eitaa logo
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
813 ویدیو
87 فایل
انگشت به لب مانده ام از قاعده‌ی عشق... ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...🌹 رمان انلاین (( #طهورا 🌺)) به‌قلم⁩پاک‌وروان ⁦ خانم #محیا (#دل‌آرا) ⁦✍🏻 برای سوالات شما عزیزان من اینجام👇👇 @mahyaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
@mahruyan123456 (مهتاب) دلم برای پدر حسابی تنگ شده تا از حجره نیامده باید بروم و غافلگیرش کنم . کلید به در انداخته که در خودش بازمیشود . آرام جانم روبرویم ایستاده آخ خدا باز هم گناه کردم . مرا ببخش اما به همون بزرگیت قسم نمیتونم ، دل کندن کار من نیست . دلم می لرزد. با نگاهش . از شرم سرخ شده و دانه های عرق روی صورت و محاسنش خود نمایی می کند . چرا حس می کنم نگاهش رنگ و بوی دیگری میدهد ، بوی محبت . یعنی خدا صدایم را شنیده ..‌. چیزی در درونم فریاد می زند و می گوید هر ناممکنی رو خدا ممکن میکنه !! شاید هنوز هم مرا نخواهد و به دلش راه نداده باشد اما آنقدر میفهمم که رد نگاهش هزاران حرف نگفته دارد . چشمم به ساک دستش می افتد یعنی قرار است کجا برود !!! بند دلم پاره می شود وقتی می گوید میخواهد به جبهه برود . مرد خاکی اما آسمانی چطور حلالیت می‌طلبی در حالی که جز پاکی و مردانگی چیزی از تو ندیده ام . کاش بشود دستت را بگیرم و ساک را زمین بگذارم و زل بزنم به صورت نورانی ات و بگویم : نرو ، به خاطر من نرو اینجا یه دل بی قرار یه عاشق دل خسته چشم به راه و نگرانته . امان از نا ممکن ها و نشدنی ها... به خدا می سپارمت و از خدا تورا سالم میخواهم . تو میروی تا به آرزویت برسی اما من دور میشوم از رویای شبانه ام . اما دل خوشم به این که در این شهر بزرگ هرچند با فاصله اما هستی و زیر آسمان خدا نفس می کشی ! حالا چه میروی زیر آتش دود و خمپاره ؛ رفتی و قلب مرا هم ربودی ‌. باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش ... ادامه دارد ... ✍نویسنده: ح*ر ❌کپی رمان حرام است ❌ @mahruyan123456 🍃