eitaa logo
『مـهموم』
148 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
﷽ - حسین جان من همانم که به آغوش تو آورد پناھ :) خودمانیم ؛ کسی جز تو نفهمید مرا . .♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🔰از اونجایی که ارزش خیلی زیادی برای قائل بود و در منطقه‌ی بلوچستان به دنبال گمشده‌ش () می‌گشت، مرخصی می‌گرفت. 🔰یادم هست که این ایام دیگه دل تو دلش نبود💗 همه‌ی ها و هماهنگی هارو انجام میداد برای شرکت در پیاده روی سالار شهیدان حضرت (ع) 🔰از اونجایی که خدمت به اهمیــ💥ـت بسیار بالایی براش داشت، مرخصی هاش رو به صورتی تنظیم میکرد📆 که وقتِ برداشتِ (کشاورزی) باشه و به قول معروف یک تیر دو نشان بشه؛ هم دیدار و هم حال پدر و مادر باشه. 🔰این نحوه‌ی تنظیم برای ایام اربعین حسینی طوری بود که، اولاً به دیدار خانواده اومده باشه👌 و با دوستان هم محله‌ای به مشرف بشن که حق رفاقت راهم ادا کرده باشه. راوی: دوست شهید 🌷 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ @MAHMOUM01 ✨🥀✨
🍂🍂🍂 ❇️ خدمت در مجالس عزای الحسین (ع)... 🔹️ یکی از اهل منبر نقل کرد که در تهران شخص با معنایی به نام بود که اقامه مراسم می‌کرد و من در خانه‌اش منبر می‌رفتم ایشان برای من هم نقل کرد که: 🔸 سالی در شب روضه داشتیم و دو تا جوان حاضر بودند و در جلسه می‌خندیدند؛ من ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که آنها را توبیخ کنم ولی جلوی خودم را گرفتم و چیزی نگفتم. 🔹️ اما دیدم فردا شب آمدند و بیش از همه گریه می‌کنند! من از علت آن سؤال کردم آنها گفتند: ما در عالم خواب دیدیم حضرت اباعبدالله علیه السلام و علیه السلام تشریف آوردند و اسامی حضار در عزاداری نوشته می‌شد. 🔸 وقتی اسامی به حضرت اباعبد الله علیه السلام ارائه شد فرمودند: چرا اسم آن دو نفر جوان را ننوشتید؟ جواب دادند که آن دو نفر در روضه می‌خندیدند؛ حضرت تصدیق کردند و فرمودند: اسم آنها را جزء بنویسید چون هنگام خارج شدن چند استکان جمع کردند!! 📚 العین الحلوة (تالیف استاد سید باقر درچه‌ای)، ص۱۶۶ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ @mahmoum01 ╰┅────────────┅╯