هدایت شده از ☜💘 انرژے مثبت،شکرگزارے مجیدآل حسین ✌👌
الهی شکر بابت این همه نعمت وفراوانی بینهایتت💚
الهی شکر بابت آگاهی های روزافزونم وعمل کردن به آنها💚
الهی شکر بابت تولد دوباره ام 💚
الهی شکر بابت حال عالیم 💚
الهی شکر بابت دوستداشتنی بودنم💚
الهی شکر بابت این لحظه های شاد زندگیم 💚
الهی شکر بابت وجودت در کنارم 💚
الهی شکر بابت اینکه کائنات همراه من هستن💚
الهی شکر بابت ثروت روز افزونم 💚
الهی شکر بابت زندگی عاشقانه ام💚
الهی شکر بابت نعمتهای عالی زندگیم 💚
الهی شکر بابت قدرتمندیم 💚
الهی شکر بابت تغییرات عالیم 💚
الهی شکر بابت فرصتهای عالی زندگیم 💚
الهی شکر بابت کار ودرامد عالیم💚
الهی شکر بابت اینکه مرا بخشیده ای 💚
الهی شکر که مرا اجابت کرده ای 💚
الهی شکر بابت ایمان وباور های قوی ام 💚
الهی شکر بابت مهربانیت محبتت به من 💚
الهی شکر که من جز تو امیدی ندارم ومیدانم که ناامیدم نمیکنی💚
الهی صد هزار مرتبه شکر شکر شکر شکر شکر شکر شکر شکر شکر شکر💚💚
@majidalehosein
هرکسی عشق را
با زبان خودبیان میکند...
دارکوب، میکوبد
پیکاسو، میکشد
باباطاهر، میمیرد
قناری، میخواند
آهو، میدوَد
هیچکاک، مینویسد
کشاورز، می کارد
و تنها خداست که میبخشد.
شبتان در پناه پروردگار مهربان... 🦋
16.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام مهربانان
درصبحی زیبا یادتان میکنم؛
تا همه لحظههایتان منور به
نورخدا باشد..
وهمه روزهایتان،
بزیبایی قلبهای مهربان
و دعایتان میکنم
به عاقبت بخیری و نیکبختی
صبحتون بخیر
🌺
⚜⃝🌺⚜⃝🌸⚜⃝🌺⚜⃝🌸
⚜⃝🌺 هـزاران بـار بـا لبخنــد
⚜⃝🌸 میگـویـم ، خـدایـا شکـرت
⚜⃝🌺 خـدایـا شکـرت بـرای
⚜⃝🌸 سـلامتـی و آرامـشـم
⚜⃝🌺 خـدایـا شکـرت بـرای
⚜⃝🌸 روزی فــــراوانـــــم
⚜⃝🌺 خـدایـا شکـرت بـرای
⚜⃝🌸 خـانـه و خـانـواده ام
⚜⃝🌺 خـدایـا شکـرت بـرای
⚜⃝🌸 داشتـن دوستـانــ
😊🌺
﷽
اے دل بیا بہ رسم قدیمے سلام ڪن
صبح سٺ مثل بادونسیمے سلام ڪن
برخیز نوڪرانہ وبا عشق ، خدمٺِ
ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن
السلام اے حرمٺ
مایہ ے آرامش جان
💚< اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
سلام_ارباب_خوبم 😍✋
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
📜
🍃🍂 سکاکی و صخره سنگ 🍃🍂
سراج الدین سکاکی از علمای اسلام بوده و در عصر خوارزمشاهیان می زیسته و از مردم خوارزم بوده است. سکاکی نخست مردی آهنگر بود. روزی صندوقچه ای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید. آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان به دقت صندوقچه را تماشا کردند و او را تحسین نمودند.
در آن وقت که منتظر نتیجه بود مرد دانشمندی وارد شد و همه او را تعظیم کردند و دو زانو پیش روی وی نشستند. سکاکی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: او کیست؟ گفتند: او یکی از علما است.
از کار خود متأسف شد و پی تحصیل علم شتافت. سی سال از عمرش گذشته بود، که به مدرسه رفت و به مدرس گفت: می خواهم تحصیل علم کنم. مدرس گفت: با این سن و سال فکر نمی کنم به جایی برسی، بیهوده عمرت را تلف مکن.
ولی او با اصرار مشغول تحصیل شد. اما به قدری حافظه و استعدادش ضعیف بود که استاد به او گفت: این مساله فقهی را حفظ کن:
«پوست سگ با دباغی پاک می شود»
وی بارها آن را خواند و فردا در نزد استاد چنین گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می شود»
استاد و شاگردان همه خندیدند و او را به باد مسخره گرفتند.
اما تا ده سال تحصیل علم نتیجه ای برایش نداشت و دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد به جایی رسید که قطره های آب از بلندی بروی تخته سنگی می چکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخی در دل سنگ پدید آورده بود.
مدتی با دقت نگاه کرد، سپس با خود گفت: دل تو از این سنگ، سخت تر نیست، اگر استقامت داشته باشی سرانجام موفق خواهی شد. این بگفت و به مدرسه بازگشت و از چهل سالگی با جدیت و حوصله و صبر مشغول تحصیل شد تا به جایی رسید که دانشمندان عصر وی در علوم عربی و فنون ادبی با دیده اعجاب به او می نگریستند.
او بعدها کتابی به نام مفتاح العلوم مشتمل بر دوازده علم از علوم عربی نوشت که از شاهکارهای بزرگ علمی و ادبی به شمار می رود.
📚 یکصد موضوع 500 داستان