میگم شما میدونستین تو زمان‌های قدیم که خبری از قطب‌نما و نقشه و گوگل مپ و اینجور چیزا نبود، آدما راهشون رو به کمکِ ستاره‌ها پیدا میکردن؟

اما شرطِ مسیریابی شناختِ ستاره‌هاست! تا وقتی ندونی هر کدوم از این ستاره‌ها اسشمون چیه و تو چه موقعیتی قرار دارن نمیتونی بر اساسِ اون‌ها راه رو پیدا کنی...

الآن هم مشغولِ همین کارم:)

تا بتونم تک‌تکِ ستاره‌ها رو اینجوری براتون نقاشی کنم...

منتظرِ ستاره‌ی اول؛ خانومِ شماره یک باشین:)✨

"دوشنبه ۲ مرداد ماهِ ۱۴۰۲" تو نامه‌های دخترک خوندم که: «بعضیا معتقدن عشق از کلمه عشقهَ گرفته شده. عشقه یه گیاهه شبیه پیچک که روی تنه‌ی درخت‌ها و گل و گیاه می پیچه و عصاره و شهدشون رو میگیره... واسه همین میگن هر کس که عاشقه، دور معشوقش می‌گرده و عصاره‌ش رو تو وجود خودش می کشه تا حدی که دیگه تفاوتی بین عاشق و معشوق، پیدا نمیشه مجنون لیلی می شه و لیلی هم مجنون!» @mahraaaah❤️قربونِ نوشته‌هات #دفترچه‌قصه‌زی

قربونِ تو که هستی تا بتونم برای شب بخیرهام از حرفایِ تو استفاده کنم:)✨ @Roberah_ir🤍

چند آسمان ورای تمنای ابرها فریاد میزنند که مولای ابرها بی تو قرار نیست ببارند غیر خون این سرنوشت حتمی فردای ابرها

باران! که چون نرفتن تو غیر ممکن است لختی بمان به روی حرم جای ابرها اطفال صف کشیده که بر شانه ات روند چون دیدنیست دشت زبالای ابرها

از شرم آب شد بدنت تا بخار شد از جسم توست تک تک اجزای ابرها اینگونه شد که راز فراوانی غمت پیوند میخورد به معمای ابرها

یک ماه گمشده! به تمنای آب نیست🌙 منظور خواهرت ز تماشای ابرها در امتداد آبی سیر نگاه تو پا میگذاشت قافله جا پای ابرها

برخیز چون به علقمه مه گرفته ات خیره شده خدای تو از لای ابرها:)☁️

تو کلِ زندگیم، فقط در موردِ یه چیز بود که دلم میخواست جایِ پسرا باشم...:)

یه رویا که همیشه با حسرت بهش نگاه میکردم...

به بهم دوختنِ چادر سیاه‌ها و پرچما...

به رنگِ مشکی زدن به در و دیوارِ کوچه‌مون...

به نفس کشیدن زیرِ سقفی که با دستایِ خودم ساختم... ولی خب هميشه مثلِ دخترِ این عکس از بیرون تماشا میکردم:))

به جمع کردنِ پول توجیبیا به امانت گرفتنِ استکان نعلبکی‌های مامان به تکیه زدن!

من برایِ این رویا کلی اشک ریختم:) تو خونه انجامش دادما چادرایِ مامانو گرفتم و یه تکیه کوچولو واسه دلِ خودم ساختم... ولی من دلم یه هیئت میخواست قدِ یه دنیا!

یه دنیا که کلِ دخترایِ کره‌ی زمین تو دلش جا بشن🌿

شاید شد! شاید روزی یه تکیه، نه شبیه تکیه‌ی پسرایِ کوچه‌مون یه تکیه‌ی تازه شبیهِ قشنگیِ دخترایِ دنیا زدم!:)

📻🌘 دلت میاد بدون تو، تنها و بی پناه بشم دلم نمیخواد که منم، رفیق نیمه راه بشم کاشکی بتونم تا ابد به عشق تو تکیه کنم بیام تو آغوش خودت، یک دل سیر گریه کنم:)🫂 @Mahrah_rb🪐

+ رویای بچگی من، نفس زدن کنارته...

سلام از پشتِ ابرایِ مه‌رآه🌖 من قصه‌زی‌ام🤍 اومدم بهتون خبر بدم برایِ رفیقم، دخترکِ نامه نویس یه مشکلی پیش اومده و واسه همین نتونست این روزا اونجوری که دلش میخواست فعالیت کنه اینجا منتظرش بمونین داریم تلاش می‌کنیم مسئله رو حل کنیم و بعدش با دستِ خیلی پُر برگرده🌱 ممنون که همراه و همسفرِ مایین✨

گفت: دخترک! بیا یه رد و نشونی از خودت بده بهمون.. اومدم که حرف رفیقم رو زمین نمونه؛ اومدم که بگم خیلی دلتنگم♥️