﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #مجید_قربانخانی
♨️عشقِ تفنگ و بیسیم
🌟مادر شهید روایت میکند: همیشه مجید دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت«خانم تو را به خدا نگذارید برود! تمام بچهها را تکهتکه کرده است. میگوید من کاراته میروم باید همهتان را بزنم.»
🎈عشق پلیس بودن و قویبودن باعث شده بود هرجا میرود، پُز داییهای بسیجیاش را بدهد؛ چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود. بعدها هم که پایش به بسیج باز شد، یکی از دوستانش میگفت«آنقدر عشق بیسیم بود که آخر یک بیسیم به مجید دادیم و گفتیم این را بگیر و دست از سر ما بردار.»
🌟مجید سینهسوخته بود و اینطور نبود که فقط به فکر جوانی و تفریحش باشد. در مرامش بود که هرکسی نیاز به کمک داشت، اگر برایش مقدور بود، کمکش میکرد. در ۱۴سالگی رفت آموزش دید تا به مردم در خصوص پیشگیری از بیماری ایدز مشاوره بدهد. در حدّ مربی که شد، مرتباً کرج میرفت و به بیماران و خانوادههای درگیرِ این بیماری مشاوره میداد.
🌸🤲 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🤲🌸
🦋🦋🦋
^* @MAHMOUM01 *^