#خاطره🦋
#شهیدمجیدقربانخانی🌹
آخرین باری که باهم صحبت کردیم ساعت هفت غروب بود که درحال پهن کردن جانماز بودن که #مجید تماس گرفت.📞
پدرش گفت مجید تنها آرزویم این است تو را در لباس #دامادی ببینم. :)
این را گفت و خداحافظی کرد...
دیگر خبری از او نداشتیم وبه هوای اینکه چند روزی در عملیات است سراغی از او نگرفتیم.
گویا فردای همان روز به #شهادت رسید اما کسی نمی توانست خبر را به ما بدهد.🥀
پنجشنبه بود که گفتند مجید در #محاصره است.
گفتم چه میخورد؟
بیشتر از همه نگران غذایش بودم...
تا اینکه هفته بعد #خبرشهادتش را دادند.🕊💔
#مادرشهید
#شهیدمجیدقربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
هدایت شده از شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
#خاطره🌾
#شهیدمجیدقربانخانی🌹
سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد، همیشه در حال دعا وگریه بود.🌱
نمازهایش را سر وقت میخواند و حتی نمازصبحش را اول وقت میخواند،
خودش همیشه میگفت نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که اینطور عوض شده ام و دوست دارم همیشه در حال عبادت باشم.🙂❤️
در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش [پناه حرم کجا داری میری برادرم] بود... :)
#شهیدمجیدقربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
#خاطره💞
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
تازه از سوریه برگشته بودند.🍃
هم موقع رفتن وهم برگشتن،عجیب هوای مجید در دلشان افتاده بود.🥀
ساعت سه و چهار نیمه شب بود.🌙
عطیه(خواهرمجید) گوشی اش را روشن کرد.
پیامی با این محتوا دریافت کرده بود:
《باسلام،بنده از پایگاه خبری مشرق نیوز هستم،
میخواستم یک زندگینامه کلی و چندتایی خاطره از مجید،که تاکنون گفته نشده،برای بنده
بیان کنید.》
عطیه اخم آورد و شروع کرد به غرولند.🤦♀
- خدایا حالا من چی برا این بگم.😒 ما که این مدت،به این خبرگزاری و اون روزنامه،همه ی خاطرات رو گفتیم.
حرف نگفته ای نمونده که بخوام بگم.😕
وخوابید.😴
درخواب دید با #مجید دارند شوخی میکنند.
عطیه میخواست با کمربند،مجید را بزند که یکی از دوستان برادرش،از راه رسید و کمربند به مجید نخورد.😁
عطیه افتاد و همه غش غش بهش خندیدند.😅
دوست مجید گفت:
- میخواستی مجید رو بزنی،خدا جوابت رو داد و افتادی زمین.😄😁
مجید گفت:
- آبجی! اینم خاطره خوب. برو برا اون خبرنگار تعریف کن.🙂🖤
#داداش_مجید🌿
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
#داداش_مجید♥️
#خاطره🎈
بعد از #شهادت #مجید
دوستانش خبر دادند
که فکر میکنیم
#مجید به فلان رستوران
بدهکار بوده.🤷♂
جویای قضیه شدم
فهمیدم به آن رستوران
سفارش کرده بوده که
هرشب سه غذا
سمت مهرآباد بفرستند
وهرماه پولش را حساب میکرد.🌾
یک بار دوتا بچه آمدند
وسراغ مجید را گرفتند
گفتند از وقتی #آقامجید
#شهید شده کسی به ما
سر نمیزنه...😞🖤
[پدرشهید]
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
#داداش_مجید♥️ #خاطره🎈 بعد از #شهادت #مجید دوستانش خبر دادند که فکر میکنیم #مجید به فلان رستوران بد
#داداش_مجید♥️
#خاطره🎈
تا پیش از سفرش به #کربلا
پسر خیلی شری بود.
همیشه چاقو در جیبش بود.🔪
خالکوبی هم داشت.
خیلی قلدر بودوهمه کوچک ترها
باید به حرفش گوش میدادند.🤷♂
#مجید کسی بود که
زیر بار حرف زور نمیرفت😒
بچه ای نبود که بترسد
خیلی شجاع بود...
اگر میشنید کسی دعوا کرده
هردو طرف رو زور میکرد آشتی کنند💞
وگرنه با خود #مجید طرف میشدند
در عین مهربانی جوری رفتار میکرد
که همه از او حساب ببرند🌿
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
#داداش_مجید♥️ #خاطره🎈 تا پیش از سفرش به #کربلا پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود.🔪 خالکوبی
#داداش_مجید♥️
#خاطره⛅️
وقتی از سفر کربلا برگشت🍃
مادر پرسیده بود:
چه چیزی از امام حسین خواستی؟
#مجید گفته بود یک نگاه به
#گنبدحضرتابلفضل کردم و یه نگاه
به #گنبدامامحسین و گفتم:
آدمم کنید🖤 :)
سه چهارماه قبل از رفتن به سوریه
به کلی متحول شد.💫
همیشه در حال دعا و گریه بود.☔️
نمازهایش را سر وقت میخواند
حتی نماز صبحش را اول وقت میخواند.🙂
خودش همیشه میگفت:
نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که
این طور عوض شده ام و دوست دارم
همیشه دعا بخوانم و گریه کنم
و همیشه در حال عبادت باشم.🙃
در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی
شده بود همیشه زمزمه لبش
پناه حرم،کجا میری برادرم... بود.💔
[خواهرشهید]
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
#داداش_مجید♥️ #خاطره⛅️ وقتی از سفر کربلا برگشت🍃 مادر پرسیده بود: چه چیزی از امام حسین خواستی؟ #مجید
#داداش_مجید♥️
#خاطره🌾
یکی از دوستان #مجید که بعدها
همرزمش شد در قهوه خانه مجید
رفت و آمد داشت.🍃
یک شب مجید را به #هیئت خودشان برد
که اتفاقا خودش در آنجا مداح بود.🎤
آنجا درمورد #مدافعانحرم و ناامنی های
سوریه و حرم #حضرتزینب میخوانند.🥀
ومجید آنقدر سینه میزند و گریه میکند
که حالش بد میشود وقتی بالای سرش
میروند میگوید:
مگه من مردم که حرم حضرت زینب درخطر باشه :)
من هرطور شده میرم....
از همان شب تصمیم میگیرد که برود.✨
[پدر شهید]
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
#داداش_مجید♥️ #خاطره🌾 یکی از دوستان #مجید که بعدها همرزمش شد در قهوه خانه مجید رفت و آمد داشت.🍃 یک
#داداش_مجید♥️
#خاطره☔️
بالاخره یک شب مجید آمد گفت میخواهد برود سوریه.🍃
اجازه ندادم و آنقدر ناراحت شدم که حالم بد شد و مرا بیمارستان بردند...🥀
زمانی هم آمدو اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کارکند. تصور میکرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمیدهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم...
من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود.
مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد...🌙
شرایطش به گونه ای بود که تصور میکردیم با رفقایش جایی میرود...🍂
اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه میرفته است.🌿
[مادرشهید]
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
#خاطره🍃
#داداش_مجید♥️
همیشه دوست داشت پلیس بشه...🌱
مجید پسر شروشور محله بود که دوست داشت پلیس بشه.
دوست داشت بیسیم داشته باشه،
دوست داشت قوی باشه تا هوای خانواده، محله و رفقاش رو داشته باشه،از بس که مهربون بود...💕🙃
مادرشهید میگوید:
«همیشه دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش.
وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود،تمام بچهها را تکهتکه کرده است.😑
میگوید من کاراته میروم باید همهتان را بزنم... عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا میرود پز داییهای بسیجیاش را می داد.😌 چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود...💓
بعدها هم که پایش به بسیج باز شد یکی از دوستانش میگوید آنقدر عشق بیسیم بود که آخر یک بیسیم به مجید دادیم و گفتیم: این را بگیر و دست از سر ما بردار🤦♂😅
در بسیج هم از شوخی و شیطنت دستبردار نبود...🙂
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم...💔 با نوای کربلایی نریمان پناهی حاج حسین سیب سرخی https://eita
#حر_مدافعان_حرم🕊
#خاطره⛅️
وقتی از سفر کربلا برگشت🍃
مادر پرسیده بود:
چه چیزی از امام حسین خواستی؟
#مجید گفته بود یک نگاه به
#گنبدحضرتابلفضل کردم و یه نگاه
به #گنبدامامحسین و گفتم:
آدمم کنید🖤 :)
سه چهارماه قبل از رفتن به سوریه
به کلی متحول شد.💫
همیشه در حال دعا و گریه بود.☔️
نمازهایش را سر وقت میخواند
حتی نماز صبحش را اول وقت میخواند.🙂
خودش همیشه میگفت:
نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که
این طور عوض شده ام و دوست دارم
همیشه دعا بخوانم و گریه کنم
و همیشه در حال عبادت باشم.🙃
در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی
شده بود همیشه زمزمه لبش
پناه حرم،کجا میری برادرم... بود.💔
[خواهرشهید]
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
─━✿❀✿🖤✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
سلام🌱
امیدوارم که حال دلتون خوب باشه✨
رفقا تا #اربعین ان شاءالله هرکدوم از عزیزان که #خاطره ای از #کربلا دارن میتونن برامون خاطره هاشون رو بفرستن
و #جامانده ها و کربلا نرفته هاهم میتونن برامون #دلنوشته حتی یک خط بفرستن🙂
از دو طریق میتونید با ما در ارتباط باشید
۱- پیام از طریق لینک ناشناس👇🏼
https://harfeto.timefriend.net/16287113672412
۲- پیام به ادمین ها👇🏼
@F_mokhtari_1382
🌹🌹با بهترین جملات عکس نوشته ساخته میشود و در کانال ارسال میشود🌹🌹
~•°•°•°•|🍃♡🍃|•°•°•°~
@majid_ghorbankhani_313
هدایت شده از شهید مجید قربانخانی "حرمدافعانحرم"
سلام🌱
امیدوارم که حال دلتون خوب باشه✨
رفقا تا #اربعین ان شاءالله هرکدوم از عزیزان که #خاطره ای از #کربلا دارن میتونن برامون خاطره هاشون رو بفرستن
و #جامانده ها و کربلا نرفته هاهم میتونن برامون #دلنوشته حتی یک خط بفرستن🙂
از دو طریق میتونید با ما در ارتباط باشید
۱- پیام از طریق لینک ناشناس👇🏼
https://harfeto.timefriend.net/16287113672412
۲- پیام به ادمین ها👇🏼
@F_mokhtari_1382
🌹🌹با بهترین جملات عکس نوشته ساخته میشود و در کانال ارسال میشود🌹🌹
~•°•°•°•|🍃♡🍃|•°•°•°~
@majid_ghorbankhani_313