من هیچ وقت کسیو مجبور نمیکنم با من دوست بمونه. اگه احساس کنم با حرفام یا کارام دارم اونارو اذیت می کنم، بی سرو صدا عقب میکشم و دور میشم، این هیچ وقت آسون نیست ولی میدونم کار درستیه.🌪💚
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
شمالیا یه قربون صدقه دارن که میگه:
چِشمِ بالاتِر که نِدارمی... تو می چِش سویی!
یعنی: از چشمهام که چیزی مهمتر ندارم...
تو، نور چشمهای منی!
همینقد قشنگ:)))
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
آدما که یه دفعه رها نمیکنن و برن؛ یه دفعه قاطی نمیکنن،
داد و بیداد نمیکنن و همه چیزو خراب نمیکنن این اتفاق طی یه دوره ی خیلی طولانی اتفاق میفته اینجوریه که یه نفر بخاطر از دست ندادن کسی که دوسش داره همه چیز رو تو خودش میریزه ولی یه دفعه؛
یه جایی دیگه نمیتونه تنهایی و با خودش همه ی اونارو حل کنه ..
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
یه تئوری قشنگ هست که میگه
وقتی دو نفر همو پیدا میکنن و بهم شبیهان و نزدیکن، انگار که وجودشون بههم وصله
خدا خاکشون رو از یه جا برداشته :)
همین قدر قشنگ 🙃😍
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
تا حالا شده حتی روت نشه به کسی بگی حالت بده؟!
وقتی انقدر زیاد حالت بد بوده
که خودت خجالت میکشی دیگه به کسی بگی حالم بده،
با خودت میگی مگه بقیه مسئول حال بدی توان؟
دیگه میریزی تو خودت تا دق کنی
همون..
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
زندگی اونجا قشنگه
که با کسی که بااهاش
200بار تموم کردی
1000000بار قهر کردی
ازدواج کنی و خوشبخت بشی... ✨
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
رسمش نبود عاشق کنی اما نمانی پای من
مرهم که نه، زخم شوی بر تک تکِ اعضای من...❤️🩹🤌🏼
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
کاش یه مغازه کوچیکی بود یه پیرمرد و پیرزن مهربونی روی یه صندلی قدیمی نشسته بودن و نوار کوچیکی کنار دستشون میخوند و قربون صدقه هم میرفتن،میرفتیم پیششون و غمامون رو میفروختیم و بجاش خوشحالی میگرفتیم،ساعت ها کنارشون مینشستیم و اونا از عشقشون برامون حرف میزدن، ما هم وجودمون پر از زیبایی و ارامش میشد
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
ایمانم را گرفتهام روی دستم
و میخواهم مواظبش باشم
اما فرار میکند و یکجا نمینشیند.
گویا دوستم ندارد و آرام نمیگیرد.
بهانه میکند و همهجا با من نمیآید.
من نگهبان خوبی برایش نیستم.
او این را میداند.
چگونه با این ایمان به سراغ تو بیایم؟
کاری برایم کن آقا!
حال ایمانم خراب است...
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
ترکآی قشقایی یه شعر دارن که میگه:
گزیم آغلار ایرگ بیلیر دردنه((:
چشام گریه میکنه قلبم فقط میدونه دردشو((:
هچ بیلمزدم خوش گینلرم قدرنه
هیچ نفهمیدم قدر روزای خوبمو
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
چـشـات آبـے نـبـود ؛
مـوهـات شـبـیـہ مـوجهـا نـبـود ؛
امـا نـمـےدونـم چـرا هـروقـت مـےرم دریـا بـہ یـاد تـو مـےافـتـم ):
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ
یکی از زیباترین دعاهایی که شنیدم این بود:
«وَ لاتُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً.»
در جستجوی آنچه برایم مقدر نکردهای، خستهام مکن.
ִֶָ 𝓶𝓪𝓱𝓷𝓸𝓸𝓻 ִֶָ