eitaa logo
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
373 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @Mokhtari_315 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام رفیق رفقا خوبید🌸 خوشید☺️ خب خب توجه کنید ببینید باهاتون چیکار دارم😉 عزیزان😇 چهارده روز دیگه ،‌شهیدمجیدقربانخانی هستش (1369/5/30) برای ولادتشون میخوایم یه کار خیر راه بندازیم که ان شاءالله مورد عنایت شهید قراربگیریم🌱 و اون کار اینه که👇 هرعزیزی به هر اندازه ای که میتونه و برای ما اگر امکان عکس برداری هستش عکس بگیره وبفرسته🍃 شما عزیزان میتونید نذری که برای شهید میکنید رو برای ماعکس بگیرید یا بهمون بگید که چه کاری رو انجام میدید تا ما در کانال قرار بدیم😍 حالا چرا؟!🤔 معروف بود به و این لقب به خاطر این بود که داداش مجید ،دایی هاشون نونوایی داشتن، بعضی از روزها میگفتن از مشتری هاپول نگیرین و خودشون پول نون هاروحساب میکردن و یا کسانی که توان مالی خرید را نداشتن پول نون هاشون رو حساب میکردن و به همین دلیل↓ معروف شدن به وماهم میخوایم در روز تولدشون این راهشون رو ادامه بدیم هرعزیزی اگر امکان عکس برداری رو نداره میتونه تعداد نونی که نذرمیکنن رو به ما اعلام کنن تاما در کانال قراربدیم هرنوع نذری که ازامروز تا روز تولد شهید می کنید رو بهمون بگین🤗😍 شمامیتونید به آیدی های زیر کارهای زیباتون رو برامون بفرستین↓ ⭕️@yazeynab_313_a ⭕️@Fatemeh2M2 🙂 ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
❤️ 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❥ به نام خالق او🍃 مجید قصه امروز ما درهوای گرم روز آخر مردادماه سال69 درمحله یافت آبادتهران به دنیا آمد.❤️ تک پسر خانواده و عزیزکرده خانواده و البته کل محل، شاید دلیل محبوبیتش دربین همه اهالی محل به خاطر شوخ طبعی و اخلاق بسیار خوبش بود.☺️👌🏼 بچه های محله دوستش داشتند چون با نیسان آبی پدر هر روز آنها را به زمین بازی می برد و تا پاسی از شب با آنها فوتبال بازی می کرد.⚽️ وحالا بچه های محل چندین ماه است به رسم هر روز و هر سالشان سر کوچه جمع می شوند تا با مجید قصه ما به فوتبال بروند،اما مجیدی دیگر حضور مادی ندارد تا با آنها گرم بگیرد و بازی کند... :) او همه بچه های محله یافت آباد بود. پیران محل مجید را دوست داشتند چون هر کدام را که می دید و به کمک احتیاج داشتند،کمکشان می کرد وحتی خریدهایشان را که توانایی نداشتند با خود به منزل ببرند،آنهارا تا پای یخچالشان می برد تا نکند اذیت شوند.🙂 باهمه مردم محل دوست و رفیق بود با هرکسی زود دوست می شد و با شوخ طبعی هایش دل هر کسی را می برد تا ابدیت پیش خودش.💞 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❥ ~•••↓🌿🌼🌿↓•••~ @Majid_ghorbankhani_313
❤️ 🌹 پسر شر و شوری بود همیشه تو جیبش بود🔪 وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش تو خیلی بود💫 دست به خیرشم خوب بود🌹 به معروف بود چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊 قهوه خونه داشت☕️ از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو کرده بود رفته بود ❤️ تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن... وقتی رسید کربلا و چشمش به افتاد به کل تغییر کرد...🙃 همش تو کربلا گریه میکرد😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦 وقتی از کربلا برگشت... گفت: از امام حسین خواستم کنه :) نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن قسم داد به تابردنش💔 :) به چند ماه نرسید که رفت سوریه... تو شب آخر یکی موقع وضو های رو دید، بهش گفت: مجید حیف تو نیست این هارو زدی رو دستت😕 داداش مجیدم گفت: این ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃 فرداش بود که شد...🕊:) 🌹 ─━✿❀✿♣✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
❤️ به دلم گفته ام،تو نرفتی هنوز و کنارم هستی و میخندی هنوز... 💔:) 🕊 ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
❤️ 🌹 پسر شر و شوری بود همیشه تو جیبش بود🔪 وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش تو خیلی بود💫 دست به خیرشم خوب بود🌹 به معروف بود چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊 قهوه خونه داشت☕️ از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو کرده بود رفته بود ❤️ تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن... وقتی رسید کربلا و چشمش به افتاد به کل تغییر کرد...🙃 همش تو کربلا گریه میکرد😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦 وقتی از کربلا برگشت... گفت: از امام حسین خواستم کنه :) نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن قسم داد به تابردنش💔 :) به چند ماه نرسید که رفت سوریه... تو شب آخر یکی موقع وضو های رو دید، بهش گفت: مجید حیف تو نیست این هارو زدی رو دستت😕 داداش مجیدم گفت: این ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃 فرداش بود که شد...🕊:) 🌹 ─━✿❀✿♣✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
601.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...💚 داداش جان یه نگاهی‌به مریدانت بنداز که سخت محتاج نگاه برادرانه‌ات هستیم...😔😭 @Majid_ghorbankhani_313
آسمونے شدن نہ بال میخواد و نہ پر دلــــے ❤میخواد بہ وسعت خود آسمون. مردان آسمونے بال پرواز نداشتن ، تنها به نداي دلشون لبیک گفتند و پریدن.....💔🌹 🌹 @Majid_ghorbankhani_313
♥️ پسر شر و شوری بود همیشه تو جیبش بود🔪 وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش تو خیلی بود💫 دست به خیرشم خوب بود🌹 به معروف بود چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊 قهوه خونه داشت☕️ از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو کرده بود رفته بود ❤️ تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن... وقتی رسید کربلا و چشمش به افتاد به کل تغییر کرد...🙃 تو کربلا کارش شده بود گریه😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦 وقتی از کربلا برگشت... گفت: از امام حسین خواستم کنه :) نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن قسم داد به تابردنش💔 :) به چند ماه نرسید که رفت سوریه... تو شب آخر یکی موقع وضو های رو دید، بهش گفت: مجید حیف تو نیست این هارو زدی رو دستت😕 داداش مجیدم گفت: این ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃 فرداش بود که شد...🕊:) 🌹 ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313
♥️ 🌱 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❥ به نام خالق او🍃 مجید قصه امروز ما درهوای گرم روز آخر مردادماه سال69 درمحله یافت آبادتهران به دنیا آمد.❤️ تک پسر خانواده و عزیزکرده خانواده و البته کل محل، شاید دلیل محبوبیتش دربین همه اهالی محل به خاطر شوخ طبعی و اخلاق بسیار خوبش بود.☺️👌🏼 بچه های محله دوستش داشتند چون با نیسان آبی پدر هر روز آنها را به زمین بازی می برد و تا پاسی از شب با آنها فوتبال بازی می کرد.⚽️ وحالا بچه های محل چندین ماه است به رسم هر روز و هر سالشان سر کوچه جمع می شوند تا با مجید قصه ما به فوتبال بروند،اما مجیدی دیگر حضور مادی ندارد تا با آنها گرم بگیرد و بازی کند... :) او همه بچه های محله یافت آباد بود. پیران محل مجید را دوست داشتند چون هر کدام را که می دید و به کمک احتیاج داشتند،کمکشان می کرد وحتی خریدهایشان را که توانایی نداشتند با خود به منزل ببرند،آنهارا تا پای یخچالشان می برد تا نکند اذیت شوند.🙂 باهمه مردم محل دوست و رفیق بود با هرکسی زود دوست می شد و با شوخ طبعی هایش دل هر کسی را می برد تا ابدیت پیش خودش.💞 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❥ ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313