eitaa logo
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
379 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @Mokhtari_315 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ساعتای یازده و نیم ظهر بود که با تکونای دست فاطمه از خواب بیدار شدم. متکارو محکم تو بغلم گرفتم و با لگد سعی کردم فاطمه از خودم دور کنم😁 _اه فاطی برو گمشو میخوام بخوابم😫 فاطی: بابا ظهر شد پاشو دیگه انتربانو پاشووووو😡 _برو ولم کن میخوام بخوابمممم😖 فاطی: بدرک من و بگو بیدارت میخواستم بکنم بریم بلیط بگیریم😁 اسم بلیط رو که آورد یهو بلند شدم و نشستم سرجام😐 _باشه عزیزم من الان میرم دست و رومو بشورم بریم بلیط بگیریم توهم آماده شو☺️ فاطی: عجب آدمی هستی تو که تاحالا خوابت میومد. یه چشمک به فاطمه زدم و بلند شدم و از اتاق رفتم بیرون... دست و رومو شستم و دو سه تا بیسکوییت چپوندم تو دهنم و با فاطمه از همه خدافظی کردیم و سوار ماشین شدیم. فاطی: کاشکی اول همه رو راضی میکردی بعد بریم دنبال بلیط... حداقل یه خبری بهشون میدادی...😁 _بابا به من اعتماد کن مطمئن باش راضیشون میکنم😊 فاطی: مگه غیر اعتماد کردن راه دیگه ای هم دارم...😁 ماشین رو پارک کردم. _پیاده شو دیگه😑 فاطی: وا😳 چرا اومدی فرودگاه😳 _آخه تو خود فرودگاه یه آژانس هواپیمایی هست😊 فاطی: مگه میخوایم با هواپیما بریم😳 _بعله پس چی فکردی😊 فاطی: هزینه اش چی آخه؟ _نترس اون قدر پسنداز دارم. با فاطمه رفتیم توی آژانس هواپیمایی و دو تا بلیط برای صبح یک شنبه اول فروردین ساعت پنج صبح گرفتیم😊 ساعت هشت و خورده ای سال تحویل بود. دلم میخواست کنار شهدا باشم تا ازشون کمک بگیرم. با فاطمه بلیط هارو گرفتیم و از آژانس بیرون اومدیم. از پنجره هواپیما هارو نشون فاطمه دادم ✈️ بامــــاهمـــراه باشــید🌹 📲 @Majid_ghorbankhani_313