شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان
حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان :)🥀
دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟
شاید که یادت رفته قول زیر قرآن :)🥀
دست تو از وقتی به دست حوریان است
کمتر می یفتی یاد این دستان لرزان :)🥀
تو همنشینی با جوانان بهشتی
لطفی ندارد دیدن ما سالمندان :)🥀
شرمنده ام مادر دلم خیلی گرفته
ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان :)🥀
پیش سماور رو به رویایش نشسته
مادربزرگ پیر من با چشم گریان :)🥀
چیزی نمی گوید ولی از چشمهایش
میشد بفهمی در اتاقش هست مهمان :)🥀
دارد برایش چای میریزد ولی او
مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان :)🥀
عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید
عطر گلی باشد که مانده زیر باران :)🥀