eitaa logo
کربلایی مجید مرادزاده «غلام قنبر»
1.9هزار دنبال‌کننده
110 عکس
186 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔘🔘🔘🔘🔘 از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 💠💠💠9⃣4⃣6⃣💠💠💠 http://eitaa.com/joinchat/4063690754C2b30c38da0 نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) .
. 🔘🔘🔘🔘🔘 از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن 💠💠💠9⃣4⃣6⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 http://eitaa.com/joinchat/4063690754C2b30c38da0 . نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال ثواب جاریه دارد باذڪر(صلوات) .
☑️بند اول از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 ☑️بند دوم مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن ☑️بند سوم مقتل باور ندارد خون خدا در کربلا یاور ندارد یاور ندارد جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد یاور ندارد وقتی علی اصغر و اکبر ندارد یاور ندارد وقتی علمدارو نه آب آورندارد حنجر ندارد زیر گلو جای نوک خنجر ندارد ای وای حسینم یک تن نیازی بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد پرپر زده او اما برای پر کشیدن پر ندارد زینب به سرزد گفتا حسین در کربلا مادرندارد خواهرندارد یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد مادر ندارد دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد ای وای حسینم 💠💠💠9⃣4⃣7⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس سروش http://sapp.ir/majmoradzade آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh
☑️بند اول از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 ☑️بند دوم مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن ☑️بند سوم مقتل باور ندارد خون خدا در کربلا یاور ندارد یاور ندارد جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد یاور ندارد وقتی علی اصغر و اکبر ندارد یاور ندارد وقتی علمدارو نه آب آورندارد حنجر ندارد زیر گلو جای نوک خنجر ندارد ای وای حسینم یک تن نیازی بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد پرپر زده او اما برای پر کشیدن پر ندارد زینب به سرزد گفتا حسین در کربلا مادرندارد خواهرندارد یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد مادر ندارد دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد ای وای حسینم 💠💠💠9⃣4⃣7⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس سروش http://sapp.ir/majmoradzade آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh
☑️بند اول از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 ☑️بند دوم مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن ☑️بند سوم مقتل باور ندارد خون خدا در کربلا یاور ندارد یاور ندارد جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد یاور ندارد وقتی علی اصغر و اکبر ندارد یاور ندارد وقتی علمدارو نه آب آورندارد حنجر ندارد زیر گلو جای نوک خنجر ندارد ای وای حسینم یک تن نیازی بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد پرپر زده او اما برای پر کشیدن پر ندارد زینب به سرزد گفتا حسین در کربلا مادرندارد خواهرندارد یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد مادر ندارد دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد ای وای حسینم 💠💠💠9⃣4⃣7⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس سروش http://sapp.ir/majmoradzade آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh
☑️بند اول از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 ☑️بند دوم مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن ☑️بند سوم مقتل باور ندارد خون خدا در کربلا یاور ندارد یاور ندارد جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد یاور ندارد وقتی علی اصغر و اکبر ندارد یاور ندارد وقتی علمدارو نه آب آورندارد حنجر ندارد زیر گلو جای نوک خنجر ندارد ای وای حسینم یک تن نیازی بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد پرپر زده او اما برای پر کشیدن پر ندارد زینب به سرزد گفتا حسین در کربلا مادرندارد خواهرندارد یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد مادر ندارد دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد ای وای حسینم 💠💠💠9⃣4⃣7⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس سروش http://sapp.ir/majmoradzade آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh