فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ثقلین
امام صادق عليه السلام:
رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگاه با مردى دست مى داد، هرگز دست خود را از دست او نمى كشيد تا اين كه او دستش را از دست حضرت بكشد
ما صافَحَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَجُلاً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَهُ حتّى يَكونَ هُو الذي يَنزِعُ يَدَهُ مِنهُ
ميزان الحكمه جلد6 صفحه260
@MAHMOUM01 ☘🥀
شَهد شیرین شهادت را
کسانی مچشند که
شهد شیرین گناه را
نچشیده باشند....🍃
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
@MAHMOUM01 🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
👤 استاد #رائفی_پور
اهلبیت از خطخطیهای بیربط جامعه، زیباترین تصویر رو ساختند!
@MAHMOUM01 🍃✨
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
پسری از دوستان به دنبال زن و زندگی و ازدواج بوده و خب جور نمی شده . هر کاری میکرده اون دختری که میخواسته جور نمی شده تا این که واقعا به استیصال میرسه .
همون ایام دانشگاه برای زیارت مشهد اسم نویسی می کنه و این اقا پسر هم اسم نویسی می کنه
و خلاصه روز موعد میرسه .
این اقا پسر به محض رسیدن به مشهد توی اتوبوس به همکلاسی هاش میگه که
میرم یه ساعته زنم رو از امام رضا میگیرم میام ..
می دونی که اینطور موقع ها چه قهقه و خنده ای بین رفقا راه میفته .
خلاصه همه میرن هتل و محل اقامت و این اقا پسر یه رااااااااااست میره حرم امام رضای عزیزمون
این اقا پسر وارد حرم میشه و به سختی خودش رو میرسونه به ضریح و رو میکنه به آقا میگه :
همسر منو تا یک ساعت دیگه میرسونی وگرنه … ال و بل
این حرف رو میزنه و از حرم خارج میشه .
خب باید قطعا به یه خستگی خاصی رسیده باشه که این حرف رو میزنه و ما اسمش رو میگذاریم اضطرار و استیصال.
واقعا هم حال بدیه ان شالله هیچ وقت دچارش نشی.
راستی شهید خلیلی هم به ازدواج جوون ها خیلی کمک میکنه ..
ازدواج کمتر از یک ساعت رقم خورد
داشتم در مورد امام رضا و ازدواج می گفتم .. ادامه ش اینطور میشه که
آقا پسر وقتی که در حال بیرون اومدن از حرم بوده یه خانوم و آقا جلوی راهش رو میگیرن
رومیکنن به پسر و میگن :
ببخشید سوال بی ربطی داریم ولی ایا شما مجرد هستید؟
اقا پسر حالا کلاس میذاره و تو داری میکنه و نمیگه که مثلا من داشتم الان ضریح رو از جا در میاوردم!!!!
میگه خب مگه چی؟
میگن نه شما بفرمایید
میگه بله !!
( نکته جالب این که ایشون شاید اولین داماد تاریخ ایران بود که بله رو گفت 🙂 )
و خانواده عروس خانم اینطوری میگن که:
ما چندین سال پیش بچه دار نمی شدیم و بچه مون رو از امام رضا علیه السلام گرفتیم. دیشب توی هتل تصمیم گرفتیم که امروز وارد حرم که شدیم اولین جوانی که دیدیم و مجرد بود رو فرستاده امام رضا بپنداریم و دخترمون رو به عقد ایشون در بیاریم.
حالا دیگه آقا پسر در مقام انکار در میاد!!! ( وقتی دعا میکنین خداوکیلی حواستون باشه عشقا )
پدر دختر خانم میگن که دختر ما توی هتل هست و باید بیایین باهاش صحبت کنین و ادامه ماجرا
آقا پسر میگه من نه خانواده م اینجاس نه کسی و نمی شه اینطوری خب!!!
( ایششششششش کلاس گذاشتنش رو !! من جای امام بودم یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میکردم والا!!! )
خلاصه به زور که نه! ولی غیر عادی اقا پسر رو می برن هتل و عقد رو هم همونجا تو هتل انجام میدن!
شاید کمتر از یک ساعت طول کشید این جریان و خب امام رضا خوب امام رضایی کرد خدایی..
حالا من چکار کنم ؟
راستش امام رضا برای یه قشر خاص نیست .. خودت رو از خودش بدون و تو هم به جمع توسل کنندگان بپیوند. جواب میگیری. با کیفیت .. و البته زودتر از هر واسطه ای که شاید با هزار منت و عیب و ایراد .. خیری به در خونه ت برسون..
اقامونه .. بهش پناه ببر..
التماس دعا
᯽────❁────᯽
@MAHMOUM01 ☘
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
᯽────❁────᯽
@MAHMOUM01 🌴
᯽────❁────᯽
🌹#مثل_شهدا
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
مرد عراقی به پسرش گفت برود دست حاج قاسم را ببوسد ، پسر رفت بین جمعیت، ولی نتوانست نزدیک حاجی بشود. وقتی نشست توی ماشین ، گفتم مردم عراق اینقدر دوستت دارند که پدری به پسرش امر کرد بیاید دستت را ببوسد، ولی محافظها نگذاشتند. خواست ببیندشان ؛ از ماشین پیاده شد ، پسر و پدرش را غرق بوسه کرد .
@MAHMOUM01 🥀☘🥀
⏤͟͟͞͞🌺⃟🐣••
بہفرزندانخودنگوییدکہ
نمازخواندنراحتاست
وکارۍندارد،بہآنهابگویید
نمازخواندنسختاست
کہخیلۍها #نمۍتوانندنمازبخوانند❗️
واگرراحتبودهمہنمازمۍخواندند
وحداقلدربینمسلمانها
''تارکالصلاةنداشتیم''🌱🚶🏻♂
[ - استادپناهیان - ]
-<@mahmoum01>❄️🌿
-﷽-🌸
دنیا رنج است
اگر اسیرش باشــی،
و ســـود است
اگر امیرش بشوی..‼️
•عـینصـاد•
-<@mahmoum01>🌺❄️
-﷽-🌸
بهترین دوست برای تو کسی است که تو را شیفته آخرت کند و نسبت به دنیا بی رغبت کند و تورا در فرمان برداری از خدا کمک کند...🦋
#جانفدا🌱
#حاج_قاسم💚
#جان_فدا🕊
-<@mahmoum01>✨❄️
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
رمانناحله🌿
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_پنجاهو_دوم 🌺
دوربین و که اورد پایین محمد سرش و خم کرد و ب ریحانه چیزی گفت
ک فهمیدم ریحانه گفت
+ من چیی بگممم؟ دوباره محمد یچیزی بهش گفت
ریحانه ام کلی سرخ و سفید شد و گفت
+فاطمه جون میشه یه باردیگه ازمون عکس بگیری ؟
فهمیدم که محمد مجبورش کرده اینو بگه ولی دلیلش و نمیدونستم
بیچاره ریحانه خیلی ترسیده بود
دختر خالش دوربین و انداخت بغلم و یه پوزخند کاملا محسوسم به محمد زد
محمد یه لبخند مرموز رو صورتش نشست
خواهر و شوهرخواهرشو بغل کرد و با لبخند ب لنز خیره شد
ازشون عکس گرفتم و دوربین و گذاشتم رو میز
رفتم و یه گوشه نشستم
محمد اینا هنوز بالا بودن که یهو صدای آهنگ بلند شد
همه باتعجب نگاه میکردن
همون دخترای فامیل ،جیغ کشیدن و با قر اومدن وسط
داداشای ریحانه و روح الله اخماشون رفت تو هم
علی دست محمد و گرفت و بهش گفت
+ولشون کن اینارو بیا بریم
محمد جواب داد
+ینی چی ولش کن حداقل صداشو کمتر کنن
همسایه ها اذیت میشن
با دیدن قیافه سرخ ریحانه رفتم کنارش نشستم
بهش گفتم
_چیشدههه عروس خانوم چرا انقدر ترسیدی؟
+میترسم دعوا شه فاطمه
_دعوا چرا
+ببین این دختر خاله های من با محمد مشکل دارن
_سرچی چرا؟
+سلما همون دختره که دوربین و ازت گرفت به قول خودش به محمدعلاقه داره بعد محمدخیلی ازش بدش میاد یه اتفاقایی افتاد بینشون که الان سر جنگ دارن باهم خواهراش یجورایی میخوان حرص داداشم ودر بیارن
نمیدونم چیکار کنم تو نمیشناسی محمدو یه چیزایی و نمیتونه طاقت بیاره
_هرچی باشه کاری نمیکنه که مراسمت بهم بریزه اینو مطمئن باش
+ خداکنهه
پدرریحانه اومد دم درو
+آقا محمد بیا پسرم کارت دارم
محمد ک تا الان تمام زورش و زده بود تا بره و باسلمااینا برخورد کنه
با حرف پدرش احتمالا بیخیال شد داشت میرفت بیرون ک وسط راه برگشت رفت طرف دستگاه بالبخند سیمش وکشید و گرفت تو بغلش
وقتی درمقابل نگاه متعجب همه داشت میرفت بیرون به ریحانه گفت
+ریحانه جون من اینومیبرم یخورده اختلاط کنم باش
صدای خنده جمع بلندشد
الان فقط خانوما بودن داخل
شالم و ازسرم در اوردم ورفتم کنار ریحانه
یه چندتاسلفی باهم گرفتیم
ایستادم کنارش
دوربین و دادب یکی از فامیلاشونو گفت ازمون عکس بگیره
عکسامونوکه گرفتیم نشستیم و گرم صحبت شدیم
ریحانه ام دیگه استرس نداشت وهمش در حال خندیدن بود
یکی از خانومای فامیلشون یه قابلمه برداشت وبا ریتم روش ضربه میزد
بزور ریحانه رو بلندکردن
دورش چرخیدن و اوناییم که میتونستن با اون ریتم تند برقصن رقصیدن
البته همش واسه خنده بود
یه ساعت دیگه که گذشت به ردیف نشستیم تا آقایون شام و بیارن
چند نفر اومدن تو
و بقیه بیرون دم درکمک میکردن
محمدم پشت درسینی هارو میداد دستشون
چون جمعیت زیاد نبود زودکار پذیرایی تموم شد
#غزاله_میرزاپور
#فاطمه_زهرا_درزی
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸༄⸙
<@mahmoum01>