﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🔰از اونجایی که ارزش خیلی زیادی برای #کارش قائل بود و در منطقهی بلوچستان به دنبال گمشدهش (#شهادت) میگشت، #کمتر مرخصی میگرفت.
🔰یادم هست که این ایام دیگه دل تو دلش نبود💗 همهی #پیگیری ها و هماهنگی هارو انجام میداد برای شرکت در پیاده روی #اربعین سالار شهیدان حضرت #اباعبدالله(ع)
🔰از اونجایی که خدمت به #پدرومادر اهمیــ💥ـت بسیار بالایی براش داشت، مرخصی هاش رو به صورتی تنظیم میکرد📆 که وقتِ برداشتِ #محصول (کشاورزی) باشه و به قول معروف یک تیر دو نشان بشه؛ هم دیدار و هم #کمک حال پدر و مادر باشه.
🔰این نحوهی تنظیم #مرخصی برای ایام اربعین حسینی طوری بود که، اولاً به دیدار خانواده اومده باشه👌 و #ثانیاً با دوستان هم محلهای به #کربلا مشرف بشن که حق رفاقت راهم ادا کرده باشه.
راوی: دوست شهید
#شهید_حسن_عشوری🌷
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
@MAHMOUM01 ✨🥀✨
🍂🍂🍂
❇️ خدمت در مجالس عزای #اباعبدالله الحسین (ع)...
🔹️ یکی از اهل منبر نقل کرد که در تهران شخص با معنایی به نام #اسماعیل_اربابی بود که اقامه مراسم #روضه میکرد و من در خانهاش منبر میرفتم ایشان برای من هم نقل کرد که: 🔸 سالی در شب #تاسوعا روضه داشتیم و دو تا جوان حاضر بودند و در جلسه میخندیدند؛ من ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که آنها را توبیخ کنم ولی جلوی خودم را گرفتم و چیزی نگفتم.
🔹️ اما دیدم فردا شب آمدند و بیش از همه گریه میکنند! من از علت آن سؤال کردم آنها گفتند: ما در عالم خواب دیدیم حضرت اباعبدالله علیه السلام و #حضرت_عباس علیه السلام تشریف آوردند و اسامی حضار در عزاداری نوشته میشد.
🔸 وقتی اسامی به حضرت اباعبد الله علیه السلام ارائه شد فرمودند: چرا اسم آن دو نفر جوان را ننوشتید؟ جواب دادند که آن دو نفر در روضه میخندیدند؛ حضرت تصدیق کردند و فرمودند: اسم آنها را جزء #خدمتکاران بنویسید چون هنگام خارج شدن چند استکان جمع کردند!!
📚 العین الحلوة (تالیف استاد سید باقر درچهای)، ص۱۶۶
#گناه
#یامهدی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅────────────┅╮
@mahmoum01
╰┅────────────┅╯