آمدیرویزمین،عالمدگرگونشدعلی
هرکسیخواهدکهبرخیزد،بَرَدنامتورا
↴
‹❁@MAHMOUM01›
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#خطبه_غدیر
ای مردم؛
به خدا قسم پيامبران پيشين به #ظهورم بشارت دادهاند و همانا من آخرین #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و #حجت_خدا بر همه آفريدگانِ آسمانها و زمينم، هر كس در این موضوع تردید کند به كفر جاهلیت درآمده و هر کس در چیزی از سخنان امروزم ترديد کند، در تمامى محتواى رسالت من شک کرده است، و هر کس در امامت يكى از امامان (علیهم السلام) شک کند در همه آنان شک کرده است و جايگاه ناباوران امامت ما، آتش دوزخ خواهد بود.
منابع:
فرازی از خطبه غدیر خم
#شماره ۸
🌼🌼🌼
@MAHMOUM01
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#خطبه_غدیر
ای مردم؛
در #قرآن انديشه كنيد و ژرفاى #آيات آن را دريابيد و بر #محكماتش نظر كنيد و از متشابهات آن پيروى ننماييد، به خداوند سوگند كه #باطنها و #تفسير آن را روشن نمیكند مگر همينكه دست و بازوى او را گرفته و بالا آوردهام و اعلام میدارم: هر آن كس كه من سرپرست اويم، اين #على (علیهالسلام) #سرپرست اوست و او #على (علیهالسلام) فرزند ابیطالب (علیهالسلام)، #برادر و #وصى من است ؛ #ولايت و #سرپرستى او حكمى از سوى خداست كه بر من فروفرستاده است.
منابع:
فرازی از خطبه غدیر خم
#شماره ۹
🌸🌸🌸
@MAHMOUM01
16.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱شاهکارقرائت من سوره:الفاتحه🌱
#آیه:1الی7
#تلاوت :کامل
#القاری:الاستاد:عبدالباسط محمدعبدالصمد
#سلطان القرا
#حنجره طلایی
#صداملکوتی
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
🍃┅🦋🍃┅─╮
@MAHMOUM01
╰─┅🍃🦋🍃
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
✍امام باقر عليه السلام: از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز؛ زيرا اين دو، كليد هر بدى مى باشند و كسى كه تنبل باشد، حقّى را نگزارد و كسى كه بى حوصله باشد، بر حق شكيبايى نورزد
📚تحف العقول صفحه295
امروز شنبه
۱۷ تیر ماه
۱۹ ذی الحجه ۱۴۴۴
۸ جولای ۲۰۲۳
→@MAHMOUM01
#کرامات #شهید_سید_کوچک_موسوی
حکایت پنجم به نقل ازمادرشهید سیدعبدالله موسوی
مدتی بود که به بیماری مبتلا شده بودم وبرای درمان به پزشکان مختلفی مراجعه کرده بودم وهرکدام داروهای مختلفی تجویز کرده بودند ولی بهبودی حاصل نشده بود وآن روزهم تازه از مطب یکی از همین پزشکان به منزلش پسرم آمده بودم و عروسم(دختر شهید موسوی) برای خرید از منزل خارج شد. من در منزل درازکشیده بودم واز مبتلا شدن به این بیماری بی تابی می کردم وبا عکس شهید که بر روی دیوار بود درد دل می کردم که احساس کردم صدای نفس شخص دیگری را در اتاق حس می کردم ناخودآگاه گفتم آقا سید کوچک شمائید گفت بله چون پشت به ایشان بودم می خواستم ازجایم بلند شوم تا بی احترامی به او نباشد اما نتواستم ایشان گفتند. شما استراحت کنید به سختی برگشتم تا ببینمش فقط توانستم با گوشه چشمم زیارتش کنم پیراهنی سفید بر تن داشت وچفیه ای مشکی به دور گردنش بود.ناگهان زنگ درب منزل به صدا درآمد و من گفتم این یا ....(عروسم) است یا علیرضا (نوه) که از مدرسه برگشته است . ایشان گفتند نه آنها نیستند من در را باز می کنم تا این جمله را گفتند از جا بلند شدم و تازه متوجه شدم که ایشان شهید شده اند سرا سیمه به سمت درب رفتم و درب را بازکردم کسی پشت درب وداخل کوچه نبود به گریه افتادم تا اینکه عروسم به خانه برگشت وحال منقلب مرا دیدوجویای علت آن شد گفتم چند لحظه پیش پدرت به عیادتم آمده بود او نیز به گریه افتاد هر دو خیلی گریه کردیم از آن روزبه بعد به برکت حضوراین سید بزرگوار بدون استفاده از دارو دیگرهیچ آثاری از آن بیماری در وجودم نیست.
@MAHMOUM01 🥀✨🥀