@mahruyan123456
#عشقی_از_جنس_نور
#پارت_صد_و_هشتاد_و_نه
روی تخت دراز کشیده بودم و سرمی به دستم وصل شده بود .
منتظر جواب آزمایش بودم .
آزمایش بارداری ...
وقتی دکتر احتمال حاملگی داد دلم می خواست همان جا داد و فریاد راه بیندازم و جیغ بزنم .
من بچه نمی خواستم .حسینم هنوز کوچک بود و شیر می خورد .
بچه نمی خواستم وقتی پدرش دو روز پشت سر هم بالای سرمان نیست ...
علی حسین را به سالن برده بود .
مرا دیده بود بی قراری می کرد .
در دلم دعا می کردم که جواب آزمایش منفی باشد و باردار نباشم...
اصلا دلم نمی خواست برای بار دوم مادر بشوم.
در این شهر غریب یکه و تنها با بچه واقعا سخت بود ...
اما هر طور بود سختی هایش را به جان خریدم تنها و تنها به خاطر همسرم ...
پرستار با لب خندان به اتاق آمد و برگه ی سفیدی دستش گرفته بود.
بالای سرم ایستاد و گفت : تبریک میگم عزیزم ، برای بار دوم داری مادر میشی.
اشک در چشمانم جمع شده با بیچارگی گفتم: نه ....ترو خدا نه ....بگو که دروغه...من بچه نمیخوام !!
-- اِاِاِ عزیزم این چه حرفیه ! دوست نداری یکی مثل اون پسر خوشگلت بیاری !
یه دختر ناز ...
سرم را تکان دادم و دستم که سرم وصل بود را کشیدم و از دستم بیرون کشیدمش و فریاد زدم :
نه من دلم نمیخواد دیگه بچه بیارم...
همین یکی هم به زور دارم بزرگ می کنم ...
با این همه بد بختی بچه رو کجای دلم بزارم .
داد کشید و گفت : چیکار میکنی دیوانه رگ دستت پاره میشه! می گفتی خودم درش بیارم .
خب مگه من گفتم بچه بیار که یقه منو گرفتی!!
-- بگو شوهرم بیاد میخوام برم .
-- خیلی خب صبر کن دست به جایی نزن تا بگم بیاد.
چند قدمی دور شد و صدایش را شنیدم که می گفت : دیوانه شده! یکی خودش رو می کشه واسه یکی مثل این ناشکری میکنه...
آهسته طوری که فقط خودم بشنوم گفتم : آره دیوانه ام ، اگه توام زندگیت مثل من بود این حرفا رو نمیزدی !
همیشه باید چشم به راه و منتظر شوهرم باشم دل خوشه ازدواج کردم ...
به قول همون ضرب المثل صدای ساز از دور خوشه ...
مجرد که بودم فک می کردم زندگی متاهلی همش حلوا کلوچه خیرات می کنن و همش خوشحالی و خوشیه ...
وقتی که اومدم فهمیدم نه با اون چیزی که فک می کردم خیلی فرق داره ...
اگه عاشق علی نبودم شاید خیلی زودتر بریده بودم ...
ادامه دارد...
✍نویسنده:
ح*ر
#دلآرا
❌کپی رمان حرام است ❌
@mahruyan123456 🍃