eitaa logo
کربلایی مجید مرادزاده «غلام قنبر»
2.3هزار دنبال‌کننده
134 عکس
242 ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هزاران هزار جنگجوی شمشیر به دست در دو طرف میدان نبرد در انتظار بودند. اسب های بی قرار شیهه می کشیدند و سوارکاران سعی داشتند هم آرامش خود را حفظ کنند و هم مرکب شان را . باد در پرچم های بی شمار در میان دو سپاه می پیچید. پرچم های سرخ و سبز،سربازان سپاه به یکدیگر خیره مانده بودند. روزها و ماه بود که روبه روی هم صف می کشیدند،آماده ی جنگ و نبرد می شدند،خورشید طلوع می کرد و غروب می کرد، اما خبری از چکاوک شمشیرها و ناله ی مجروحان و فریاد شادمان پیروز میدان نبرد نبود. همه خسته شده بودند . انتظار و انتظار. گرچه گاهی وقت ها از سپاه شام تیرهای پردار از کمان رها می شد و سینه آسمان را می شکافت و بر سپاه دیگر فرود می آمد، فریاد دردآلود و خونی که بر زمین ریخته می شد و آشوبی برای چند لحظه،اما سپاه اسلاک تکلیف داشت که جمله را پاسخ ندهد. می ایستادند...... ادامه دارد