دین داری به انسان صبوری میده..

میدونید چرا؟ وقتی تو مسیر تربیت قرار میگیریم، ریز میشیم تو رفتارهامون، عیب و ایرادها واضح‌تر میشه، تازه متوجه میشیم چی هستیم و چی باید بشیم.. شروع می‌کنیم تلاش کردن، با هیجان با شور! اما شکست می‌خوریم، دائم، بی‌وقفه.. هر چقدر هم بهتر بشیم، باز هم شکست تو مسیرمون هست.. این به آدم صبر در عمل میده؛ دین داری که میدونه راه تربیت و خوب‌تر شدن طولانیه، از خودش توقع الکی نداره از دوستش و خانواده و همسرش هم!

و خدا در دل‌های شکـسته جــا دارد...

من ضرر کردم‌ و تو معتمد بازاری :))) بار ما را نخریدند، تو بر میداری؟؟

اگه یادت نیست اولین زیارت مشهدت چه زمانی بود یعنی اینکه امام رضا بزرگت کرده 🪴

آرامشِ حوض با یه سنگ بهم میریزه! دریا باش:) 🌊

چقدر حرفشو دوست داشتم :))

هرکس‌عادت‌به‌تأخیردرنمازکرده‌است، خودرابرای‌تأخیردرهمه‌امورزندگی‌ آماده‌کند!(: #آیت‌الله‌بهجت🌱

- ارتداد، وحید یامین‌پور🌱..

باز هم باغچه از غنچه پژمرده پر است شهر، از مردم دلتنگ و دل آزرده پراست..

ما تنهاییم توی این عالم ؛ کی با شماست ؟! هیچکس با شما نیست ! پدر و مادر و فرزند و اینا همه میذارن میرن ، چهار روز با شما هستن ، بعدا هم تازه همون موقع که با شما هستن در وجود خودشونن...

هیچ کس نمیتونه وارد وجود شما بشه ، شما تک و تنها هستید در این عالم !

اون وقت یه نفر میاد میگه که : " و هو معکم این ما کنتم " او با شماست...

این حضور :))) این که آدم حس بکنه که او حضور داره پیشت ! دیگه هیچ وقت آدم تنها نیست . چون معیت او غیر از معیتِ خلقه معیت او چنان است که از ما به ما نزدیکتره ...

چشم تا برهم زنی نوبت به ما خواهد رسید..

از دیگران شکایت نمیکنم بلکه خودم را تغییر میدهم !! میدونی چرا ؟

چون که کفش پوشیدن راحت تر از فرش کردن دنیاست :)

مبارزه انسان را داغ می‌کند و تجربه انسان را پخته می‌کند...

هر داغی روزی سرد میشه ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی‌شود 🙂

آدم تا ضرورت این را یاد نگیرد که باید تکلیف خودش را معلوم کند، به هیچ جا نخواهد رسید؛ آنکه دغدغه‌ی نجات خود را ندارد، دیگری را هم به مرداب می‌کشاند..

برون ز خـویش کجا می‌روی جهـان خـالی‌ست..

خدا با ادب‌ها رو خوب میخره

بر مُرده دلان پند مده خویش میازار زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست جایی که برادر به برادر نکند رحم بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...

خودسازی دغدغه اصلی شما باشد !

چه عدد قشنگی :)))

خدایـا ! آنگـونه زنـده بـدارم که نشکنـد دلـی از زنـده بودنـم و آنگـونه بمیرانـم که به وجـد نیایـد کسـی از نبودنـم . . .

ناگزیر از سفرم ، بی سرو سامان چون باد به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد . . ! کوچ تا چند؟! مگر می‌شود از خویش گریخت؟ بال تنها غم غربت به پرستوها داد اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست غربت آن است که یاران ببرندت از یاد ... عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟! نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد چشم بیهوده به آیینه شدن اندوخته‌ای اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد . . . #شعر: #فاضل_نظری

با همـان کیفیـت که نمـاز میخوانیـم ، جـان مـی‌دهیـم . . . ـ آیت‌ الله‌ جـاودان