چند روز قبل، حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته در یادداشتی با عنوان "سال ۱۴۰۲، یک سال سخت فرهنگی" نکاتی رو مطرح کردند که ارزش خوندن، دقت مضاعف کردن، تفکر کردن و بکار بستن رو داره ...
بسم الله 👇👇👇
کار فرهنگی کردن در تقویم سال ۱۴۰۲ سختتر از سالهای قبل است. سختتر است چون:
* معیشت مردم سخت شده و طبیعی است اولین چیزی که اولویتش را از دست میدهد، حوزه فرهنگ است.
* فضای مجازی زخم خورده شلوغیهای آبانماه است و هنوز حال و احوالش جا نیامده.
* دولت سرش به مشکلات سیاسی و امنیتی و اقتصادی گرم است و فرهنگ مساله روی میزش نیست.
* اخلاقگرایی و انصاف به واسطه دعواهای سیاسی افت کرده.
* تابستان امسال، تابستانی پر از حاشیه خواهد بود.
* بسیاری از دغدغهمندهای فرهنگی و انقلابی اصلا فهمی از فضای بعد از شلوغیها ندارند و از تحولات ذهنی مخاطبشان بیخبرند.
* بعضی از دوستان نادان ما قرار است امسال را هم با شعارها و تجمعها و تولیدات دهه شصتیشان آب به آسیاب دشمن بریزند.
* فاصله تولید کننده خدمت یا محصول فرهنگی با مخاطب بیشتر شده و این یعنی بعضی از تولید کنندهها احتمالا در خلا شناختی به سر میبرند.
* مرزبندیهای انقلابی و غیر انقلابی واضحتر شده و بعضی از اهالی فرهنگ جرئت اعلام موضع مجموعهشان را ندارند.
* حجم تولیدات فرهنگی و کیفیت جبهه دشمن به قدری بالاست که رقابت را خیلی سخت کرده.
* بحران نیروی انسانی کارآمد و کاربلد در حوزه فرهنگ خیلی جدی است.
* ما در کار تیمی ضعیفیم و برای همین توان جبههسازی کمی داریم.
* مدتهاست در حوزه فرهنگ منفعلیم و تلاشمان این است که جواب فعالیتها و تولیدات دشمن را بدهیم، به جای اینکه نقش فعالانه داشته باشیم و زمین بازی را دست بگیریم.
* در حوزه فرهنگ ضعف جدی نوآوری و خلاقیت داریم. آدم جرئتمند و ریسکپذیر برای راه انداختن طرحی نو کم داریم.
* خیلی از نهادها و مجموعههای فرهنگی به پول دولتی و کمکهای حکومتی عادت کردهاند و روحیه و مرام مستقل ندارند.
اینها نکتههایی است که به چشم من میآیند و جمعشدنشان در کنار هم چشمانداز سال ۱۴۰۲ را چشماندازی سخت میکنند.
حالا ما چه کار کنیم؟ کار فرهنگی را رها کنیم و برویم سراغ یک کار نان و آبدار دیگر؟ برویم سراغ کاری که سنگ کمتری سر راهش افتاده؟
اینجور وقتها من رفتن این راه سخت و طی کردنش را بیشتر از قبل دوست دارم.
این یادداشت اولین یادداشت من بود از مجموعه یادداشتهای بهار ۱۴۰۲.
در یادداشتهای بعدی به نکتهها و پیشنهادها و مسالههایی که مربوط هستند به حوزه فرهنگ و کار فرهنگی میپردازم. این یادداشتها در کنار هم میتواند فرصت گفتگوی ما با هم باشد برای درک بهتر فضای جامعهای که تویش زندگی میکنیم. شاید این یادداشتها و حاشیههایش توانست گرهی از ذهن کسی باز کند یا راه را برای عزیزی روشن کند.
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
محرم دل
چند روز قبل، حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته در یادداشتی با عنوان "سال ۱۴۰۲، یک سا
یادداشت دوم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته در ادامه یادداشت قبلی با عنوان "سال ۱۴۰۲، یک سال سخت فرهنگی"
بسم الله 👇👇👇
ننویس، کار نکن، نساز
کار ضعیف نساز، آقا / خانم / موسسه اهل فرهنگ، تو را به خدا کار ضعیف نساز.
الان زمانه «کاچی به از هیچی» نیست، الان زمانه «یکی مرد جنگی به از صد هزار» است.
وقتی شرایط فرهنگی کشور دچار چالشهای جدی است، وقتی قرار است امسال را با بحرانهای فرهنگی بگذرانیم، وقتی دشمن بلد است کار کند، بلد است تصویر و کلیپ و متن و ویدیو و پوستر و خبر و برنامه و فیلم بسازد، با کیفیت هم میسازد، ما نباید محصول و خدمت فرهنگی درجه دو و سه تولید کنیم.
این یک تعارف نیست اما یا نباید در عرصه کار فرهنگی باشیم، یا باید درجه یک باشیم.
سرود درجه دو درست کردن، کتاب درجه دو نوشتن، فیلم درجه دو ساختن یعنی هدر دادن توان فرهنگی اندک جبهه انقلاب.
برادر من، خواهر من، موسسه گرامی دغدغهدار، اگر هنوز فرم و تکنیک نمیشناسید، بساطتان را از خط مقدم فرهنگ جمع کنید و بروید نانتان را از جای دیگری در بیاورید.
امسال، سال سختی برای کار فرهنگی است، سختتر میشود اگر با یک دست بخواهیم جلو دشمن قوی بایستیم و با یک دست بخواهیم خرابکاریها و کارنابلدیهای دوستان ضعیف را جمع کنیم.
برای بعضیها، خدمت به انقلاب اسلامی این است که برای انقلاب اسلامی کاری نکنند. همین که نباشند، سرودی نسازند، انیمیشنی تولید نکنند، کتابی ننویسند، آوازی نخوانند و برنامهای در تلوزیون نسازند، بهترین کمک است.
من شک ندارم اگر امسال قرار باشد مثل سال قبل خط تولید سرودهای مذهبی دوزاری رونق داشته باشد، کتابهای آبکی از زندگینامه شهدا نوشته شود، آوازهای بیریتم و فالش با مضامینی دینی تولید شود، انیمیشنهای بی سر و ته به زور روی پرده بیایند و فیلمهای سینمایی ناشیانه با درونمایه انقلابی ساخته شود، ما بازی را سه هیچ به دشمن باختهایم. سه هیچی که هر سه گلش نتیجه بازینابلدی و گلبه خودی بچههای انقلابی است.
وقتی کار سخت میشود، وقتی شیپور جنگ بلندتر از همیشه نواخته میشود باید زبدهترین فرماندهها و بهترین امکانات برای رزم به خط شود نه درماندهترین و تازهکارترین نیروها با از رده خارجترین امکانات.
اینها را گفتم که اگر امسال دیدید با سیلی نقد یک کار فرهنگی، صورتش را سرخ کردم، بدانید که دردم درد زمانه نشناسی و فرمنالبدی و ضربه خودیها به انقلاب است.
هر چه جلوتر میرویم مطمئنتر میشوم که نگاه شهید عزیز، چمران به جا و راهبردی بود که گفت: «آنکس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.»
ضربهای که انقلاب از غیرمتخصصین در حوزه فرهنگی خورده، خودش روضهای است که باید برایش چند دهه مجلس گرفت و گریه کرد. حالا ولی شرایط مثل همیشه نیست. وقتی عرصه تنگ میشود، جدیت کارها بیشتر میشود، حساسیت کارها بالاتر میرود و اهمیت کمخطا بودن بیشتر میشود.
آقا / خانم / موسسه اهل فرهنگ، تو را به خدا کار ضعیف نساز. عرصه فرهنگ عرصه آزمون و خطا و حیاط خلوتی برای آزمایش و بازی نوآموزها نیست. جنگ اصلی اینجاست، این جنگ فرمانده لازم دارد، سرباز دلاور میخواهد، اگر مرد این میدان هستید، بسم الله، دم شما گرم، خدا عزتتان بدهد، اگر نیستید، اینجا نمانید، امروز سیاهی لشکر به کار نمیآید.
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
محرم دل
یادداشت دوم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته در ادامه یادداشت قبلی با عنوان "سال ۱۴
یادداشت سوم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته برای دغدغه مندان کار فرهنگی در سال ۱۴۰۲
بسم الله 👇👇👇
کار کنید، اگر مرد کار درست و حسابی هستید، کار کنید.
این عصاره تجربههای من در مسیر کار فرهنگی است. من خودم هنوز هم که هنوز است، با همینها خودم و کارم را میسنجم. اینها را تست کنید، مطمئنم که جواب میگیرید.
یک. توی کاری وارد بشوید که تخصصاش را دارید. میدانید که علاقه با تخصص فرق دارد، نیاز جامعه هم با تخصص فرق دارد، من از علاقه شما یا نیاز جامعه حرف نمیزنم، حرفم خیلی ساده است: «چه کاری است که شما توی انجام دادنش از ۹۰ درصد آدمهای دیگر بهترید؟» کاری که تا اسمش میآیند همه میگویند این را باید بسپاریم به فلانی، این همان کاری است که شما باید انجامش بدهید.
اگر هیچ کار و فعالیت فرهنگی نیست که شما این قدر تویش مهارت داشته باشید، دور فعالیت مستقل فرهنگی را خط بکشید و بروید کارآموزی کنید، بروید پیش دو نفر که کار بلد هستند، شاگردی کنید، غرورتان را بگذارید کنار، قبول کنید که کار فرهنگی هم تخصص لازم دارد، بروید و تجربه کسب کنید و متخصص بشوید.
دو. بروید مطالعه کنید. هم کتاب درباره فرهنگ، کار فرهنگی و حوزه خاص فعالیتی خودتان بخوانید، هم دیگرانی که شبیه شما هستند و کار مشابه شما دارند را مطالعه کنید. توی مرزهای جغرافیایی هم اسیر نشوید، مطمئن باشید ایده شما را قبلترها خیلیها در جای دیگری از دنیا اجرا کردهاند، بروید و پیدایشان کنید و ببینید تجربهشان چه بوده.
سه. مشورت کنید. آدمهای فعال و به درد بخور حوزه فرهنگ را پیدا کنید، پای صحبتشان بنشینید، در جمعشان حاضر شوید، ازشان وقت بگیرید و هر چه در ذهن دارید را جلویشان بریزید روی دایره و بعد حرفهایشان را ضبط کنید. مطمئن باشید در بین پیشنهادها و نقدها و نکتههایی که میگویند کلی راه حل و ایده برای کار شما پیدا میشود.
آدمهای به دردبخور البته شاید به این سادگیها وقت برای گفتگو نداشته باشند، شما اما پاپی باشید و خسته نشوید.
چهار. فکر کنید، تو را به خدا فکر کنید. شروع فکر کردن با شک کردن است. به ایده خودتان بد بین باشید، خودتان را نقد کنید، به جای اینکه از همان ابتدا مطمئن باشید کارتان میگیرد، بگویید قرار است این ایده شکست بخورد و دلایلش فلان و فلان است. نقطههای ضعف را همان ابتدای کار، خودتان پیدا کنید.
پنج. با بچه محلهای خودتان رقابت نکنید. سطح خودتان را پایین نیاورید، رقیب شما قویترینهای دنیا هستند. توقع را از خودتان بالا ببرید تا به کم راضی نشوید و کار معمولی ذوق زدهتان نکند و تشویق چهار نقر دوست و آشنا توهم بارتان نکند.
شش. برای محصول یا خدمت فرهنگیتان اول نمونه آزمایشی تولید کنید، بدهید دست مصرف کننده واقعی، بازخورد بگیرید، ایراداتش را رفع کنید، ارتقایش بدهید و بعد نمونه اصلی، نسخه اول را بسازید. این نسخه اول باید هزار بار ارتقا پیدا کند. کار شما بعد از ساختن یک محصول یا خدمت، ارتقای همیشگی آن است.
هفت. کار فرهنگیتان را رایگان به هیچ کس ندهید. اگر کسی حاضر نیست برای کار شما پول بدهد، اشکال از کار شماست. طوری با کیفیت و ارزشمند و به درد بخور کار کنید که همه احساس کنند، چقدر همیشه منتظر این محصول بودهاند. باید مخاطب برای کار فرهنگی هزینه کند. (البته این مورد درباره ۹۰ درصد کارهای فرهنگی صادق است، تک و توک کارهایی هم هست که باید رایگان باشند.)
اگر کسی اهل فکر کردن باشد، اهل مشورت با دیگران هم باشد، اگر در کارش متخصص باشد و نگاهش به تجربه همه همکارانش باشد، اگر بتواند مخاطب را متقاعد کند تا برای کارش هزینه بپردازد، واقعا بعید است کاری ضعیف یا کم ارزش یا پر خطا تولید کند.
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
محرم دل
یادداشت سوم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته برای دغدغه مندان کار فرهنگی در سال ۱۴۰
یادداشت چهارم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته پیرامون کار فرهنگی تمیز و قوی در سال ۱۴۰۲
بسم الله 👇👇👇
بیایید گرهی از کار انقلاب باز کنیم
این موقعیت را تصور کنید: شما نشستهاید توی خانه و با گوشی پیامی میفرستید به یکی از دوستانتان. کلمهها در این پیام چقدر مهم هستند؟ اینکه با چه چیزی شروع کردید و با چه حرفتان را تمام کردید چقدر مهم است؟ اینکه پیامتان غلط تایپی داشته باشد یا نه چقدر مهم است؟ محتوای پیام شما چقدر مهم است؟
تقریبا این چیزها که گفتم در یک پیام خصوصی بین دو دوست چندان اهمیت ندارد. محتوا یک محتوای دوستانه است دیگر، مدل پیام هم حالا ضعف و قوتش چندان مهم نیست. این پیام همه عمرش احتمالا چند ساعت است و بعد از یاد میرود یا بین هزار پیام دیگر گم میشود.
حالا بیایید یک پیام دیگر را تصور کنید. سال ۸۸ است و اقای هاشمی رفسنجانی پیامی منتشر میکند خطاب به رهبر انقلاب. اینبار کلمهها مهم میشوند. اینکه شروع پیام سلام ندارد، خیلی مهم است، اخطار پایان پیام خیلی مهم است. تحلیلگران زیادی از همان موقع تا الان درباره آن پیام و معنایش حرف زدهاند. آن پیام کاملا طراحی شده بود. آقای هاشمی میدانست دارد چه کار میکند، میدانست این پیام قرار نیست عمر چند ساعته داشته باشد و در تاریخ انقلاب اسلامی باقی میماند.
حالا بیایید سراغ یک پیام دیگر، بیانیه گام دوم را ببینید. رهبری این بیانیه را به عنوان یک بیانیه راهبردی نوشتند. بیانیهای که قرار گرچه مخاطب مستقیمش مردم ایران هستند اما این بیانیه روی میز اهالی سیاست جهان میرود و به عنوان یک سند عالی در انقلاب اسلامی بررسی میشود. برای همین این بیانیه هم در فرم و هم در محتوا بسیار دقیق نوشته شده.
وقتی قرار است کاری بکنیم، کاری حتی شبیه به انتقال یک پیام، حساسیت فرم و کیفیت محتوا بسته به مخاطب، عمر اثر و صحنه انتشار پیام، تغییر میکند.
ما حالا قرار است در حوزه فرهنگ کار کنیم، اگر قرار است برای بچه محلهای خودمان کار کنیم، هر چه تولید کنیم خوب است، من فعلا در این ساحت حرفی ندارم.
اگر قرار است کار فرهنگی ما گرهی از کار انقلاب اسلامی باز کند، اگر قرار است فضای مسموم فرهنگی دشمن را پاک کند، اگر قرار است انسان انقلاب اسلامی را رشد دهد و اگر قرار است در رزومه کاری انقلاب اسلامی برای همیشه باقی بماند، باید کاری در قله باشد، باید کار فرهنگی تمیز باشد، باید هم در فرم و هم در محتوا درجه یک باشد.
انقلاب اسلامی هزار نفر مثل استاد نجابتی در گرافیک لازم دارد، هزار حسن روح الامین در نقاشی میخواهد، به هزار ابراهیم حاتمیکیا در سینما محتاج است، باید هزار رضای امیرخانی در داستاننویسی داشته باشد، به هزار مجید انتظامی در موسیقی باید برسد، هزار گلآقا در طنز لازم دارد، هزار نفیسه مرشدزاده در نشر لازم دارد، هزار حسن رحیمپور ازغدی در تحلیل اجتماعی دین میخواهد، به هزار دکتر رفیعی در سخنرانی مذهبی باید برسد، محتاج هزار میرزامحمدی در روضهخوانی است، به هزار محمود کریمی در مداحی باید برسد و … در زمانه اوجگیری جنگ فرهنگی، این قلهها هستند که برد و باخت میدان را مشخص میکنند و الا مداح و نقاش و سخنران و نویسنده و سینماگر و طناز و ناشر و موسیقیدان که کم نداریم، چرا پس کار فرهنگی انقلاب روی زمین مانده؟ چون دور و بر ما پر است از ضعیفها و متوسطها، انقلاب قله میخواهد و ما به انباشت آدمها در دامنه دلخوشیم.
نمیدانم شما به این حرفهای رهبری باور دارید یا نه. من اما ایمان دارم که انقلاب اسلامی قرار است نقش الهامبخش در نظم نوین جهانی داشته باشد، نظام سیاسی فرهنگی جهان در حال تغییر است و ما قرار است مهره کلیدی در صحنه جهانی باشیم. من باور دارم که وظیفه ما حرکت به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی است. با این چشماندازی که رهبری جلو پای ما روشن کرده، چطوری میشود به کار ضعیف فرهنگی و تولیدات آبکی و محصولات درجه چندم راضی شد؟
دوستان عزیز، ما در یک مسابقه جهانی فرهنگی هستیم، بهترین آرایش را باید داشته باشیم، باید با بهترین نیروها پا به میدان بگذاریم، هر چه زمان و هزینه بگذاریم برای تولید و تشویق نیروهای دسته چندم که در بهترین حالت در لیگ مسابقات محلهای قهرمان میشوند، گرهی از کار مسابقات جهانی ما باز نمیشود. عرصه را ببینید، زمین کار فرهنگی ما زمینی تمدنی است، به کارهای کوچک با استانداردهای محلهای راضی نشویم.
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
محرم دل
یادداشت چهارم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته پیرامون کار فرهنگی تمیز و قوی در سال
یادداشت پنجم حجت الاسلام و المسلمین استاد #محمدرضا_جوان_آراسته پیرامون کار فرهنگی در سال ۱۴۰۲
بسم الله 👇👇👇
یک خطای راهبردی در مسیر کار فرهنگی
این جمله را ببینید: «آدم باید برای رسیدن به قله، از دامنه شروع کند. برای ساختن کارهای عالی باید تجربه کارهای ضعیف و بعد متوسط را داشت و در نهایت به عالی رسید.»
جمله بالا ظاهرش درست است. گاهی وقتها هم اصلا واقعیت همین است. حالا اما در زمانه سرعت گرفتن اتفاقات و رشد پیدا کردن کار دشمنها و توسعه بیشتر تجربههای فرهنگی، این حرف دیگر درست نیست. برای واضحتر شدن حرفم به این چند نکته دقت کنید:
یک. ما در این چهل و چند سال، بیشمار کار فرهنگی در کشور داشتهایم. تجربه شکستها و موفقیتهای آن کارها، ما را از نقطه صفر جلوتر آورده. امروز اگر کسی بگوید من میخواهم چرخ را از اول اختراع کنم، دارد مسیر غلطی را میرود. حالا واقعا انصافتان را قاضی کنید، اگر کسی بیاید پای میز تجربههای چهل و چند سال گذشته و از شکستها درس بگیرد و از موفقیتها الگو، بعد کار فرهنگیاش را شروع کند، کارش ضعیف یا متوسط میشود؟ نمیشود، باور کنید ضعفهای ما به خاطر بیتجربگیها و بیسوادیهای ماست، تجربه دیگران را اگر تبدیل کنیم به تجربه خودمان، آن وقت خیلی جلو هستیم.
دو. این روزها برای خیلی از کارهایی که ما میخواهیم انجام بدهیم، دانش کارآمد و در دسترس وجود دارد. برای بازاریابی، مخاطبشناسی، تولید محصول، کار تیمی، نوآوری و خلاقیت هم کتاب و هم دورههای تخصصی وجود دارد که ما را نسبت به تولید کار فرهنگی مسلطتر میکند. قرار نیست بیگدار به آب بزنیم، دیمی محصول تولید کنیم، دلی کار را جلو ببریم تا کار متوسط و ضعیف بشود. وقتی میگویم باید تخصص داشت یعنی باید کاربلد بود. یعنی باید از اهل فن استفاده کرد، یعنی باید مشورت گرفت و مطالعه کرد و کلاس رفت. اینطوری اگر رفتار کردیم آن وقت بخشی از مسیر تا قله را بر دوش تلکابینهای امن گذراندهایم و از دایره فراوانی از ضعفها و خطاها دور شدهایم.
سه. برگردید و نتیجه استراتژی اول ضعیف بساز بعدا قوی را در بدنه حزباللهیهای اهل فرهنگ ببینید. دوستان من، نتیجه میدانی این سیاست، ماندن در دامنه است، گرفتار شدن در حداقلهاست، راضی شدن به کارهای دم دستی است. اگر قرار بود این همه مجموعه و مرکز و آدم اهل فرهنگ در این سالها از دامنه به قله برسند، پس چرا این قدر قله خلوت و دامنه پر جمعیت است؟ یک جای کار میلنگد دوستان. راه خطای گذشته را نباید دوباره طی کرد.
چهار. بیایید و رفتار فرهنگی دشمن را بازخوانی کنید. وقتی یک سلبریتی جدید ظهور میکند، وقتی یک شبکه تلوزیونی تازه راه میافتد، وقتی یک فیلمساز جدید پا به عرصه میگذارد، وقتی یک نویسنده نو به نشر معرفی میشود، همهشان بر اساس الگوی از ضعیف به متوسط و از متوسط به قوی حرکت میکنند یا نه؟ چطور میشود که آنها در موارد فراوانی نقطه شروعشان از متوسط بالاتر است؟ چرا کیفیت کار بعضی از تولیدات فرهنگی دشمن در سال اولش جلوتر از سال چهلم بعضی از ماست؟
پنج.
ما خیلی کار داریم بزرگواران، من نمیخواهم روضه عقبافتاگیها و نیازها را بخوانم، خودتان میدانید که کار زیاد داریم. با این دست دست کردنها و به کم راضی شدنها و ساده گرفتنها فقط سر خودمان را گرم کردهایم و از مقصد، عقب افتادهایم.
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
محرم دل
یادداشت ششم استاد #محمدرضا_جوان_آراسته 👇👇👇 کاش یکی بیاید و ما را از دست بعضی مدیران نجات دهد این س
اگر فعالین فرهنگی باید کارشان درست باشد و با کیفیت کار کنند و قله باشند، مسئولین باید چه کار کنند و چه طور باشند؟
وقتی دشمن مجهز است و همه تجربه و توانش را پای کار مخالفت با انقلاب اسلامی آورده، مدیران و مسئولین فرهنگی باید چطور شب و روز بگذرانند؟
یادم میآید یک بار در کتاب دغدغههای فرهنگی خواندم که رهبری گفته بودند: مساله فرهنگ در جامعه از آن چیزهایی است که گاهی خواب را از چشم من میگیرد.
این آقایان مدیر و آقایان مسئول، چطور آب خوش از گلویشان پایین میرود و خواب به چشمشان میآید؟
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
محرم دل
یادداشت ششم استاد #محمدرضا_جوان_آراسته 👇👇👇 کاش یکی بیاید و ما را از دست بعضی مدیران نجات دهد این س
یادداشت هفتم استاد #محمدرضا_جوان_آراسته در خصوص کار فرهنگی؛
👇👇👇
برای پهلوانهای زمین فرهنگ نه بچهننهها
من میگویم باید سخت کار کرد، باید عالی بود، باید کار فرهنگی در سطح قله انجام داد آن وقت بعضی از دوستان میگویند این طور حرف زدن، آدمها را ناامید میکند، باعث میشود جوان کم تجربهای که با دل پاک، تازه میخواهد وارد این عرصه بشود، بترسد و کنارهگیری کند.
خب کنارهگیری کنند، به جهنم.
آن فعال فرهنگی که با تذکر و نقد من بخواهد چنان بترسد که میدان را خالی کند، همان بهتر که از اول اسم فعال فرهنگی جبهه انقلاب رویش نگذاریم.
آن فعال فرهنگی که هنوز نمیداند ما در جنگیم و برای تفریح آمده در خط جبهه انقلاب و با هشدار من رنگش میپرد و تصمیم میگیرد کار نکند، همان بهتر که برود پی چیدن اسباببازیهایش توی خانه پدری.
آن فعال فرهنگی که میخواهد بترسد، قهر کند، یک گوشه بنشیند و گریه کند، همان بهتر که از اول کار، برچسب فعال فرهنگی را از رویش برداریم.
ما وسط جنگیم، این را میفهمید؟ جنگ. یعنی داریم زخم میخوریم، خون میدهیم، خاک میدهیم، یعنی سنگر به سنگر داریم جان میکنیم تا دشمن جلو نیاید، یعنی خواب نداریم، یعنی خوراک نداریم، یعنی داریم رفقایمان را یکی یکی از دست میدهیم. این میدان ماست. میدانی که سختتر از جنگ با تیر و ترکش است. میدانی که قیافه دوست و دشمن گاهی شبیه هم میشود، گاهی تیر دشمن از موسسه و سازمان خودی به ما میخورد، گاهی کسی با قیافه خودی وسط جمع دوستان انتحاری میزند. ما اینجا داریم میجنگیم. اینجا جای آنهایی که فقط در ساعت اداری میخواهند کار فرهنگی کنند نیست. اینجا جای بچه ننههای خوش ژست فرهنگی نیست. اینجا جای بهانهگیری و نازداری نیست.
ما وسط جنگ سرباز و سرداری میخواهیم که بفهمد همه این نقدها و فریادها برای زنده ماندن است. دردها را ببیند، نقدها را بشنود اما پا پس نکشد، بیاید جلو و بگوید من مرد این میدانم، مرد کارهای سخت، میخواهم کار کنم و به کمتر از قله هم راضی نیستم و نقدها را به جان میخرم.
این آدم همان کسی است که امروز جایش در جبهه فرهنگی انقلاب خالی است. آدمی که نقدها برایش چراغ راه است نه سنگ مسیر. آدمی که میخواهد کار کند و از حرف دوست و دشمن به نفع بهبود کارش استفاده میکند.
اگر قرار است من فریاد از کار فرهنگی سخت بزنم و در نتیجهاش یک عده بترسند و نیایند، به خاطر انقلاب این کار را میکنم و فحشش را هم میخورم.
مهد کودک فرهنگی که راه نیانداختهایم بیاییم قربان صدقه همدیگر برویم و مراقب باشیم حرفها به تریج قبای کسی برنخورد. این قدر که تا امروز بچههای انقلابی لای پر قو و دور از نقد و فضای واقعی میدان بزرگ شدند، کجای دنیا را گرفتند؟ چقدر از بینشان آدمهای الگو و قابل اتکا بیرون آمد.
داریم چه کار میکنیم با این همه خالهبازی که راه انداختهایم؟ انگار کاسه گدایی برداشتهایم و وسط کوچه و خیابان دنبال یکی میگردیم که بیاید و با ما همراه بشود، حتی اگر یک بچه تازهپای این حوزه باشد.
بیایید و کلاهتان را قاضی کنید. شما اگر یک شرکت خصوصی داشتید، اگر نان شبتان گره خورده بود به کاری که این شرکت میکند؟ اگر کلی بدهی پشت سرتان بود و امید شما برای رد کردنشان فقط همین شرکت بود، آن وقت حاضر میشدید با یک لشکر از این آدمهای تازهکار و ضعیفساز و متوسط شرکتتان را جلو ببرید؟ حاضر میشدید روی مال و سرمایه خودتان اینطور ریسک کنید و کار را به غیر کاردان بسپارید با این شعار که این بچهها اگر اینجا کار نکنند ممکن است اصلا هیچ جای دیگری کار نکنند. انصاف داشته باشید و به حق قضاوت کنید.
چطور دست و دلتان روی مال و سرمایه خودتان میلرزد اما وقتی پای آبروی انقلاب به میان میآید، هر تازه از راه رسیده بچهننهای حق دارد بیاید و به اسم کار فرهنگی هر چه خواست با هر کیفیت نازلی تولید کند؟!
اگر یادداشتهای من دل کسی را آزرده و کسی را از کار در حوزه فرهنگ دلسرد کرده، خدا را شکر، ریزش بعضیها برای انقلاب لازم است.
اگر هم این یادداشتها برای کسی انگیزه ساخته و راه را نشانش داده، باز هم الحمدلله، پهلوانهای عرصه فرهنگ از دل همین همتهای بلند و تنهای فولادی بیرون میآیند.
زمانه با کسی شوخی ندارد که ما بخواهیم کار را شوخی بگیریم.
دوستان عزیز! اگر اهل کار فرهنگی هستید، کمرهایتان را محکم کنید، کفش آهنین بپوشید و خودتان را وقف کنید برای فتح قلهای که تخصصش را دارید.
#استاد_جوان_آراسته
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅
درباره ما و لبخندهایی که باید بسازیم
یادم هست خیلی سال پیش، گاهی اردویی برگزار میکردیم که اسمش اردوی «دولت» بود. یک اردوی سه روزه که توش شرکت کنندهها باید برای اداره اردو و اردوگاه دولتی تشکیل میدادند و تقسیم وظایف میکردند. دولتها همیشه میخواستند بهترین عملکرد را داشته باشند و بهترین خاطرهها را رقم بزنند اما معمولا نمیتوانستند. نمیتوانستند چون خیال میکردند باید برای همه در اردو مسئولیتی در نظر بگیرند و به کاری مشغولشان کنند. دولتها گاهی آنقدر بزرگ میشدند که همه شرکت کنندهها میشدند نانخور دولت و حقوق بگیرش. بعد دولت مجبور میشد تا مدام ناظران و بازرسانی را بفرستد و عملکرد همه را چک کند تا کسی کمکاری نکند و به اندازه حقوقی که میگیرد کار کند.
نارضایتی بچهها از دولت معمولا زیاد بود و همه متوقع بودند و دولت همیشه باید پاسخگوی کارهای بچهها میبود.
گاهی اما پیش میآمد که یک گروه از شرکت کنندهها کار دیگری میکردند، دولتشان را که راه میانداختند همه چیز را برونسپاری میکردند. توی این دولتها همه کارها تبدیل میشد به پروژههایی که برای برگزاریشان گروههایی از شرکتکنندهها میآمدند و در یک مناقصه عمومی کار را قبول میکردند. این جور وقتها به همه بیشتر خوش میگذشت. همه صاحب کار خودشان بودند، ایدههای ابتکاری رو میشد و حتی کارهای جدیدی از سمت شرکت کنندهها برای اردو پیشنهاد میشد.
دولت چه کار میکرد؟ چند کار حیاتی اردو مثل تهیه غذا را برای خودش نگه میداشت و بعد فقط مشغول تسهیلگری و تنظیم روابط گروهها با هم میشد.
دولت یک تیم پنج شش نفره میشد و چابک. بینیاز به سرکشیهای ساعت به ساعت و نگرانی از کیفیت کارها.
حالا خیلی از آن روزها گذشته ولی باز با شعری که مهدی رسولی در عید فطر خواند یاد تجربه خودم افتادم:
خمینی مگر با که جز ما جلو رفت؟
مگر با صف اولیها جلو رفت؟
شب حمله کی خط شکن بود؟ مردم
که جانباز و گلگونکفن بود؟ مردم
برادر بیا پس به جولان بیاییم
به جای توقع، به میدان بیاییم
قبلترها در یادداشتی نوشته بودم که کار فرهنگی وقتی جواب میدهد که مجموعههای مستقل مردمی بیایند وسط و در پیوند مستقیم با بدنه مردم کار کنند.
زندگی البته اردویی سه روزه نیست که زود تمام بشود و خوب و بدش زود بگذرد، ما هستیم، زندگی ادامه دارد و خوب و بدش با ما میماند.
#محمدرضا_جوان_آراسته
#استاد_جوان_آراسته
#استاد_جوان
#جهاد_فرهنگی
#محرم_دل
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
🔅__________________🔅
🇮🇷 @mahram_e_del 🇮🇷
🔅__________________🔅