eitaa logo
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
820 ویدیو
87 فایل
انگشت به لب مانده ام از قاعده‌ی عشق... ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...🌹 رمان انلاین (( #طهورا 🌺)) به‌قلم⁩پاک‌وروان ⁦ خانم #محیا (#دل‌آرا) ⁦✍🏻 برای سوالات شما عزیزان من اینجام👇👇 @mahyaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
یک هفته ى تمام تب ولرز کردم و دردم را به هیچکس نگفتم.بعد هم که بهتر شدم بارها خواستم به کلانتری بروم اما نه جرأتش بود نه آن دو روباه مکار و گربه ى نراجازه دادند....این شد که تمام آرزوها و زندگیم تباه شد و تبدیل شدم به یک دختر احمق و ترسو...ضعیف و ساکت.... هیچوقت خبری نه از شاهین شد و نه از باند.آنقدر فاجعه ى پیش آمده مهم بود که شکست عشقی در سن هفده سالگی که هر دختری را نابود میکرد؛برای من ذره ای به چشمم نیامد **** -خسته شدم شاهین. -میدونمدلم یه زندگی آروم میخواد..با امیراحسان تو یه جای دور... آنقدر بغض داشتم که دلم برای خودم میسوخت ..با دخترمون...نرگس.. شاهین نیم نگاهی انداخت و گفت: -اسمشم انتخاب کردی ؟ -باباش انتخاب کرده. آه کشید.هردو باخته بودیم . یکی جرأت داشت و اعتراف میکرد؛یکی آه میکشید و جرأت اعتراف نداشت ...- -هر جا میرم درا به روم بستست شاهین.به خودش قسم هفت ساله دارم توبه میکنم .هفت ساله پشیمونم اما جوابمو نمیده. -ایده ای ندارم بهار...ببخشید فقط میتونم شنونده باشم. -خدا نمیبینمون شاهین..من خواستم جبران کنم نشد.. -بهترین تصمیم رو گرفتی بهار.اینکه با ما همراه بشی البته اگه زیرآبی نمیری. و بیحال خندید -مسخرست.. تو میگی بیشتر خودمو بندازم تو لجن؟ -لجنی در کار نیست..کسیرو نمیکشی..فقط میشی دست راست من.بهار احسانو ول کن.اون اصلا صدوهشتاد درجه با تو فرق داره.منو تو همو میفهمیم ، ببین قسم میخورم که بخاطر تنفر و دشمنیم نمیگم.هیچ آدم با غیرتی همچین کاری با زنش نمیکنه! ولت کرد به امون خدا؟ با دو تا آیه راضی شدی؟! پاکیش دلت رو برد؟ خدا هم که ماشالاه به قول خودت صداتو نمیشنوه.بیا و این سرگرد وظیفه شناس رو به خاک و خون بکشیم. باشه؟ نفس عمیقی کشیدم: -باشه. 🌼زکیه اکبری🌼