یه مرحله از زندگي هم هست که بهش میگن
[ بي تفاوتي ناشي از صبر بیش از حد ] که دیگه مثل گذشته براي ِنبودن ها بي قراري نمیکني .
711.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزاریم بگم فراموشش کردم . .
دروغ گفتم بهتون .
مَهراك .
گوشهي ِدفترش نوشته بود : خیال ِدیدنت چه دلپذیر بود ، جوانيام در این امید پیر شد ، نیامدي ؛ دیر شد
گوشهي ِدفترش نوشته بود :
مرگ حق است ،
همانگونه که تو حق ِمنی . .
تو نیایي به سراغم ؛
خبرم ميآید .
391.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلاي ِیاس ِتو باغچه ؛
غروبا بهونه ميگیرن ..
شب ِآرزوها شاید به اشتباه آرزویت کردم
این شد حال و روز من ُ ؛ تو شدي آرزوي ِمحالم .
مَهراك .
گوشهي ِدفترش نوشته بود : مرگ حق است ، همانگونه که تو حق ِمنی . . تو نیایي به سراغم ؛ خبرم ميآید .
گوشهي ِدفترش نوشته بود :
با تو میشه خوشبخت بود تو خاورمیانه : )
مَهراك .
گوشهي ِدفترش نوشته بود : با تو میشه خوشبخت بود تو خاورمیانه : )
گوشهي ِدفترش نوشته بود :
لغت نامه هاي ِدنیا را باید آتش زد . .
جلوي ِواژهي دلتنگي نوشته اند : عدم ِحضور کسي . !
چقدر نبودنت را ساده فرض کرده اند . . .