جنگ که شد به عنوان یک بسیجی به جبهه رفت.
در زمانی که نیاز به عملیات فریب، با احتمال اسارت یا شهادت بود، اولین نفر داوطلب شد.
در همین عملیات اسیر شد و تا ده سال تمام رنجهای دوران اسارت را تحمل کرد، رنج هایی که تا آخر عمر همراه همیشگی او بود.
پس از آزادی از پای ننشست و با تسلطی که بر عربی یافت، آموخته های دوران اسارت از قرآن و نهج الباغه را در جلسات قرآن سه شنبه ها به شاگردانش میآموزاند.
چون مرشدی مرحله به مرحله، شاگردانش را همراهی و هدایت میکرد.
شاگردانش به عنوان بچههای فرهنگی معروف شده بودند.
او پذیرای همیشگی شاگردانش بود، چه شبهات اعتقادی و سیاسی، که او مامن جوانان برای رجوع و رفع آن شده بود.
نه فقط استاد، که چون پدری دلسوز، شاگردانش را یاری میکرد و برای هرکدام وقت و توان میگذاشت.... تا اینکه بیماری و غلبه آثار آسیبهای دوران اسارت، توان او را گرفت و همه ما را از توفیق شاگردی او محروم کرد.
خدا بیامرزد🤲
استاد خوبی بود. هنوز آرامش و طمانینه او در مواجهه با شاگردانش در یادها باقی است.
او قلب ما را تسخیر کرده است.