eitaa logo
مجله هفت آسمان
5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
96 فایل
استفاده از مطالب کانال بلامانع است. zil.ink/majalehaftaaseman ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman
مشاهده در ایتا
دانلود
| | بی زبانها توان دفاع از خودشان را نداشتند.❌ حتی بت بزرگتر هم نتوانست برایشان بزرگتری کند و جلوی کارِِ مرا بگیرد؛ و این همان چیزی بود که من می خواستم ثابت کنم. حالا تماشایی بود حالِ مردم؛ ببخشید مهربان پدر! الان که شما برایم این حرفها را می زنید فکرم مشغول شده... می دانی؛ گاه فکر می کنم دل ❤️من هم کعبه🕋 است. حرم خداست. حرمِ مقدس و مطهر؛ اما چه خدایی در آن حضور دارد؟خدای ابراهیم(ع) یا خدای آزر؟ چه چیزی را در آن ساخته ام و دلخوش کرده ام به آن؟ چه خوب می شود اگر این خانه به صاحبخانه واقعی اش برسد یک روز باید سری بزنم به درون دلم❣. تبری بردارم و بشکنم 💔هر آنچه را باید... تبری از جنس علم بصیرت و تدبیر. باید خراب کنم همه خرافات هایی را که در گوشه گوشه دلم تار عنکبوت 🕸درست کرده. باید برچینم هر سفره ای که در دلم با نام غیرِخدا پهن شده است. خدایا کمکم کن. 🙄کار سختی است که بخواهم به روش پدرم شکستن را از دل خودم شروع کنم. تو کمکم کن خودم را از وضعیتی که در آن افتادم نجات دهم. می دانم این شکستگی نزد تو از هر آبادانی ارزشمند تر است. دست یاری ات را از من دریغ مفرما. خب! بگویید چه شد وقتی مردم آمدند؟ چه برخوردی کردند؟ گفتید که حالشان دیدنی یود. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | ⚜بله فرزندم، «آنها به راحتی من را به عنوان مقصر معرفی کردند. گفتند: هر کس اینکار را کرده به ما ظلم کرده . به خدایان ما هم...» شروع کردند به توطئه علیه من، البته من هم از قبل به آنها گفته بودم که با ارزشها و عقایدشان مخالفم . معلوم بود اولین تیر را به طرف من پرتاب می کنند و من اولین بهانه شان هستم. خب! شهادت مردم علیه من هم می توانست برای قضاوتشان مفید باشد. به هر حال برای من خیلی نظر آنها مهم نبود. من می دانستم باید چکار کنم. در همان بتخانه انجمن شان را تشکیل دادند. پرسیدند: «تو این کار را کردی؟» تو اینجا بودی؟ جای شکرش باقی بود که بالاخره به صورت غیر رسمی اعلام کردند که من جزء آنها نیستم. فهمیده بودند راه من از آنها جداست. من هم اشاره کردم به بت بزرگ و گفتم: «خدای بزرگتان این کار را کرده. اصلاً از خودشان بپرسید...» تیر 🏹کنایه ام به هدف خورده بود. دیدم «همه، سرشان را پایین گرفتند و گفتند: آخر اینها که نمی توانند حرف بزنند». معلوم بود که خودشان را سرزنش می کنند. این همان لحظه ای بود که باید حرف آخر را می گفتم. گفتم: «آخر چرا چیزی را می پرستید که خودتان ساخته اید؟ می بینید حتی توان دفاع از خودش را ندارد؟! شما آفریدگاری دارید که شما را آفریده است. از شما بعید است که بدون فکر کاری کنید. چرا اینقدر بی فکرید؟!»❌ برخوردشان به همین توبیخ ها ختم نشد. اعدام و شکنجه در انتظارم بود. سوزاندنِ 🔥من، می توانست آب 💦خنکی باشد برای دلهای سوخته شان. من ترسی نداشتم. من سوگند نامه ای را امضاء کرده بودم که تا پای جانم به آن وفادار می ماندم. من باور کرده بودم خدا را و البته یاری او را. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | برایم نقشه کشیدند؛ سوزاندن🔥 یا کشتن من هدفی بود که در آن هیچ اختلاف نظری نداشتند. مقدمات شکنجه ام را فراهم کردند. برای سوزاندن 🔥من از هر کجا هیزم فراوان جمع آوری شد. با تلاش و تکاپو آتشی هولناک برافروختند... شاید می خواستند دین و باورم را بسوزانند و خاکسترش را به باد دهند! «همه اینها برای یاری خدایانشان بود». اما من همچنان بر سرِ همان پیمان نامه وفادار بودم. فرزندم: ای تمام امیدم، خدای مهربان هم سبب ساز است و هم سبب سوز، نور 🔆او با نار کفر 🔥خاموش نخواهد شد. او عزیزی است شکست ناپذیر. مرا دست بسته با منجنیق به آتش پرتاب کردند... همه چیز تمام شد طبق قرار. دیگر هیچ حرفی باقی نمی ماند. آتش شعله ورتر می شد، حرارتی گرم تمام فضا را فرا گرفته بود. شعله های گدازنده آتش ستونی شده بود در اطراف من. دیگر کسی مرا در بین این همه آتش نمی دید. مدتی گذشت. می دانی چه شد؟⚡️ همه چیز تمام نشده بود. چه آتشی به پا کرده بودند؟ همه متعجب شدند، بجز آنان که دلی صاف داشتند. همان ها که به من ایمان آوردند. همه دیدند که آسیبی به من نرسیده است. قصه فتنه ی خودشان بود که سوخت و خاکستر شد. آخر بگو پای لرزان از بلا ره به کجا می برد؟! اکنون آنها بودند که در تنهایی شان برخود می لرزیدند. اکنون پروانه ای بودند که در شعله های حیله خودشان می سوختند. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | «آتش🔥 سرد و خنک 🌪شد. خاموش شد بی یاری کسی». حتی جبرئیل، حتی آن گنجشکِ مهربانی که می خواست با منقار کوچکش آبی 💦بر آن آتش بریزد...«آنچه بود فقط و فقط یاری خدا بود. من نجات یافتم به لطف و یاری خدا...» سلامت و پیروز از این آتشخانه بیرون آمدم. پدر!من چه کنم؟ این عصر اسرار آمیز و هزار چهره، چنان حرارتی در وجودمان انداخته که حقیقتی ابراهیم گونه را در دلمان به آتش کشیده ایم. از هر جای دنیا، اینترنت🌐 زحمت می کشد و اسباب سوزاندنش را برایمان جمع آوری می کند. ما هم بدون سؤال از اینکه اینها چیست، به راحتی آنها را به ذهنمان اینتر می کنیم. هر روز آزار سوزاندن دلمان بیشتر فراهم است و آتش دلمان 🔥❤️شعله ورتر، ما هم بی خیال مشغولِ دل مشغولی هایمان. کاش دعای ریش سفیدان و موسپیدانِ سحر خیز، آبی 💦بشود بر این آتش🔥. کاش سحری بشود، نمی دانم... وقتی... بی وقتی... اشکی از گوشه چشمها جاری😭 که نه، لااقل در چشممان حلقه😢 بزند و مرهمی بشود بر این دلِ زخم خورده 💔تا خاموش شود شعله ی سوزاننده ی آن. کاش مسیحا نفسی بیاید و چشمِ کورِ دل را شفا دهد، آن وقت نگاهی به ستاره ی ⭐️سحر کنیم و بگوییم شفای مان نزدیک است. مثل آن شب که به ستاره ها چشم دوختی و گفتی بیماری ام نزدیک است. مثل آن شب که از پیروزیت پیشگویی می کردی... 🍀یا رب این آتش که در جان من است 🍀سردکن، زان سان که کردی برخلیل 🍀پایِ ما لنگ است و منزل بس دراز 🍀دستِ ما کوتاه و خرما بر نخیل 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | سرد شدن آتش بر من به مذاق خیلی ها خوش نیامد. هدف مشترکی که بی نتیجه مانده بود و رسوایی بزرگی که صدایش گوش عالم را کر می کرد. همه دلایل، نتایج و همه نقشه ها نقش بر آب شده بود. باید کاری می کردند کارستان، باید راهی و نگاهی تازه تر نشان می دادند. آخر نتوانسته بودند خدایانشان را یاری کنند. عاطفه دینیِ عمومِ مردم تحریک شده بود. شروع کردند به ترفندی دیگر و حیله ی جدید. پادشاهی و حکومت قدرتی نبود که در دست هر کسی باشد. باید این بازوی بزرگ به کار بیاید... چشم در چشم دوخته بودیم. منتظر بودند زبان بگشایم. رودرروی یکدیگر قرار داشتیم. باز حرف از پروردگار بود. سخن از مسبب بودن و نبودن. حرف مرگ و زندگی بود که رد و بدل می شد. جان شریف آدمی بود و اینکه اختیارش در کف قدرت کیست؟ به آنها گفتم: «خدایم می میراند و زنده می کند». برای همین است که نگذاشت من بمیرم و نجاتم داد. برای همین است که گلستان زیبایی از آتش دور تا دور من حلقه زده بود ومرا محافظت می کرد. دیدم نمرود فریاد می زند: «من هم همین کار را می کنم. اختیار زندگی و مرگ همه با من است». من دستور می دهم چه کسی زنده بماند. منم خدایی که از او سخن می گویی... او با حرفهای بی اساسش افکار مردم را منحرف می کرد. من هم حرف دیگری زدم. گفتم: «خدایم طلوع را از مشرق عالم قرار داده است، تو یک روز طلوع را از مغرب قرار بده. مبهوت مانده بود. دیگر جوابی نداد جز سکوت». انگار نفسش قطع شد. بر افروخته بود. مشت گره کرده اش 👊را به تخت پادشاهی اش می کوبید... می لرزید... دندانهایش را به هم می سائید. با این جواب دندان شکن تمام هیبت نمرود در هم شکست. اینک صدای خرد شدن شکوه نمرود گوش نواز شده بود. خدایی که ساکت و بی جواب مانده بود.خدایی که قدرتی نداشت. خداوندگاری که اختیاری نداشت. اینک این معبودی بود که در نظر مردم جلوه گر شده بود... 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 🔴دیگر وقت رفتن از این سرزمین فرا رسیده بود.«بذر کینه ای همیشگی میان ما و آنان پدیدار شده بود». باید دوری می کردم از این آدمها و از این محیط، گاهی باید رفت. تو هم هر وقت لازم دیدی، هجرت کن. دینت را بردار و برو🏃🏻. باید که برای رسیدن به هدفت🎯 راههای دور و نزدیک را طی کنی. باید که بیزاری ات را با دوری گزیدن ابراز کنی. من«همراه ساره و لوط(ع) و عده ای دیگر مهاجرت کردیم. به بیت المقدس رفتیم. به سرزمینی که پر از خیر و برکت بود». رفتیم تا برگی دیگر از زندگی مان ورق بخورد و تاریخی عظیم را به لطف خدا پدید آوریم. هاجر هدیه ای بود از حاکم مصر به ساره، که از این مسیر با ما همراه شد. ❣من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش ❣در عشقِ دیدن روی تو هواخواهِ غربتم ❣دریا و کوه،در رهِ من خسته و ضعیف ❣ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم ❣دورم به صورت از در دولت سرای تو ❣لیکن به جان و دل زمقیمان حضرتم 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | تو به سلامتی از این آتش🔥 گذشتی. رفتی تا با دلت خلوتی کنی که مردان خدا در این فراغت ها موی سپید می کنند. آنها هرگز به بن بست نمی رسند. دعا کن برایم و برای همه هم عصری هایم، من همیشه به لطف خدا امیدوار و مطمئنم. دعایمان کن تا وقت مناسب هجرت را دریابیم. دعا کن دیرمان نشود و به موقع به مقصد برسیم. دعا کن مقصد واقعی را بیابیم که تویی آن «الگوی خوبی برای من و مانند من». حتی بعد از قرنها...، هزاران سال است که انسان با خودش می جنگد، اما نمی داند گرفتار چه شده است. شاید خلوتی، مناجاتی و اشکی بتواند این آتش را خاموش کند... سراغ عشق را باید از اشک 😭گرفت. اوست که گم شده است... نجات خدا فرا می رسد. اکنون لوط(ع) همراهت است در مهاجرت به سرزمینی که تو به آن احترام می بخشی. این زمین منتظر قدم توست تا از در و دیوارش برکت نازل شود برای همه و برای همیشه... اکنون فلسطین شده میزبان قدمهایت. از اینجا شروع می شود زندگی سخت و آسانت، آزمون اطمینان قلبت. هجرت اهل خانواده ات به سرزمینی دور دست. سرزمین خشک و بی آب و زراعت مکه تویی و ساخت کعبه، پرستشگاه جهانیان تا به امروز. تویی و بعد از این، آزمونهای سخت تر. تویی و گذر از گذر گاهی دیگر... تویی و درخواستهایت، تویی و دعاهایت. تویی و استجابت مناجاتهای خالصانه ات... تو از جنس عبوری، از این گذرها برق گونه می گذری. اکنون وقتش رسیده تا آوازه ات گوش جهانیان را پر کند. گر چه در ساحل خیال ما همیشه جای پای شماست... گرچه فاصله میان ما و شما، قد یک نفس کشیدن است. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | تو صاحب چنان منزلتی هستی که خداوندتو را برای دوستی با خودش برگزید. فکر می کنم خدا هر کسی را برای دوستی انتخاب نمی کند. آخر به ما برای انتخاب دوست👥 خیلی سفارش کرده است تا هر کسی را به دوستی نگیریم. مبادا حسرتی در پی داشته باشد. تو آن دردانه ای هستی که به پاس زحمات و رنجهایی که برای بهترین دوستت متحمل شدی، حج🕋 قرار داده شد. آیین بندگی، تا برای همیشه ی روزگار خاطره ی تو برایمان زنده بماند... تو کعبه را بسازی تا قلبهای ما رو به قبله ای کنند که خانه امن و محترم الهی است. باید که قلبت آرام گیرد. تو باید آنقدر آرام باشی که روحت بزرگ شود. قرار است عزت و حکمت خدایت را درک کنی... می دانم که روزی صدایی نامم را برای برخاستن خواهد خواند. من بر می خیزم هر چند جسم دگرگون شده است. پدر، می خواهم هم اکنون دلم❤️ را صدا کنی، بلکه جانی بگیرد. خیلی وقت است گرد و خاک می خورد، صدایش کن تا زنده شود. آخر حواسِ دل من هم خیلی به خودش نیست. خیلی پراکنده است. هر تکه اش به گوشه ای گیر کرده. مثل«آن چهار پرنده که هر تکه شان را روی کوهی گذاشتی و صدایشان زدی. حیرت آور بود. هر جزئی از یک طرف آمد و به بقیه اجزاء متصل شد. شد همان مرغی که از اول بود انگار نه انگار که ذبح شده بود. انگار نه انگار که تکه تکه شده بود. قلبت آرام گرفت و یقین کردی. قیامت خیلی شگفت آورتر خواهد بود. این است قدرت واقعی میراندن و زنده کردن». همانکه نمرود ادعا می کرد. این خدای توست که به جسم بی جان، جان بخشید. همان گونه که از ابتدا جان آفرینِ آن بود... کوههای سوریه هم این اتفاق را به خاطر سپردند. به خود می بالند که آنجا جلوه گاه قیامت شده بود. این بار من نیاز دارم به یقین برسم. من محتاجم به قلبی سلیم برای روزی عظیم. برای روزی که وعده خدا در آن تحقق می یابد. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| 💢اکنون که قلبت❤️ آرام گرفت، وقت آن فرا رسیده تا هدیه ای دریافت کنی که با او، صدایت را برای بیداری همه دلها بلند کنی بلکه زنده شوند. فرزند، همانکه میوه دل است، همانکه نور دیده است. همانکه خواستی، «از صالحان و درستکاران باشد. صبور و حلیم باشد.» اینک وقت آن است فرزندت را درآغوش بگیری تا شیرینی اجابت دعایت را بچشی. مبارک باشد برای تو و هاجر قدم اسماعیل(ع) 💢اتفاقها یکی پس از دیگری فرا می رسد. ساره غمگین است. آخر او فرزندی ندارد. خطابی آسمانی برایت آمد که اسما عیل(ع) و مادرش را از شام ببر. به اولین خانه ای که در زمین خلق کردم؛ به مکه. جبرئیل راه را به تو نشان می دهد. همراه او برو. از هر نقطه خوش آب و هوایی گذشتید تا به آنجا رسیدید، به حرم خدا. آخر پدر! در مکه، زمینی خشک و بی آب که پرنده در آن پر نمی زند، خانواده ات را در آنجا بگذاری؟! یک کودک شیرخواره در این بیابان؟! با اشک هاجر و گریه های این کودک چه می کنی؟ به چه اطمینانی اهل وعیالت را در آنجا قرار دادی؟ کودک شیرخواره و بیابان و تشنگی، اشک و آه و تنهایی. آری؛ فقط به امید خدا، برای انجام فرمان خدایم. محبوبی دارم که او خواسته اینگونه باشم. امر او برایم لازم است. اما اکنون که از اینجا می روم از او می خواهم تا «این سرزمین را برای آنان امن کند و روزی فراوان برایشان قرار دهد تا زندگی راحتی داشته باشند.» اینجا سرزمینی است که باید سازندگی در آن از ابتدا شروع شود. ساختن انسان و آبادی سرزمین... اما «آن کس که از خدایم روی گردان شود، سروکارش با خودِ خداست. خدا تصمیم می گیرد که روزی کمی به او دهد وعذاب سخت در انتظارش باشد». 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| وقتی تو رفتی، هاجر بود و اسماعیل(ع) بود و تشنگی و بیابان، تشنگیِ کودکش او را به تلاش برای یافتن آب وا داشت. کودک بی قراری می کرد😭 و مادر بیشتر... هاجر بود که دوان دوان از صفا به مروه می دوید. انگار آبی می دید، اما جز سراب چیزی نبود. از مروه به صفا 7بار دوید این فاصله را. رشته امید هاجر قطع شده بود. در این لحظه چشمه آب زلالی جوشید. بار هفتم بود، اسماعیل(ع) را دید که از زیر پاهای کوچکش چشمه ای جریان دارد. اطراف آب را جمع کرد. زمزم نامیده شد برای همین. زمزمه عشق بود که جاری می شد. با نوازش کودک، اشک هایش را پاک کرد و صورتش را با آب زمزم شستشو داد. این آب شد سببی برای پیدایش مرغان هوا و مردم در کنار خانه خدا. مردم جُرهم، فهمیده بودند آب به خاطر آن دو در آنجا پیدا شده است. اجازه خواستند تا در کنارشان سکونت کنند و هاجر و اسماعیل(ع) با اجازه تو با آنها مأنوس شدند. مکانی امن شد حجر اسماعیل(ع)، همچون جزیی از کعبه یِ مقدس و طوافش لازم. بعدها شد مدفن این مادر و پسر. آن امنیت و روزی فراوان را که برای ایمان آورندگان خواستی اجابت شد و اکنون مکه پس از هزاران سال چه آباد، روشن و شلوغ شده است. برجهای سر به فلک کشیده، بازارهای شلوغ و تجارت پر رونق... اینجا شده است آرزوی هر خدا پرستی که به آن قبله رو می کند. اینها از برکت دعای توست. تجارت و زیارت و سیاحت را با هم جمع کرده است آن کس که به این سرزمین مسافرت می کند. او این کسب و روزی را مدیون توست، البته اگر بفهمد... 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| 💢به شام بر می گردی. اکنون بشارت دیگری در راه است. هدیه ای 🎁دیگر از خدا به تو و ساره برای رفع غمهایش. برای روشنی چشمش👁. اکنون«ملائک به صورتی انسان گونه آمدند برای میهمانی تا تو را از مهمان کوچکی که در راه است با خبر کنند و تو پذیرایی می کنی. هر چند آنان نمی خوردند. می ترسی... ساره تعجب کرده است...» ❌«نترس؛ ما پیام آور شادی برای تو هستیم. فرزندی در راه است برای شما. بعید نیست رحمت خدا در حق شما! فرزندی صالح همچون اسماعیل (ع)، اسحاق(ع) است او». صد سال انتظار کافی بود تا تو را به اسحاق(ع) بشارت دهند. این مژده بر تو گوارا باد، همان گونه که تو خواسته بودی که از نسل تو انسانهای اصلح به وجود آیند. می بینی خنده همسرت را از خوشحالیِ این خبر؟ او که تاکنون صاحب فرزند نشده بود، اکنون بشارتی دریافت کرده. لبخندِ نعمتی که خدا بر سفره ساره قرار داده بود، خود نعمتی بود پسندیده و دلنشین. و پس از آنها، یعقوب (ع) و یوسف(ع) که خود ماجرایی شور انگیز از عشق را رقم زدند. قصه عفت و عزت، داستان حیا و نجابت، روایت فراق، اشک و انتظار. آمدن موسی(ع) و هارون و دربار فرعون... داستان حشمت و جلال بی مثال سلیمان (ع) . داستان زکریا(ع) و یحیی(ع)، زندگی عیسی (ع) و معجزه هایش. اینها بود آنچه تو خواسته بودی که نسلت از درستکاران و پاکان باشند، که چنین شد. مبارک باد بر تو این زندگی نیکو مقام و درجات عالی. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢اسماعیل(ع) دیگر بزرگ شده است. پسرت را از یاد نبرده ای. اکنون این پسر شانه به شانه تو برای اطاعت خدا ایستاده است. نفس به نفس همدیگر کار می کنید. با دلی امیدوار به قبولی پروردگار. خانه خدا، یادگار آدم ابوالبشر را اکنون تو و پسرت بازسازی می کنید... مقامی بلند برای انسانی بلند مرتبه. سنگ به سنگ، خشت روی خشت، زیر تیغ سوزان آفتاب، عرق ریزان با شوق و اشتیاق... لذتی اگر دارد به امید مقبولیت خداست، و گرنه خشتها بی تأیید الهی مقامی نمی گیرند.انگار که هم اکنون در حال ساختن بنای کعبه اید. صدای نجوای تو و پسرت شنیده می شود. همین حالا دعا می کنید سوز و عشقی درونی در تمام دعاهایتان موج می زند. عظمت روح در آن پیداست. «محمد(ص) اجابت دعای توست. همان رسولی که خواستی از بین امت خودش برگزیده شود». این ندای توحید تو بود که از حنجره محمد(ص) شنیده می شد. او آمد تا کعبه را برای همیشه ی روزگار از شرک و مشرکان پاک کند. او برای تعلیم آمد. معلم متعهد و دلسوزی که با انگیزه توانای خود دریچه ای از امید و روشنی، به دنیای تاریک مردم باز کرد. او دردِ آنان را از نگاهشان خواند و با نیروی الهی که داشت، کاری کردتا بتوانند راه هدایت را پیدا کنند. و چه نادان است آنکه تو را نشناخت و ارزش تو را ندانست و از تو روی گردان شد. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢گفتی: فرزندم حذر کن که مرگ دیر یا زود به سراغت می آید وای اگر برای آن آماده نباشی. وای اگر در آن لحظه ی سرنوشت تسلیم نباشی. وای اگر تسلیم شدن را به خودت آموزش نداده باشی. این سفارشت را آویزه گوشم می کنم. گرچه تسلیم بودن مانند تویی برای من کار سختی است. تو به راحتی حرفِ خدا را روی چشم می گذاری و چون و چرا نمی کنی. تو کودک را در بیابانِ بی آب و علف مکه رها می کنی. دست به درگاه خدا بلند می کنی و از او مقام تسلیم می خواهی تو که عمری اینگونه بودی، تو که از زمره صالحان هستی، تو که بودن با صالحان را درخواست می کنی. تو کجا و من کجا؟! سفارشت را می شنوم با عمق جانم، با گوشت و پوستم که حسن عاقبتم را در آن می بینی و می خواهی حالا که زمان و مکان رحلتم در دست و اختیارم نیست، زمینه عاقبت به خیری را با عقیده و عملم فراهم کنم. تمام حواسم را جمع می کنم تا بشوم آنکه تو می خواهی و بشوم آنکه تو دعایش کرده ای و او را از خدا طلب کرده ای. بشوم ذریه ای صالح و پاک و مؤمن. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢این است خانه کعبه🕋. اولین عبادتگاه، اولین مرکز امنیت که در مکه است. خانه ای پر برکت و پر از روشنی و نور و هدایت. «مقام و جایگاه تو آنجاست». آنجا وقتی خانه خدا را می ساختی و از اسماعیل(ع) خواستی سنگی زیر پایت قرار دهد تا بتوانی دیوار کعبه را بالا ببری، جای قدم هایت هنوز روی آن است. «آنجا شد جایگاهی امن برای هر کس که به آن وارد شود و البته هر کس که توانایی مالی داشته باشد باید بیاید» و مقام و منزلت تو را ارج نهد و خاک این حریم را طوطیای چشمانش کند. چه سعادتی بالاتر از این که این سنگِ نشان را زیارت کنند تا راه را بیابند و گرنه حاجی باید احرام دگر بندد، ببیند یار کجاست؟ خانه ای محترم، ساخته دستان تو و پسرت، در سرزمینی بی آب و علف، در-کویر برهوت- ففط برای برپاییِ ستون دین، برای نماز، برای بهره مندی اهلش از نعمتها و رزق فراوانش... مکانی برای تقدس و تکریم. مقامی امن برای عبادت، برای خودیابی و خدایابی، برای وحدت و محشر دنیای کنونی. «حرمی است امن برای هر اهل دلی که بر آن جا وارد شود.» کعبه🕋، زیارتگاه حق پرستان. همان که روبرویش خاضعانه در مقابل مقام پروردگارت ایستاده ای تا بلندای همیشه تاریخ چه متواضع و استوار مثل موسای وادی طور کفش هایت را در آوردی و هنوز جای پا و قدمهایت روبروی کعبه دلها جامانده است و همراه خانه خدا طواف می شود... گاه قدمها چه ارزشی پیدا می کنند و چه مقام ویژه ای می یابند... این علامتِ جاودانه حج است. نمایشگاه قدرت الهی است، آنگاه که سپاه ابرهه را ابابیل نابود می کند. آنگاه که اول مسلمانِ تاریخ در آن متولد می شود. همان هنگام که بلال بر فراز آن اذان می گوید و آن روزی که محبوب حق بر دیوارش تکیه خواهد زد و ندای نجات برای همه جهانیان سرخواهد داد. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢اینجا صفحه مرورگر تاریخ انبیاست. مکه از آدم (ع) تا خاتم(ص) قبله گاه بوده و هست. و مقام تو، مقام انسانیت. عظمتِ مقامِ تو در کنار شکوهِ خیره کننده ی کعبه. چه جلالی دارد صحنه ی بندگیِ آدم. تابلویی است وصف ناشدنی مقام تو ای ابراهیم(ع). من که طواف کعبه امید را به جا آورده ام، اکنون باید نماز اخلاصم را پشت مقام تو به جا آورم تا خدایم راضی شود. پشت مقام تو ای «اب رحیم». جای پای تو را و خاک پای تو را روی چشمم می گذارم. این حق صاحبخانه ام است. اینگونه حج ابراهیمی ام را قبول می کند. باید که همیشه به تو اقتدا کنم. در نمازی که که بانگش را ملائک سر داده اند. خدای قدر شناسی دارم که تو را منزلتی چنین داده است. من هم سر به سجده شکرش می گذارم، آنگونه که می خواهد. دلم را روانه همانجایی می کنم که او آنجاست. من کعبه ام را دور او می سازم، پشت به همه دنیا و رو به او سجاده می اندازم زیباترین جای نمازم آنجاست که به پایش می افتم... روبرویش بی اختیار زانو می زنم... سجده می کنم و سلام می دهم. هر روز با حسی تازه تر... باید تکبیر گویان و لبیک گویان به پیشوازش بروی... خدا خودش به بارگاه کبریایی ایستاده است و من آمده ام تا لحظه عاشق شدن را ببینم، با دلی تنها و یک دنیا دلخوشی. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢این آیین چون تویی است که لحظه ایی هم به خدایش شک نکرد و برایش شریکی قائل نبود. «این ندای توحید بود که از حنجره تو شنیده شد». چون تویی که هرگز مسیحی یا یهودی نبوده است. آن که یکتا پرستی شعار همیشگی ات بوده است. خداوند در مورد تو فرمود: «خودتان را به او منتسب نکنید.» به او حسادت نکنید. نخواهید از نام و نشانش برای خود، نان و مقامی کسب کنید. «او بر سرشتی سالم و پاک آراسته است و بر همان فطرت باقی بود و ذره ای تردید نکرد». «این آئین توست که محمد(ص) و هر کس را که با اوست به تو نزدیکتر کرده است». تو هم خط و هم هدف با او هستی. در باطن و ظاهر، در سلوک و مسلک، در اعتقاد وعمل. «اهل کتاب را می بینم، پیامبرشان پس از ابراهیم(ع) آمده است، اما آنان درباره یهودی یا مسیحی بودن تو با هم بحث می کنند. نمیدانند که تو از ابتدا حق گرا بوده ای نه مشرک» 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢اولین مسلمان، اولین خانه ی عبادت. همه اینها کافی است تا تو را شایسته پیروی بدانند. هر کس با تو باشد مانند توست، حتی اگر بعد از تو بیاید. چه مقامی داری تو ای پدر! اکنون می فهمم روزی که اذان در گوشم نجوا کردند و مسلمانم خواندند، روزِ باشکوهی بوده است. من جزیی از میلیونها مسلمانم که پس از تو به این دنیا قدم گذاشتم. خوشحالم که مهرِ خدای مهربان مرا فرا گرفته است. من هم چون محمد(ص) بر مکتبِ تو پیوندخورده ام. من هم شده ام حلقه ای از این زنجیره که تا شام ابد ادامه خواهد داشت. دوست دارم حال تو را اینگونه بیان کنم... حالِ آن کس که دیگر او راز خودش را پیدا کرده بود، چشم دوخته بود به آسمان. دیده بر نمی داشت از آنجا. قطره ها روی صورتش صف کشیده بودند، درست بود. «حالا دیگر شده بود دوستِ صمیمیِ خدا». خودِ خدا اینطوری صدایش کرده بود از وقتی که دست و دلش را برای پرواز به خدا سپرده بود. پروازی تا اوج بندگی. نماز و رکوعش تیغِ بُرّنده ای بود بر گردن ابلیس. سجده گاهش شده بود قتلگاه شیطان. ذکر لبهایش خنجری بود روی حلقومِ شیطان. نفسش را می بُرید با هر «یا ربی» که می گفت تا آن هنگام که طلوع سحر خود نمایی کند. این آیینش بود که ماییم و نوای بی نوایی، بسم الله اگر حریف مایی... 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢«رستگاری برازنده توست که پاکی و درستی را برگزیدی و نام و یاد پرودگارت را رزق هر روزت قرار می دهی». تو که حق بندگی را کامل ادا کرده ای. همان که مشق عاشقی و «رسم بندگی را در صفحه هایی زرین نگاشته و به تو سپرده است. همان صُحفی که بعدها به موسی(ع) نیز عطا کرد، تا کتاب قانونی باشد برای روزی که همه این قیل و قالها تمام می شود». همه این گفت و شنیدها و همه این زرق و برق ها خاتمه می یابند. تو شده ای تیتر بزرگ این صفحات و من تمام حواسم را به حاشیه های آن داده ام. فکر میکنم به آن وقتی که من و تو می مانیم و کارهایمان. «ماییم و تلاش هایمان. منّتی و رنجی اگر برسد از کردار خودمان است که آدمی همواره زندگی دنیایش را بر آن رستگاریِ جاودان مقدم می کند و مکنتی و مقامی هم اگر باشد ازهمت ماست،که همیشه حساب برادر از برادر جدا بوده است». 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 💢چه منزلتی داری پدر در چشم خداوند. رهبری و آینده نگری از عمق بینشت رو به انتهای جهان حکایت دارد. جایی به اسم قیامت. سرایی دیگر. هم خودت و هم فرزندانت. شما این چنین هستید که زرق و برق دنیا دست دلتان را نمی لرزاند. خدا نام و نشان شما را گرامی داشته، چون یادش را محترم شمردید. «مردی که به تنهایی، یک امت هستی. بزرگِ بزرگ. بر مکتبی که احدی بر آن نبوده». به اندازه هزاران سال از هبوط آدم(ع) به زمین. یک دنیا خیر و خوبی و کمال داری. معلمِ خوبیها برای زمان خودش و زمان بعد از خودش. شعاع شخصیتت همه جا را روشن میکند. خورشیدی که همه از تلألؤ درخشانش بهره می برند. راهنمایی بی یاور که یک تنه واستوار صخره های کفر و جهالت را کنار می زدی. تو اینچنینی. «اینگونه برگزیده و شکر گزار...» 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| 💢اکنون بنای کعبه تمام شده است. باید که چهره زیبای عشق را نشان دهی. کوه ابو قبیس روز 12 ذی الحجه را به یاد دارد. ایستادی و انگشتان دستت را در گوشهایت گذاشتی و فریاد زدی: «ای مردمِ دنیا، دعوت خدا را برای زیارتش اجابت کنید.» همه اش نگران بودی صدایت به کسی نرسد. دلگرم شدی وقتی شنیدی: تو فریاد بزن، صدایت را به همه می رسانم. صدا بزن. صدایت در هر کوی و برزن شنیده می شود. من به زبان تو از حنجره تو مردم را صدا می زنم. جبرئیل آمد تمام آداب حج را به شما پدر و پسر یاد داد. طواف کعبه را، سعی را و توقف در صحرای عرفات، مشعر و مِنا را. تو بودی و هفت بار گِرد خانه ی خدا چرخیدن و ملائک آسمان بودند و هفت بار گِرد بیت معمور طواف کردن. تو در زمین و فرشته ها در آسمان. سعی در به دست آوردن رضایت محبوب. شبی و توقفی برای شناخت خود و خدا. و اینک قدم سوم در منا، که به منتهای آرزویت می رسی و منتهای آرزوی اهل ایمان همان وصال حق است. لب بگشا. اینجا لبیک آهنگ آشنایی است. دستانت را بالا ببر. نشان بده که آماده ای برای این میهمانی. همین چند روز فرصت داری. لباس طمع را از دلت بیرون کن. جامه ای سپید بر تن کن، پاک و مطهر. بگرد دورِ خانه اش . بنگر به عظمت صاحبخانه اش. دلت چه بارانی و لطیف شده. باران اشک چه طوفانی در دلت برپا کرده. انگار ساحل همین جاست، امن و امان. چه قدری پیدا کرده دلت. کاش اینجا سرِ دلت به سنگ بخورد و بشکند که خریدار این دلِ شکسته فقط خداست. دستت را در حلقه این در حلقه کن. ذبح کن خودت را در مقابل کبریایی اش. جهاد کن با خودت... اینجا همه چیز مهیای تو شده است. آسمان و زمین ترانه ساز تو هستند. تو غزلی بساز از جنس دل، با خلوص و تواضع. اینجا جماد و نبات وحیوان حیران تو هستند. منتظر اشارتی از تو، اینجا هر موجودی قربانی توست. به شکرانه ی عبادتت، به شکرانه سعی و طوافت، شکر گزاری کن از میزبانت. قربانی ات را هابیل گونه در پیشگاهش عرضه کن، که خدا از او پذیرفت پیشکشش را. می چشانی شیرینی نیکی ات را به دیگران چه طعمی دارد خوب بودن. انگار دلمان تنگ شده است برای خوبیها. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | کعبه ساخته شده است. جبرئیل هم آداب حج را یاد داده است. شما پدر و پسر حج انجام می دهید. روز هشتم ذی الحجه است. جبرئیل آمده و می گوید: آب بردارید که در منا و عرفات آب نیست. شب را در منا می گذرانید. «در عالم رؤیا، خود را می بینی و برق تیغ برهنه و گلوی سپید اسماعیل(ع) را. همین اندازه، دلداده ای چون تو را کافی است برای پی بردن به مقصود دلدار.» شب نهم و شب عید قربان هم رؤیا دیدی، شک نکردی. آزمون بندگی شروع می شود. باید قلب ابراهیم گونه ات صاف شود؛ امتحان است، ولی این بار مثل همیشه نیست. کار آسانی نیست، خنجر با حنجر بی پرده سخن خواهد گفت. چه می کنی؟ باید صبور بود و به یار اعتماد کرد... تو، نخست با خودت و سپس با اسماعیل(ع) خلوت کردی. «برایش از رؤیای شبانه ات گفتی و از راز آن همه بی تابی ات. ولی اسماعیل لحظه ای تردید نکرد». ردای روشن ایمان سر تا پایش را فرا گرفته بود و کلامش عصای دستان پدر شد: «پدر! مأموریت خود را انجام بده! به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.» شیطان این همه شوق را رصد می کرد. به صورت پیرمردی نزد هاجر آمد. گفت: می دانی فرزندت را کجا بُرد؟ - به زیارت دوست. - او را برد تا بکشد. چون می گوید خدا گفته است! - هزار جان من و پسرم فدای راه خدا باد. کاش هزار پسر داشتم تا همه را در راه او قربانی می کردم. هاجر چند سنگ به سوی شیطان پرتاب کرد. ناامید شد، رفت سوی ابراهیم(ع) - فرزندت را نکش. خوابی که دیدی شیطانی بود. - ای ملعون! شیطان تویی. اگر به اندازه شرق و غرب فرزند داشتم تسلیم خدا می کردم. ابراهیم(ع) هم چند سنگ به سوی شیطان پرت کرد و شیطان ناامید شد و رفت سوی اسماعیل(ع) -پدرت میخواهد تو را به قتل برساند. چرا؟ — فرمان خداست. او هم چند سنگ به شیطان انداخت. شیطان دیگر ناامید شده بود. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| | 🔴بگذر از فرزند و مال و جان خویش 🔴تا خلیل الله دورانت کنند 🔴سر بنه در کف، برو در کوی دوست 🔴تا چو اسماعیل قربانت کنند ⭕️روز دگرگونی احوال بود. روز انبیاء. همان روز که جد بزرگت بر کشتی سوار شد. همان روز که آدم(ع) از منبر علم الأسماء بالا رفت. امروز روز جدایی است. اسماعیل(ع) مشتاق تر است به رفتن این راه نرفته. آخر او فرزندی صبور بود، همان که خدا وعده داده بود به حلمش. پدر و پسر عشق را در نگاه هم جستجو می کردند. تاریخ در مقابل این نگاهها سکوت کرد. واژه ای نداشت برای بیان عظمت این لحظه. لحظه دل کندن، دل بریدن، سر بریدن... نفس ها به شماره افتاد، فرزند را به زمین انداختی. «صورتش را روی زمین گذاشتی» در حال سجده، همان طور که خودش خواسته بود، مبادا چشمت به من بیفتد و محبت پدری بر تو غالب شود و تو را از اجرای فرمان باز دارد. کارد گلوی او را نمی بُرَد. دوباره خنجر را کشیدی... هر چه سعی کردی نبُرید. جبرئیل در هاله ای سپید، در آستانه مِنا، هدیه ای در دست دارد. صدای بال فرشتگان درگنبد آسمان پیچیده است... «مأموریتت را انجام دادی. در این آزمون هم پذیرفته شدی. گوسفندی از بهشت را به جای او قربانی کن. سلام بر تو ای بنده مؤمن ما». این پیغام را گفت و رفت...«خدا همیشه با نیکوکاران است». این بود معامله با خدا... ابراهیم(ع) عیدت مبارک. امروز روزی است که طاعت خدا را انجام دادی. مبارک باشد بر تو این سعادت و سرور. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| «اکنون که در امتحان الهی سر فراز شدی و به عهد الهی وفا کردی،لیاقت پیشوایی یافتی. توفیق دائمی تا همه عصرها و قرنها برای هر بنده ای امام باشی و رهبر» موفق به توفیق الهی و مؤید به تأیید او. مبارکت باد. حُسن حال و حُسن سابقه ات این مقام را شایسته تو کرد. تو به مقام امامت منزلت دادی... این مژده برای توست و گرنه «این پیمان نامه الهی به ستمکاران نمی رسد، حتی اگر فرزندت باشد. حتی اگر تو درخواست کنی...» در مکه دوباره عطر دعای زیبای تو پیچیده است. آن روز که هاجر و پسرش را در آنجا سکونت دادی؛ آن روز که هنوز سرزمینی بی زراعت و کِشت بود و اکنون که مکه شهری بود. مشهور، آباد و حریمی شده بود امن و شلوغ. چه سوز عجیبی دارد دعاهایت، چه روح بلندی دارد نوایت... «خدایا من و همه فرزندانم را از پرستش بت ها دور بدار. این بت ها بسیاری را گمراه کردند، اما آنان که از من پیروی کنند تا آخر روزگار از من هستند. اما برای غیر آنان تو خود بخشنده ای...» «خدایا تو خود می دانی که من ذریه ام را در دره ای غیر قابل کِشت نزد خانه ات سکونت دادم تا نماز بر پا دارند. پس تو هم دلهای بندگانت را به آنان متمایل و سفره روزی شان را پر برکت کن. شاید از عهده شُکرت برآیند...» ای دانای پیدا و پنهان، ای بینای آشکار و نهان تو از گردش شبها و روزها، از حرکت بادها و ابرها، از کهکشانها خبرداری. «تویی سزاوار ستایش که به من در سن پیری اسماعیل(ع) و اسحاق(ع) را عطا کردی. من و فرزندانم را تا قیام قیامت از قیام کنندگان برای نماز قرارده. دعایم را بپذیر و طعم دریای بخشش و رحمتت را بر من، پدر و مادرم بچشان.» چه عشقی دارد فرزند. هر کجا که باشی همه چیز را برای او می خواهی. می شود هزار امید و هزار آرزو که فقط برای او می خواهی. شکر درگاه الهی را به جا می آوردی که میوه دل به تو ارزانی داشته. همان که یک قرن نبودنش همه جا بود. اسماعیل (ع)، اسحاق(ع) و نسلهای بعدشان را از خدا خواستی تا نماز گزاران به درگاه الهی بیشتر باشند. دعایت مستجاب شد، وقتی محمد(ص) آمد و اکنون که میلیونها مسلمان سر به آستان توحید می سایند. بخشش پروردگار را خواستی برای پدر و مادرت و چه بزرگ دانستی حق آنها را. انگار هنوز هم ندای دعایت در مکه طنین انداخته است... 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| 💢دعایت مستجاب شد. «تو و نسل تو را خدا برگزید بر جهانیان. اول از همه اسماعیل(ع) را و بعد فرزندانش را کمالاتی داد نسل به نسل». همه شبیه به هم بودند در تسلیمِ خدا بودن. در ثبات قلبشان و ثبات قدمشان. در حرفشان و در کردارشان. «این اهل کتاب دست بردار نیستند. سهم نبوت و ولایت را برای خودشان می خواهند. آخر اگر خدا به آنان چیزی از نبوت هم بدهد، آنقدرها سخاوت ندارند که چیزی ببخشند. آنان نمی توانند مثل سلیمان(ع) صاحب مکنت و شکوه باشند و موجودات را به تسخیر خود در بیاورند. نمی توانند مانند داوود باشند و حکمت داشته باشند» «ایوب(ع) صبور، یوسف(ع) زیباروی عفیف و پدر شاکرش، موسی (ع) و برادرش، زکریا(ع)، یحیی(ع)، عیسی(ع) و الیاس(ع)، یسع(ع)، یونس و لوط(ع) را که همه از هدایت یافتگان، شایستگان و از الطاف خدای مهربانند به تو». سلسله انبیاء، معلمان بشریت، هادیان انسانیت، همه و همه از تبار تو هستند. چه شکوهی داری ابراهیم(ع) این است بازتاب اعمال صالحت. این است بازتاب ایمان قلبی ات...«آنها شدند رهبران الهی برای قیام نماز و ادای زکات.» اما از این میان چه کسی می تواند مانند محمد(ص) باشد؟ او که اخلاق پسندیده و صبوری اش هر لبی را به حقیقت متمایل می کرد. «او که برای رسالتش مزدی نخواست.» محمد(ص) از نسل توست. سرشار از مهر و عطوفت.لبریز از عشق و ایمان. او که متولد شد همه کاخهای کوخی فرو ریختند. آتشکده ها خاموش شدند، گویا تکلیفشان را فهمیده بودند که با وجود محمد(ص) هیچ دیر و بتکده و آتشکده ای دوام نمی آورد. محمد(ص) در شبی که مبعوث شد به نبوت، بر فراز کوه نور، در قلبش نوری تابید که با آن جهان را روشن کرد. همان جهانی که ندای ابراهیمی تو را از یاد برده بود و در سیاهی و تاریکی فرو رفته بود. دوباره بتها خدا شده بودند و مردم بت پرست. انگار گوششان از صدای تو کر شده بود. سالها گذشته بود و حتی ندای موساد وادی طور و دمِ مسیحایی عیسی (ع) نیز فراموش شده بود. 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07
| 💢باید محمد(ص) می آمد و قد علم می کرد برای همه. محمد(ص) خلف صالحی بود برای تو و به شایستگی نام و آئین تو را پاس داشت. این افتخار همیشگی برای توست که فرزندی چون او داری. شخصیتی که تمامی ملک و ملکوت، مکان ها و زمان ها به برکت وجود با عظمت او آفریده شده و از ذره تا کرات و انس و جن و ملک از سفره پر برکت آن حضرت از هستی بهره مند شدند و خداوند متعال در سند محکمش او را به عنوان اسوه همه عصرها و نسل ها معرفی نمود. همانکه خداوند متعال آفریده ای برتر از او نیافرید و هیچ آفریده ای نزد خداوند از او گرامی تر نیست. همان که محبوب تر از موسای کلیم(ع) است. برخود می بالم که نام او بر لوح جانم خودنمایی می کند و مرا از امت محمد(ص) می خوانند. امید که خدای رحمان، منِ کوچکترین را مشمول دعای تو قرار دهد و من هم خلف صالحی باشم برای تو و برای محمد(ص). پدرم!امروز که تو و ایمان و اعتقادت را شناختم، احساس دیگری به تو دارم احساسی که دلتنگی و شوق را در برگرفته است. همه اش فکر می کردم اگر به سفر حج مشرف شوم و به مکه بیایم، کنارِ کعبه، تو را می یابم و با تو از راهی نزدیکتر سخن ها خواهم گفت. حرفهای زیادی دارم که باید از نزدیک با تو بگویم. اما آه و حسرت که تو در مکه نیستی. جایت خالی است کنارِ اسماعیل(ع) و مادرش. جایت خالی است کنار کعبه ای که خشت به خشتش را خودت بالا بردی. جایت خالی است کنارِ زمزم. بین صفا و مروه، همه جا عطر تو پیچیده است. رد پایِ تو آنجاست. اخلاصت تو را به جایی رساند که هر کس به اینجا می آید فقط برای دیدار خدا می آید و نه به امید زیارت تو. من که نمی دانم، اما شاید آن روز که اسماعیل(ع) و مادرش را در مکه گذاشتی و رفتی،می دانستی که آنها برای همیشه در این سرزمین باقی می مانند و به این مکان قداست و شرافت می بخشند. تو آنها را برای همیشه در مکه سکنی دادی. برای همیشه... تا روزگار باقی است و تا مراسم حج برپا می شود هاجر و اسماعیل(ع) جزء زیارت کعبه و طواف خواهند بود. اگر حاکم مصر می دانست هاجر به چنین مقامی می رسد هرگز او را به ساره نمی بخشید... هاجر و پسرش شدند جزیی از طوافِ کعبه... برای همیشه هاجر یاد تو و استقامتت را زنده نگه می دارد. هر کس به زیارت هاجر بیاید سراغِ تو را هم خواهد گرفت. هر چه باشد تو برپا کننده این همه شکوه و عظمتِ هر ساله هستی. روزی که به زیارت کعبه بیایم سراغت را خواهم گرفت. روی حجر اسماعیل (ع) برایت خواهم نوشت: آمدم نبودید... 🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است. 🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇 🍂eitaa.com/majalehaftaaseman 🍃sapp.ir/majalehaftaaseman 🍂instagram.com/haftaseman07