eitaa logo
هیئت مجازی(منتظران ظهور)
299 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
94 فایل
💠💠💠💠💠💠 📿بسم الله الرحمن الرحیم📿
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ایده هایی زیبا برای استوری سالگرد شهادت سردار دلها شهید حاج قاسم .. ۱۳دی سه شنبه
روزی طلبه جوانی كه در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند، نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و كار و كاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و كسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا كه می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر كجا می خواهی برو، من مانع كسب و كار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون كرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره كرده ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره كرد و به ریش من هم خندید. شیخ گفت: اشكالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی كن با آن قدری علوفه و كاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان كه دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف كرد. شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سكه به من قرض بده كه اكنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ شیخ گفت: امتحان آن كه ضرر ندارد. طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دكانی كه شیخ گفته بود و گفت: این سنگ را در مقابل سد سكه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ كرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر كنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی كمی شاگرد با دو مامور به دكان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه كرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سكه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سكه را یك جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از كجا آورده ای؟ پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود و فكر نمی كرد سنگی كه به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لكنت زبان گفت: به خدا من دزدی نكرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم كه او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی كنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص كرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست كه با آن كاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سكه می پردازد. شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی كه می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر كمیاب، در شب تاریك چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور كه دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این كه می خواست از طلب علم دست بكشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. آری قدر خدا و رضای خدا را جز «اهل الله» كسی نمی داند. اهل خدا باش تا بفهمی چه داری. موفق باشی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.سهم روز سی وچهارم ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : (چون به شهر بصره رسيد خواست اَنَس بن مالك را به سوی طلحه و زبير بفرستد تا آنچه از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) درباره آنان شنيده يادشان آورد، اَنَس سر باز زد و گفت: من آن سخن پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) را فراموش كردم، فرمود:) اگر دروغ می گویی خداوند تو را به بيماری برص (سفيدی روشن) دچار كند كه عمامه آن را نپوشاند. (پس از نفرين امام انس به بيماری برص در سر و صورت دچار شد كه همواره نقاب می زد.) ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : دلها را روی آوردن و نشاط و پشت كردن و فراری است، پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات واداريد و آنگاه كه پشت كرده و بی نشاط است، به انجام واجبات قناعت كنيد. ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : در قرآن اخبار گذشتگان و آيندگان و احكام مورد نياز زندگيتان وجود دارد. ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : سنگ دشمن را از همان جایی كه پرت كرده، باز گردانيد كه شر را جز شر پاسخی نيست. ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : (به نويسنده خود عبيدالله بن ابی رافع دستور داد:) در دوات، ليقه بينداز، نوك قلم را بلند گير، ميان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزديك به يكديگر بنويس كه اين شیوه برای زيبایی خط بهتر است. ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : من پيشوای مومنان و مال، پيشوای تبهكاران است. ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : (شخصی يهودی به امام گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نكرده، درباره اش اختلاف كرديد امام فرمود:) ما درباره آنچه كه از او رسيده اختلاف كرديم، نه در خود او، اما شما يهوديان هنوز پای شما پس از نجات از دريای نيل خشك نشده بود كه به پيامبرتان گفتيد (برای ما خدایی بساز، چنانكه بت پرستان خدایی دارند) و پيامبر شما (گفت: شما مردمی نادانيد.) ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : (از امام پرسيدند: با كدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدی؟ فرمود:) كسی را نديدم جز آنكه مرا در شكست خود ياری می داد. ( امام به اين نكته اشاره كرد كه هيبت و ترس او در دلها جای می گرفت.) ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📒 : (به پسرش محمد حنفیه سفارش كرد:) ای فرزند! من از تهيدستی بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر. كه همانا فقر، دين انسان را ناقص و عقل را سرگردان می كند و عامل دشمنی است. ❁•••••••••🌿🌼🌿••••••••••❁‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ختم نهج‌البلاغه در ۱۹۲ روز.mp3
2.37M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز سی وچهارم از حکمت ۳۱۱ تا حکمت ۳۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5812383583888738551.mp3
7.52M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 3️⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹 نکته پنجم که در بحث خودپسندی باید توجه کرد تا از این آفت در امان ماند، بحث توجه به این حقیقت است که عزت و بزرگی و کبریا مخصوص ذات اقدس خداوندی است. در خطبه ۱۹۲ بند اول ، حضرت می فرمایند: «ستایش خداوندی را سزاست که لباس عزت و بزرگی پوشید و آن دو را برای خود انتخاب کرد و از دیگر پدیده‌ها بازداشت. آن دو را مرز میان خود و دیگران قرار داد و آن دو را برای بزرگی و عظمت خویش برگزید و لعنت کرد آنکس را که در آرزوی عزت و بزرگی با خدا به ستیزه برخیزد، از این رو فرشتگان مقرب خود را آزمود و فروتنان را از گردن کشان جدا فرمود» که اشاره است به آزمون سجده بر آدم که ابلیس به خاطر گردنکشی مردود و رجیم شد اما فرشتگان مقرّب شدند. 🔹نکته ششم در مورد علل خودپسندی است. چه می‌شود انسانها دچار این رذیله مهلک و خطرناک می‌شوند؟ در نهج‌البلاغه چندین دلیل برای خود پسندی بیان شده است که به ترتیب عرض می‌کنم. 1. ستایش و تشویق: در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر رحمت الله می نویسند: «تا می توانی با اهل ورع و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش بده که تو را فراوان نستایند و تو را برای اعمال زشتی که انجام نداده‌ای تشویق نکنند، که ستایش بی اندازه خودپسندی می آورد و انسان را به سرکشی وامی دارد.» در جای دیگری از همین نامه می‌فرمایند: «مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی و به خوبیهای خودت اعتماد کنی و ستایش را دوست داشته باشی که اینها همه از بهترین فرصتهای شیطان برای هجوم آوردن به تو است و کردار نیک نیکوکاران را نابود می سازد.» 2. دنیا پرستی : در نامه اول نهج البلاغه است: «همانا بسیاری از مردم تغییر کرده‌اند و از سعادت و رستگاری بی‌بهره مانده اند، به دنیا پرستی روی آورده و از روی هوای نفس سخن گفتند.کردار اهل عراق مرا به شگفتی وا داشته است که مردمی خودپسند در چیزی گرد آمده اند.» در خطبه ۲۳۰ هم می فرمایند: «بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگی و آماده شدن و جمع آوری زاد و توشه آخرت در دوران زندگی دنیا. دنیا شما را مغرور نسازد چنانکه گذشتگان شما و امّتهای پیشین را در قرون سپری شده مغرور ساخت.» 3. افتخار به آفرینش خود: در خطبه ۱ درباره ابلیس ملعون و راز سکوتش می فرمایند: «سپس خداوند از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند انجام دهند و عهدی را که پذیرفته اند وفا کنند این گونه که بر آدم سجده کنند و او را بزرگ بشمارند و فرمود بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز شیطان، غرور و خودبزرگ بینی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه کرد و به آفرینش خودش از آتش افتخار نمود و آفرینش انسان از خاک را تحقیر کرد.» در بند دوم از خطبه ۱۹۲ هم می فرمایند: «شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبین و سرسلسله متکبران است.» 🔻عجیب است که مولا امیرالمؤمنین در خطبه ۱۹۲ می فرمایند: «ابلیس که شش هزار سال عبادت خدا را کرده بود فقط به خاطر یک استکباری که از خودش نشان داد از درگاه خدا رانده شد.» چه برسد به ما که عبادت های او را هم نکرده ایم. 4. حسادت : امیرالمؤمنین در حکمت ۲۱۲ می فرمایند: «خودپسندی یکی از حسودان عقل است.» در واقع می‌خواهند بفرمایند یکی از آفتهای عقل است. آثار خودپسندی یکی دیگر از مباحث نهج البلاغه است که در بحث بعدی عرض خواهم کرد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در سالروز شهادت و به یاد تشییع با شکوه پیکر مطهرش در شهر مقدس ، پیاده روی از حرم مطهر به سمت در ویژه برنامه عجل الله تعالی فرجه الشریف برگزار می شود: ❇️زمان: سه شنبه ساعت ۱۵ عمود ۱۵ ❇️مکان تجمع نهایی: مسجد مقدس جمکران، سخنران حجت‌الاسلام رفیعی، مداح سید مجید بنی فاطمه ساعت ۱۹۳۰ ❇️همراه با اجرای گروه های سرود و ایستگاه های صلواتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز سی وپنجم ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : (شخصی مسئله پيچيده ای سوال كرد، حضرت فرمود:) برای فهميدن بپرس، نه برای آزار دادن، كه نادان آموزش گيرنده، همانند داناست، و همانا دانای بی انصاف چون نادان بهانه جو است. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : (عبدالله بن عباس در مسئله ای نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود:) بر تو است كه رأی خود را به من بگویی و من بايد پيرامون آن بينديشم، پس اگر خلاف نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كنی. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : (وقتی امام از جنگ صفين باز می گشت به محله شباميان رسيد، آواز گريه زنان بر كشتگان جنگ را شنيد، ناگاه حرب بن شر حبيل شبامی بزرگ قبيله شباميان خدمت امام رسيد به او فرمود:) چنانكه می شنوم، زنان شما بر شما چيره شدند؟ چرا آنان را از گريه و زاری باز نمی داريد؟ (حرب پياده و امام سوار بر اسب می رفتند به او فرمود:) باز گرد، كه پياده رفتن رئيس قبيله ای چون تو پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونی مومن است. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : (در جنگ نهروان هنگامی كه از كنار كشتگان خوارج می گذشت فرمود:) بدا به حال شما! آنكه شما را فريب داد به شما زيان رساند. شيطان گمراه كننده، و نفسی كه به بدی فرمان می دهد، آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ايشان آماده كرد، و به آنان وعده پيروزی داد و سرانجام به آتش جهنم گرفتارشان نمود. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : از نافرمانی خدا در خلوتها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است داوری كند. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : (آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابی بكر را به او دادند فرمود:) همانا اندوه ما بر شهادت او، به اندازه شادی شاميان است، جز آنكه از آنان دشمن، و از ما یک دوست كم شد. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : عمری كه خدا از فرزند آدم پوزش را می پذيرد شصت سال است. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : پيروز نشد آن كس كه گناه بر او چيره شد و آنكه با بدی پيروز شد شكست خورده است. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : همانا خدای سبحان روزی فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيری گرسنه نمی ماند جز به كاميابی توانگران و خداوند از آنان نسبت به گرسنگی گرسنگان خواهد پرسيد. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : بی نيازی از عذرخواهی، گرامی تر از عذر راستين است. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ 📒 : كمترين حق خدا بر عهده شما اينكه از نعمت های الهی در گناهان ياری نگيريد. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(5).mp3
5.86M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز سی وپنجم از حکمت ۳۲۰ تا حکمت ۳۳۰