6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
✔️مردم کف خیابان (اکثریت قاطع) نه دشمن حجابند، نه دشمن قانون کشور.
🚫دشمنان قانون حجاب، دغدغه فرهنگی ندارند و به دنبال آزادی مردم نیستند. این مخالفت اهداف سیاسی-امنیتی دارد و فقط ظاهرش فرهنگی است.
💸برای بعضی ابلهان امروزی، «گندم ری»، گاهی دشمنی با حجاب است، گاهی استادیوم بردن زورکی زنان! گاهی دوچرخهسواری زورکی بانوان! و گاهی این جمله: «سلام بر دختران!».
✍ مجید پاکنیت
#حجاب
#حجاب_اجباری
#مسیح_علینژاد
#آزادی
#مصیح_پولی_نژاد
#جمهوری_اسلامی
#قانون_حجاب
#سلام_بر_دختران
#دوچرخه_سواری_بانوان
#چهارشنبه_های_سفید
#بی_حجابی
#بی_حجابی_کلاس_نیست
#مولاوردی
#ابتکار
#حسن_روحانی
@majid_pakniyat
هدایت شده از 🌹 دوستان و بصیرت ✌
⭕️ امام رضا(ع) میفرمایند: «هر زائری که من را در غربت زیارت کند، در سه موقف هولناک به یادش هستم، اول در هنگام سخت مرگ و جان دادن، دوم در زمان سنجش اعمال و سوم در لحظه عبور از صراط» زیارت با معرفت که زائر با تمام وجود، معرفت و حق امام معصوم را میشناسد، از همه زیارات فراتر است.
👤 آیت الله سید عبدالله فاطمینیا
sapp.ir/doostan_va_basirat
https://eitaa.com/doostan_va_basirat
سال 64 بود که محمد حسن از جبهه مرخصی اومد قم. بهم گفت: بابا! خیلی وقته حرم امام رضا (ع) نرفتم، دلم خیلی برای آقا تنگ شده.
گفتم: حالا که اومدی مرخصی برو.
گفت: نه، حضرت امام که نایب امام زمان (عج) است، گفته جوانها جبههها را پر کنند. زیارت امام رضا(ع) برام مستحبه، اما اطاعت امر نایب امام زمان (عج) لازم و واجبه.
من باید برگردم جبهه؛ نمی توانم؛ و لو یک نفر، و لو یک روز و دو روز! امر امام زمین میمونه.
گفتم: خوب برو جبهه؛ و او رفت. عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) شروع شد و محمد حسن توی عملیات به شهادت رسید.
به ما خبر دادند که پیکر پسرتون اومده معراج شهدای اهواز ولی قابل شناسایی نیست. خودتون بیایید و شناسایی کنید.
رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیکر پیدا نشد. نشستم و شروع به گریه کردن کردم که یکی زد روی شونه ام و گفت: حاج آقای ترابیان عذرخواهی میکنم، ببخشید؛ پیکر محمد حسن اشتباهی رفته مشهد امام رضا (ع) دور ضریح آقا طواف کرده و داره بر میگرده. گفتم: اشتباهی نرفته او عاشق امام رضا (ع) بود.
توضيح عکس: شهید محمد حسن ترابیان، نفر دوم از چپ.
راوی: پدر شهید محمد حسن ترابیان.
منبع: کتاب من شهید میشوم.
#امام_رضا_علیه_السلام
#یاد_شهیدان
#شهید_محمد_حسن_ترابیان
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
📚معرفی کتاب📚
📖نام اثر: در هاله ای از غبار، سرگذشتنامۀ سردار بینشان، حاج احمد متوسلیان
✍پدیدآور: گلعلی بابایی
🖨ناشر: صاعقه
@majid_pakniyat
📖بخشهایی از کتاب «در هالهای از غبار»
1⃣فقط کادرهای ستادی و عملیاتی تیپ و «متوسلیان» به اتفاق «همت» در صدد تدوین جدول زمانبندی شده، برای مراجعت تدریجی این کادرهای باقی مانده، به ایران بودند. در این ایام متوسلیان هرگاه فرصتی به دست میآورد، از غوغای جمع یاران میگریخت، خود را به «زینبیه» میرساند و در کنجی از خلوت حرم امّ المصائب ساعتی به نماز و راز و نیاز با حضرت حق مشغول میشد.
...
2⃣حاجی با نگاهی متعجب و حیرتزده آمد طرفمان و گفت: شما هم او را دیدید؟
پرسیدیم: چه کسی را میگویید؟
حاجی انگار فهمید ما فرد مورد اشارۀ او را ندیدهایم. گفت: همان سپاهی را میگویم.
با تعجب پرسیدیم: کدام سپاهی؟ اصلاً شما چرا امشب اینطور منقلب و آشفتهاید؟
حاجی گفت: از سر شب مشغول نماز بودم. دلم خیلی گرفته بود. سیمای بچههایی که رفته بودند، خصوصاً «محمد توسلی» دست از سرم برنمیداشت. به جدۀ سادات متوسل شدم، بلکه ایشان عنایتی و نظری در کارم بفرمایند. همین حالا که صدای اذان توی حرم بلند شد، ناغافل دیدم آن سپاهی آمد کنارم ایستاد و گفت: برادر احمد، بی تابی نکن. به پایان انتظارت، مدت زیادی باقی نمانده!
...
3⃣با عجله به سمت سفارت رفتم ... محتشمی پور تا مرا دید، گفت: این آقا متوسلیان تصمیم دارد به لبنان برود ... با تسبیح خودم استخاره ای هم گرفتم که دیدم جواب استخاره «بد» آمد. تا بد آمد، احمد فهمید و وسط تسبیح انداختن، دست مرا گرفت و گفت: به تسبیح نگاه نکن حاج محسن (رفیقدوست)! ... او را در آغوش گرفتم و حتی برای سلامتیاش در این سفر، دعا خواندم. آن روز به منزلۀ آخرین دیدار من با این مرد خدا بود. احمد به سمت بیروت رفت و دیگر خبر موثقی از او به دست ما نرسید که نرسید.
#حاج_احمد_متوسلیان
@majid_pakniyat
هدایت شده از 🌹 دوستان و بصیرت ✌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهلوونای محله رفتن و مادرا موندن و کوه خاطرات.
اونا که توی بهشتن اما، طول عمر مادراشون صلوات.
#یاد_شهیدان
#مادران_شهدا
#شهید_سعید_کمالی
#مدافعان_حرم
sapp.ir/doostan_va_basirat
https://eitaa.com/doostan_va_basirat