eitaa logo
مجید پاک‌نیت (صریح‌القلم)
35 دنبال‌کننده
660 عکس
429 ویدیو
9 فایل
طلبه سطح ٣ حوزه کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی ارتباط با ادمین @majid_pakniyat_96
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸یکی از بی‌سیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگویم. عمار آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. گفتم: «پس چی بگم به اینا؟!» گفت: «بگو اگه شما مسلمونین، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می‌زنید، باید وسط اسرائیل فرود می‌اومد». 🔸... وقتی دیدند حرف ما حق است، کمی آرام شدند. سؤال کردند: «شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟» گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهيونيست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم. ما همونهایی هستیم که آمریکایی‌ها رو از عراق بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول‌اللّه ص. هدف نهایی ما، مبارزه با صهيونيست‌ها و آزادی قبلهٔ مسلمون‌ها، مسجدالاقصی است. ما هیچ دعوایی با شما نداریم. این توطئهٔ وهابیت و اسرائیل و آمریکاست که می‌خوان بین مسلمون‌ها جنگ بندازن. ...بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان». 🔸... بعد از ظهر همان روز 12 نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. می‌گفتند که از شما در ذهن ما کافر ساخته‌اند. 🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂 🌧آبان ماه خیلی سرد بود. باران نم‌نم می‌بارید. همه‌جا خیس بود. نشستم به روضه خواندن. هرچه خودش برایم خوانده بود. گفته بود که آن‌قدر بخوان که خاک قبرم کمی گل شود. «اشک روضه بریز تو قبرم». خیلی مقاومت کردم که اشکم فقط برای روضه باشد. زیارت عاشورا خواندم. کم‌کم صدای جمعیت نزدیک شد: این گل پرپر از کجا آمده از سفر شام بلا آمده... 📚منبع: عمار حلب؛ شهید محمدحسین محمدخانی
⭕️ گاهی به بهزیستی سر میزد و کمک مالی می‌کرد؛ وقتی پول نداشت نصف روز میرفت با بچه ها بازی می‌کرد!