🔴خاطره از سفر کربلای محیایی ها
#خاطره_۱
«خداحافظی خوش عطر»
ساعت ها و دقیقه های آخر تشرفمون در حرم بود ...😢
قبل از نماز صبح تو صحن باصفای حضرت عباس سلام الله علیه نشسته بودیم که آخرین نافله شبو به یادگار برای برزخمون تو بهشت حضرت سقای آب و ادب به جا بیاریم و تو تمام حالت هایی که ملائک داشتن از لحظه لحظه هاش تصویر برداری می کردند از عاشقانه های ما و ارباب ...؛ این قلیل و اقل هامون هم بسپاریم به دست خودشون تا قیامت ...🤲
تازه به عقیده خودم زرنگی می کردم و تمام نماز مستحبی ها رو در حال حرکت میخوندم که تمام حرمو در حد توانم تحیّت کنم ...😉😅
مبادا سر سوزنی از فرش ها جا بمونه و من «آه من قلة تحيت »از حرم حضرت بشم ☺️😢💯
بعد از نماز کنار ی خانم عراقی نشسته بودم...
از اونجایی که الحمدلله و المنه میل زیادی به رابطه با مردم در قشرهای مختلف خصوصا مردم خون گرم عراق دارم (چون انصافا خیلی دوست داشتنی هستند ...مخصوصا خانم های سن بالا و به اصطلاح خودشون حاجیه ها شون که فقط از دهانشون« دُرّ »دعا می باره ....خلاصه بعد از یکم خوش و بش عراقی،
کمی براش عطر نرگس زدم و این حدیث امام رضا علیه السلام براشون گفتم که :
قال امام رضا علیه السلام:
ولا یؤخِّر شمّ النرجس ، فإنّه یمنع الزکام فی مدّة
أیام الشتاء».
به رسم ادب و یادگار و به نیت ایجاد محبت و حسنه ،عطرو به همراه تسبیح های مجموعه تقدیمشون کردم و سفارش کردم که حتما در فصل سرد,عطر نرگس استشمام کنه ...🙏
حاجیه کلی خوشحال شد و طبق دعای مخصوص و پر کاربردشون :
بهم گفت :رحم الله والدیچ💯♥️
الله یسلمچ🤲
منم از خدا براش عاقبت بخیری خواستم و گفتم :
حبیبتی :لا تنسی من صالح دعائچ...فی کل لحظات و فی کل اوقات
و این آخرین «مع السلامه »ما در حرم ساقی بود ...💔
السلام علیک ایها العبد الصالح ...المطیع لله و لرسوله ...♥️
https://eitaa.com/joinchat/2627469312Ce79e470920