🌸🍃عرض سلام و ادب و احترام محضر #جناب_استاداسدالله_فاتح بزرگوار🍃🌸
🍃🌸در خدمت شما استادبزرگوار
طاعات. .عبادات شما مقبول درگاه الهی 🌸🍃
با مبحث #میلادباسعادت_کریم_اهلبیت_امام_حسن_مجتبی_علیهم_السلام
درخدمت شما استاد بزرگوار خو.اهیم بود
منتظر بیانات ارزشمند شما پیرامون این مبحث هستیم بفرمائید🌸🍃
🍃🌸خدا قوت استاد بسیار عالی تشکر ئافر از حضرت عالی که ما را باکریم اهلبیت علیهم السلام بیشتر اشنا فرمودید اجر شما با مادر سادات خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها شب شما مهدوی🌸🍃
🌷﷽🌷
🍃🌸🍃موضوع
#ویژه_نامه_بوی_بهشت
🍃🌸باحضور:
#جناب_استادحمیدرضاحقطلب
🍃🌸ساعت : ۱۹ تا پاسی بعد از افطار
🍃🌸مکان: گروه #گام_دوم_انقلاب_اسلامی
لینک گروه:
http://eitaa.com/joinchat/1963524107C2412dc3224
امام حسن مجتبي « عليه السلام » در نيمه رمضان سال دوم هجري به دنيا آمد . پيامبر ( ص ) نام فرزند هارون ( وزيز و صي حضرت موسي « عليه السلام » ) را برگزيد . چون پدرش علي «عليه السلام » به منزله هارون بود براي پيامبر.
ادامه ی
تحلیل #میلاد_نور_کریم_اهل_بیت ⬇️⬇️
«شُبر» كمله اي عبري است , كه به عربي مي شود حسن . نام حسن واقعا برازنده ايشان بود . چهره زيبا و خصائل اخلاقي او دقيقا مانند پدر بزرگ عزيزش رسولخدا ( ص) بود . در هفتيمن روز تولدش پيامبر ( ص ) گوسفندي خريد و براي سلامتي فرزند عزيزش قرباني كرد, كه بعد ها اين عمل بنام عقيقه سنت شده .
امام حسن «عليه السلام » در روزگاري سخت متولد شدند . تقريبا تمام جنگهاي صدر اسلام در اين هفت سال آغازين عمر شريف ايشان اتفاق افتاد . امام حسن « عليه السلام » از همان كودكي به يادگيري قرآن و سخنان حكيمانه و طريقه نبرد و وشجاعت و دينداري پرادختند
آنهم در محضر عاليترين اسطوره هاي دين و انسانيت . هفت سال بعد از ولايت ايشان پيامبر ( ص) وفات يافت و مشكلات خلافت و خيانت عناصر منافق آغاز شد. بدون شك سخت ترين ايام عمر مبارك ايشان بين وفات حضرت رسول « صلي الله عليه اله » و شهادت مادرشان فاطمه زهرا( س) بوده است .
AUD-20200422-WA0030.mp3
5.49M
ستاره بارونه آقام اومده
با نوای #حاج_محمودکریمی
میلاد آقا امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد
#ویژه_نامه_ی_بوی_بهشت ۱۵
🌹🌸🌹
درباره شهادت مظلومانه حضرت فاطمه ( س ) همه مطالب بسياري شنيده ايم . به اين ترتيب خلافت بدست ابو بكر و دوسال بعد به دست عمر رسيد . علي « عليه السلام » در مظلوميت و تنهايي در سكوت خاص خويش منتظر فرصت بود . درروزگار عثمان , امام حسن عليه السلام به 20 سالگي رسيده بودند
سال 28 هجري بين مسلمانان و مردم شمال آخرين جنگي رخ داد كه امام حسن «عليه السلام » در آن جنگ شركت داشتند و رشادت و شجاعتشان زبا نزد شد .
اگر چه خلافت عثمان را هرگز قبول نداشتند ولي براي دين اسلام به ميدان جنگ رفتند . عثمان فردي ناتوان و بي لياقت بود و دست افراد حقير و ذليلي كه در زمان رسو ل خدا مطرود بودند, باز گذاشت . عثمان حتي ابوذر را كه در اسلام به يار صديق پيامبر ( ص) معروف بود به منطقه بي آب و هوائي تبعيد كرد, تا در غربت و تنهائي جان سپرد
آري اينها روزگاري است كه جواني امام حسن « عليه السلام » غريبانه در آن شاهد رنجهاي فراوان است . پس از عثمان بنابه درخواست توده مردم . علي « عليه السلام » خلافت را پذيرفت اگر چه هرگز مردم را لايق نمي ديد كه خليفه ايشان باشند .
جنگ بعدي به فتنه گري معاويه در صفين به راه افتاد و يا غيان اين جنگ ( قاسطين ) حدود سه سال با خلافت علي ( ع ) درگير بودند و بالاخره با پول و رشوه هاي معاويه و حيله عمروعاص ملعون به نفع معاويه تمام شد و نتايج اين جنگ بسيار تلخ بود
جنگ جمل اولين نبرد بعد از خلافت علي( ع ) بود با گروهي كه «ناكثين» معروف شدند. دوران جنگ همه ديدند كه جنگ آوري و قدرت علي « عليه السلام » چگونه در وجود امام حسن مجتبي (ع ) جوشان است
آنقدر كه علي « عليه السلام» آرزوي مرگ نمود و بعد ها امام حسن « عليه السلام » مجبور به صلح با معاويه گرديد .
آري امام حسن « عليه السلام » در كنار پدر تمام اين روز گار پر ظلم را بعد از وفات پيامبر ( ص ) تحمل كرد . بعد از شهادت علي « عليه السلام » بالاخره مردم امام حسن « عليه السلام » را براي خلافت بر معاويه ترجيح دادند . امام كه مردم منافق زمانه اش را خوب مي شناخت ابتدا خلافت را قبول نمي كرد و با لاخره با اصرار مردم پذيرفت . البته مشروط به اينكه هر چه امام بگويد چه جنگ چه صلح همه بپذيرند.
بدون توضيح روزگار خلافت علي « عليه السلام » نمي توان به ذهنيت درستي از فضاي زندگي امام حسن مجتبي « عليه السلام » دست يافت . جنگ ديگري توسط گروهي نادان و متعصب در نهروان اتفاق افتاد خوارج كه ابن ملجم ملعون از ايشان است به مارقين معروفند .
اولين اقدام ايشان بعد از خلافت يكطرفه كردن حضور معاويه بود در سرزمين خلافت امام معصوم معاويه چه جايگاهي دارد ؟ براي همين قبل از اعلام جنگ امام حسن «عليه السلام »نامه اي براي معاويه نوشت و او را به تبعيت از خود فرا خواند . معاويه نپذيرفت و گفت مسئله من و تو درست شبيه مسئله پدر تو و ابوبكر است .تو بايد خانه نشين و من حكومت كنم