eitaa logo
『مـهموم』
155 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
3 فایل
﷽ - حسین جان من همانم که به آغوش تو آورد پناھ :) خودمانیم ؛ کسی جز تو نفهمید مرا . .♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمدی‌روی‌زمین،عالم‌دگرگون‌شدعلی هرکسی‌خواهد‌که‌برخیزد،بَرَدنام‌تورا ‌↴ ‹❁@MAHMOUM01
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ای مردم؛ به خدا قسم پيامبران پيشين به بشارت داده‌اند و همانا من آخرین (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و بر همه آفريدگانِ آسمانها و زمينم، هر ‏كس در این موضوع تردید کند به كفر جاهلیت درآمده و هر کس در چیزی از سخنان امروزم ترديد کند، در تمامى محتواى رسالت من شک کرده است، و هر کس در امامت يكى از امامان (علیهم السلام) شک کند در همه آنان شک کرده است و جايگاه ناباوران امامت ما، آتش دوزخ خواهد بود. منابع: فرازی از خطبه غدیر خم ۸ 🌼🌼🌼 @MAHMOUM01
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ای مردم؛ در انديشه كنيد و ژرفاى آن را دريابيد و بر نظر كنيد و از متشابهات آن پيروى ننماييد، به خداوند سوگند كه ‏‌ها و آن را روشن نمی‌كند مگر همين‏كه دست و بازوى او را گرفته و بالا آورده‌ام و اعلام می‌‏دارم: هر آن‏ كس كه من سرپرست اويم، اين (علیه‌السلام) اوست و او (علیه‌السلام) فرزند ابی‌طالب (علیه‌السلام)، و من است ؛ و او حكمى از سوى خداست كه بر من فروفرستاده است. منابع: فرازی از خطبه غدیر خم ۹ 🌸🌸🌸 @MAHMOUM01
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱شاهکارقرائت من سوره:الفاتحه🌱 :1الی7 :کامل :الاستاد:عبدالباسط محمدعبدالصمد القرا طلایی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @MAHMOUM01 ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام باقر عليه السلام: از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز؛ زيرا اين دو، كليد هر بدى مى باشند و كسى كه تنبل باشد، حقّى را نگزارد و كسى كه بى حوصله باشد، بر حق شكيبايى نورزد 📚تحف العقول صفحه295 امروز شنبه ۱۷ تیر ماه ۱۹ ذی الحجه ۱۴۴۴ ۸ جولای ۲۰۲۳ →@MAHMOUM01
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت پنجم به نقل ازمادرشهید سیدعبدالله موسوی مدتی بود که به بیماری مبتلا شده بودم وبرای درمان به پزشکان مختلفی مراجعه کرده بودم وهرکدام داروهای مختلفی تجویز کرده بودند ولی بهبودی حاصل نشده بود وآن روزهم تازه از مطب یکی از همین پزشکان به منزلش پسرم آمده بودم و عروسم(دختر شهید موسوی) برای خرید از منزل خارج شد. من در منزل درازکشیده بودم واز مبتلا شدن به این بیماری بی تابی می کردم وبا عکس شهید که بر روی دیوار بود درد دل می کردم که احساس کردم صدای نفس شخص دیگری را در اتاق حس می کردم ناخودآگاه گفتم آقا سید کوچک شمائید گفت بله چون پشت به ایشان بودم می خواستم ازجایم بلند شوم تا بی احترامی به او نباشد اما نتواستم ایشان گفتند. شما استراحت کنید به سختی برگشتم تا ببینمش فقط توانستم با گوشه چشمم زیارتش کنم پیراهنی سفید بر تن داشت وچفیه ای مشکی به دور گردنش بود.ناگهان زنگ درب منزل به صدا درآمد و من گفتم این یا ....(عروسم) است یا علیرضا (نوه) که از مدرسه برگشته است . ایشان گفتند نه آنها نیستند من در را باز می کنم تا این جمله را گفتند از جا بلند شدم و تازه متوجه شدم که ایشان شهید شده اند سرا سیمه به سمت درب رفتم و درب را بازکردم کسی پشت درب وداخل کوچه نبود به گریه افتادم تا اینکه عروسم به خانه برگشت وحال منقلب مرا دیدوجویای علت آن شد گفتم چند لحظه پیش پدرت به عیادتم آمده بود او نیز به گریه افتاد هر دو خیلی گریه کردیم از آن روزبه بعد به برکت حضوراین سید بزرگوار بدون استفاده از دارو دیگرهیچ آثاری از آن بیماری در وجودم نیست. @MAHMOUM01 🥀✨🥀