eitaa logo
هیئت مجازی(منتظران ظهور)
293 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
94 فایل
💠💠💠💠💠💠 📿بسم الله الرحمن الرحیم📿
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 پیام معنوی | رابطه بدن و باور
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۳۹) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش خسته و درمانده به منزل رفت و ماجرای سرقت را به ایرنا گفت ؛ اما هیچ اشاره ای به ماجرای قتل مرد تاجیک و آن دو جوان روس نکرد. احساس می کرد کتاب گنجی بود که نامحرمانی به دنبال آن بودند ؛ گنجی که پای آن خون انسان بی گناهی ریخته شده بود. پس باید از آن به خوبی مراقبت کند و به کنه آن پی ببرد. مضمون کتاب قطعه یک جنگ ساده در یک برهه از تاریخ نیست ؛ باید در پس آن حقایقی نهفته باشد و شاید معنویتی که بی ارتباط با رؤیای آن شب نبود . ساعت و شب ، پشت میز کارش نشست و شروع کرد به خواندن کتاب. به نام اللّه آنچه مرا مجبور ساخت تا بر تحرير عمروعاص از واقعهٔ صفین تحریری بنویسم ، نوشته های سراسر دروغ و خدعه و نیرنگ پسر عاص است که در کنار ملعونی چون معاویه ، آن جنایت بزرگ را مرتکب شد. امروز که عمرم به درازا کشیده و هشتاد و چهار سال در سفرهٔ خدا روزی خورده ام ، بس وقایع تلخ و بزرگ را به چشم خود دیده ام که یکی از آن ها واقعهٔ صفین بود. من آن روزها جوانی بیست و چهار ساله بودم و در رکاب مولایم علی با سپاه معاویه روبرو شدم. به اصرار سلیم تصمیم گرفتم پینوشتی بر نوشته های عمروعاص بنویسم ، بلکه در تاریخ بماند و مظلومیت مولایم علی آشکارتر شود. آن روز سلیم مشتی اوراق پاپیروس مصری را به دستم داد و گفت که آنها را از یک مرد شامی خریده است. نوشته ها را با تعجیل خواندم. شاید وقوع جنگ ، فرصت نوشتن ادامهٔ وقایع را به او نداده بود. ↩️ ادامه دارد...
🔵 کرامت نفس؛ راه مبارزه با هواپرستی 💠 كسی كه خود را گرامی دارد، هوا و هوس را خوار شمارد. 📒 ، حکمت ۴۴۹
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۱ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
1.82M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 47 1⃣1⃣ ⭕️معیار صداقت و شجاعت و عفّت 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 11 ) 🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت 🔰 همچنین مولا علی (علیه السلام) در حکمت های ۶۸ و ۳۸۰ ، زینت فقرا را عفّت معرفی می فرمایند. حکمت ۶۸ : " عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است. " 🔻 و در حکمت ۲۵۲ ، فلسفه نهی از سرقت توسط خدا ، رواج و تحقق عفّت در جامعه ، شمرده شده است. بنابراین باید نسبت به مسأله عفّت به شدت جدی بود. مولا علی (علیه السلام) ، ریشه بی عفّتی و آثار آن را در نهج البلاغه ، در خطبه ۸۸ ؛ قلب مرده ، گوش و چشم نابینا و ناشنوا ، از حقیقت معرفی می کنند و بی عفّتی را از نشانه های آخرالزّمان بیان کردند. 🔻در نهج البلاغه شریف ، در خطبه ۱۰۸ بند ۷ ، می فرمایند : « صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَالْعَفَافُ عَجَباً » در آخرالزمان فسق و فجور و بی بند و باری مایهٔ افتخار می شود و عفاف مایهٔ تعجّب و شگفتی مردم. 🔻 با این نگاه معلوم شد که رابطه عفّت با غیرت ، مسأله مهمی است که ان شاءالله در بخش بعدی به آن می پردازیم. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۴۰) 📚 انتشارات عهدمانا آن روز چهارشنبه ۲۵ شوال از سال ۳۶ هجرت بود. سپاه امام ، کوفه را به سوی شام ترک کرد. فصل پایانی سال بود. به سرزمین صفّين رسیدیم و به طلایه داران سپاه که فرماندهش مالک اشتر بود ، ملحق شدیم. لشکر معاویه با فاصله ای نه چندان دور ، مقابلمان بودند. آنها بر ساحل رود فرات خیمه زده بودند. خبر رسید که معاویه دستور داده لشکر علی حق نزدیک شدن به رود و برداشتن و نوشیدن از آب فرات را ندارد. کم آبی و تشنگی سپاهیان را می آزارد. امام پیکی نزد معاویه فرستاد تا پیش از آغاز جنگ ، با تن دادن به بیعت ، مسلمانان را به کشتن ندهد همچنین از او خواست تا سربازانش را از ساحل فرات دور کند تا لشکریان کوفه از آب فرات بنوشند. اما معاویه با هر دو پیشنهاد مخالفت کرد. امام رو به لشکریانش گفت: «سپاه معاویه با بستن آب بر شما ، شما را به پیکار فرامی خواند. اکنون بر سر دو راهی هستید ؛ یا به ذلّت در جای خود بنشینید یا شمشیرها را از خون آنان سیراب کنید تا خود از آب فرات سيراب شوید. » ما شمشیرهایمان را رو به آسمان بلند کردیم و خواستار جنگ با سپاه معاویه شدیم. علی از مالک اشتر و اشعث خواست تا با سربازان تحت امر خود ، محاصرهٔ فرات را پایان دهند. عقب راندن سربازان معاویه ، با کمترین تلفات صورت پذیرفت ، لشکر معاویه در نقطه ای مرتفع و بی آب و گیاه قرار گرفتند. ما خوشحال بودیم که جنگ ما با شامیان ، بدون نبردی چندان سخت به پایان خواهد رسید. ↩️ ادامه دارد...
🌱 🔰 چطور به دروغگویی مبتلا نشویم؟ 🔻اگه آدم حرفی را شنید، قبل از اینکه از درست بودن آن مطمئن شود ، نباید برای بقیه تعریف کند وگرنه آدم دروغگویی خواهد شد. 📚 ، برگرفته از نامه ۶۹ 💌
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۲ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
3.03M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 47 2⃣1⃣ ⭕️معیار صداقت و شجاعت و عفّت 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 12 ) 🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت بخش پایانی حکمت ۴۷ ، بحث غیرت و در نهایت رابطه غیرت با عفّت است. 🔻 مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۰۵ می فرمایند : « مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ » ؛ " هیچ انسان با غیرتی ، زنا نمی کند. " معلوم می شود انسانی که دست به عمل خلاف عفّت یعنی زنا می زند ، قبل از اینکه عفّتش از بین رفته باشد ، غیرتش نسبت به ناموسش از دست رفته است. 🔰 البته امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، در نهج البلاغه مثل همیشه ، برای این خصلت زیبای غیرت هم ، حدّ و حدود قائل اند. 🔻 مثلاً در تفاوت بین غیرت زن با غیرت مرد ، در حکمت ۱۲۴ می فرمایند : « غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ » ؛ اگر جایی که مرد نیاز شرعی دارد ، زن غیرت به خرج بدهد، این منجر به کفر عملی می شود در حالیکه غیرت داشتن مرد نسبت به همسرش ، ایمان را تقویت می کند. 🔻 البته افراط در هر چیزی مضرّ است ؛ لذا در نامه ۳۱، خطاب به فرزند عزیزشان می نویسند : « إِیاک وَ التَّغَایرَ فِی غَیرِ مَوْضِعِ غَیرَةٍ » ؛ " بپرهیز که نابجا غیرت نشان بدهی نسبت به همسر و ناموست، چرا؟ « فَإِنَّ ذَلِک یدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَی السَّقَمِ » چون غیرت افراطی و بی جا ، زن پاکدامن را آلوده خواهد کرد. 🔻 بنابراین مسأله غیرت با مسأله عفّت ، رابطه مستقیم و تنگاتنگی دارند ؛ تا جایی که حضرت شاخص اندازه گیری میزان عفّت انسانها را به میزان غیرتشان وابسته می دانند و می فرمایند: « وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ » ✅ نتیجه اخلاقی این قصه این است که اگر می خواهیم در جامعه عفت گسترش پیدا کند باید غیرت را گسترش بدهیم . 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
⚫️فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شما همراهان گرامی تسلیت عرض می نماییم. 🔰قالَ علیه السلام:‏ مَا تَشَاوَرَ قَوْمٌ إِلَّا هُدُوا إِلَى رُشْدِهِمْ. تحف العقول ؛ النص ؛ ص233
روضه خانگی - امام حسن(ع) - 736.mp3
10.37M
🎙ناامید کوچه ها کی ناامیدم کرده است... 🔻روضه (ع) 👤حجت الاسلام سید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۴۱) 📚 انتشارات عهدمانا وقتی مالک اشتر و اشعث پیروز از جنگ نزد علی بازگشتند ، اشعث رو به علی گفت : « حال تو را خشنود ساختیم ای امیرالمؤمنین ؟ اینک فرات در اختیار ماست و این دشمن است که باید از تشنگی هلاک شود یا بیعت با شما را بپذیرد. » علی گفت : « به اندازهٔ نیازتان از آب بردارید و به اردوگاه خود برگردید. بگذارید سپاه معاویه هم از آب بردارند. » یاران علی از این تصمیم شگفت زده نشدند ، امّا سربازان معاویه ناباورانه فکر می کردند که چگونه علی آب را از دشمن خود دریغ نمی کند. روزها می گذشت ؛ نه صلح بود و نه جنگ. علی پیوسته هم پیمان با زندگی بود و در پرهیز از جنگ و معاویه دوستدار همیشگی ستیز و مرگ . در سپاه علی زمزمه هایی به گوش می رسید ، می گفتند : « باید پس از نبرد بر سر فرات ، حملهٔ بزرگ آغاز می شد... علی باید بیش از این ملاحظه نکند و بردشمن بتازد... ما برای جنگ آمده ایم نه صلح... باید از کشته های دشمن پشته بسازیم... آیا علی از مرگ می هراسد ؟ آیا سپاه شام از ما قوی تر است ؟ » على سپاه خود را به صبر و آرامش فرا می خواند و می گفت : « اینکه می گویید به خاطر ترس از مرگ فرمان جنگ نمی دهم؟ به خدا سوگند ، باکی ندارم که به آغوش مرگ بروم یا مرگ نزد من آید. به خدا سوگند ، هیچ روزی جنگ را به تأخیر نینداختم جز به امید اینکه گروهی به من بپیوندند و هدایت شوند. این برای من بهتر از این است که آنان به خاطر گمراهیشان - هرچند در گناه باشند - در جنگ نابود شوند. » بالاخره پیکار صفین آغاز شد. چندین روز طول کشید و سپاه معاویه شکست سختی خورد و جنگ در حال پایان بود که ناگهان از میان سپاه معاویه ، عده ای قرآن ها را بر نیزه زده پیش آمدند و فریاد زدند : « ای مردم عراق! علی و معاویه را به حال خود رها کنیم ! بر همسران و فرزندان خود رحم کنیم ! دست از جنگ بشوییم و به قرآن تمسّک جوییم و راه حکمیت را در پیش گیریم ! » ↩️ ادامه دارد...
🔵 درباره عطر مُشک 💠 چه خوب است عطر مشك، تحمّل آن سبك و آسان و بوی آن خوش و عطرآگين است. 📒 ، حکمت ۳۹۷
سلام علیکم و رحمه الله با خبر شدیم حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ ابوالقاسم طاهری مدیر محترم مرکز خدمات حوزه شعبه قم کسالت دارند. الحمدلله حال عمومیش خوب است لطفا جهت شفای عاجل و کامل حمد شفا تلاوت بفرمائید.
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۱ رازداری و پیروزی.mp3
3.37M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ مراحل پیروزی 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹مراحل پیروزی 🔰 در حکمت ۴۸ نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: « الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ » ؛ " پیروزی در گرو دوراندیشی و دوراندیشی به فعّال کردن فکر و تفکّر منوط به نگهداری اسرار است. " 🔻در این حکمت بسیار بسیار کاربردی و بلکه راهبردی، ابتدا باید به "الظفر"، سپس به "الحزم" و در نهایت به بحث "تفکر" و "رأی" پرداخته بشود، تا عمق مفهوم این حکمت، درک بشود. 🔻درباره ظفر یعنی پیروزی در نهج‌البلاغه، نکاتی که مربوط می شود به پیام حکمت ۴۸، این نکات هستند: 🔸۱. نکته اول: هر پیروزی، در حقیقت پیروزی نیست؛ بلکه پیروزی های واقعی داریم و پیروزی های کاذب؛ 🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۲۷ نهج‌البلاغه می فرمایند: « مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِه » ؛ " کسی که از طریق گناه به مقصود خودش می رسد، خیال کرده که پیروز شده و به نتیجه رسیده است؛ بلکه او اصلاً پیروز نشده " 🔻همچنین بین کسی که در به دست آوردن دنیای پست احساس پیروزی می کند و کسی که از آخرت چیزی بدست آورده، مولا علی (علیه السلام)، فاصله ای بیش از فاصله آسمان تا زمین قائل هستند و در حکمت ۳۷۰ می فرمایند: « وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ » ؛ " کسی که فریب دنیا را خورده و با نهایت زور و تلاش و همّتش توانسته است چیزی از دنیا به دست آورد، این در واقع به قدر کسی نیست که همّتی کرده، ولو چیز اندکی از آخرت سهم برده است." یعنی سهم اندک از آخرت، بسیار شرف دارد بر بهره بالای از دنیا. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۲) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش پشتش را به صندلی تکیه داد و با چشم های خسته و خواب آلود در فکر رفت که مابقی ماجرا را از کجا پیدا کند ، مثل همیشه اینترنت می توانست پاسخ بسیاری از سؤالاتش را بدهد. « پیکار صفین » واژه ای بود که به ذهنش آمد. می توانست آن را به عربی بنویسد و جست وجو کند. وقتی روی کلیدواژهٔ پیکار صفین کلیک کرد و به صفحه ی مانتیور خیره شد ، از روی بسیاری از صفحات مقاله گذشت تا به جایی رسید که سپاه معاویه قرآن ها را به نیزه کرده بودند. از جایی شروع به خواندن کرد که بین یاران على مجادله ای به وجود آمده بود ، شکافی که می رفت اتّحاد چون آنان را به هم ریزد. ... مردم به هم ریختند. آشفته بازاری بود در سپاه علی ؛ برخی به فرماندهی مالک اشتر مشغول جنگ بودند و برخی دیگر شمشیرها را در غلاف کرده ، به نزد علی می رفتند. مردانی که همسو با علی ندای جنگ سرداده بودند ، حالا خسته از جنگ ، خواهان صلح بودند. در سپاه شام هنوز عدّه ای قرآن را بر نیزه داشتند و غريو صلح و حکمیت سر می دادند و در سپاه علی ، مردان خسته و معترض کوفه ، به دور على جمع شده بودند و می گفتند : جنگ ما را خورده است. مردان بسیاری کشته شده اند. دعوت شامیان را باید پذیرفت و به صلح تن داد. » ↩️ ادامه دارد...
موضوع : امام شناسی در نهج البلاغه(۷) 💠 اينکه می گوييد خويشتن داری از ترس مرگ است، به خدا سوگند باکی ندارم که من به سوی مرگ روم يا مرگ به سوی من آيد و اگر تصوّر می کنيد در جنگ با شاميان ترديد دارم، به خدا سوگند! هر روزی که جنگ را به تأخير می اندازم برای آن است که آرزو دارم عدّه ای از آنها به ما مُلحق شوند و هدايت گردند. و در لابلای تاريکی ها نور مرا نگريسته به سوی من بشتابند، که اين برای من از کشتار آنان در راه گمراهی بهتر است، گرچه در اين صورت نيز به جرم گناهانشان گرفتار می گردند. 📜 ، خطبه ۵۵
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۲ رازداری و پیروزی.mp3
1.89M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ مراحل پیروزی 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹مراحل پیروزی 🔸 ۳. نکته سوم : نکتهٔ بعدی این است که از نظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) صبر و پافشاری و استقامت بر هدف و مسیر، راه قطعی پیروزی است؛ 🔻 در حکمت۱۵۳ می فرمایند: « وَ لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ » " کسی که صبور باشد، پیروزی را از دست نخواهد داد، ولو اینکه رسیدن به پیروزی، زمانی طولانی وقت ببرد." 🔸 ۴. نکته چهارم این است که از نگاه مولا علی (علیه السلام)، عفوِ کسی که به ما بدی کرده، در هنگامی که ما قدرت انتقام داریم، نوعی زکاتِ ظفر و پیروزی و شیرین تر از خود پیروزی است. 🔻 لذا در حکمت ۲۱۱ می فرمایند: « الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ » 🔻 و در نامه ۳۱ به امام مجتبی (علیه السلام) توصیه می فرمایند: « خُذ علیٰ عَدوِّکَ بِالفَضل فإنه اهلَ الظَّفَرَین » ؛ " تا می‌توانی نسبت به دشمنت فضل و بخشش داشته باش؛ به خاطر اینکه بخشش دشمن در موقع پیروزی، یکی از دو ظفر است، بلکه شیرین ترین این دو ظفر است. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۴۳) 📚 انتشارات عهدمانا علی در حلقهٔ یارانش مانده بود با آنان چه کند؟ تیر نیرنگ معاویه و عمروعاص بر قلب سپاه او نشانه رفته بود. به چهره هایشان خیره شد ؛ آثاری از ایمان و رزم جويی روزهای گذشته در سیمای خستهٔ آنان دیده نمی شد. مردی فریاد زد و گفت : « ای مردم کوفه ! ما اهالی شام را به کتاب خدا دعوت کردیم ، آنان نپذیرفتند . پس بر این اساس با آنان جنگیدیم. اینک آنان ما را به کتاب خدا می خوانند. به خدا قسم ، علی امروز همان چیزی را از سپاه شام نمی پذیرد که دیروز خودش آنان را به آن دعوت میکرد. » این صدای حریث بن جابر اکبری بود ؛ مردی که معاویه را از خاندان کفر میدانست و مسلمانی اش را باور نداشت. اینک خسته از جنگ فرسایشی ، در حلقهٔ مردان على بر تخته سنگی ایستاده بود و به علی فرمان صلح با معاویه را میداد. على آثار فتنه را در چهرهٔ بسیاری از یاران خود میدید ؛ یاران ساده اندیشی که به سادگی گرفتار حیله های معاویه شده بودند. رو به آنان گفت : « بندگان خدا ! من از هر کسی برای پذیرفتن دعوت به حکم قرآن شایسته ترم ، ولی معاویه و عمروعاص اهل دین و قرآن نیستند. من خود ، قرآن ناطقم. من بهتر از شما آنان را می شناسم. من با آنها از دوران کودکی معاشرت کرده ام. آنان در تمام احوال ، بدترین کودکان و بدترین مردان بوده اند. آنان قرآن ها را بلند نکرده اند که به آن عمل کنند ، بلکه این کار جز حیله و نیرنگ نیست. یاران من ! سرها و بازوان خود را لختی به من عاریه دهید که حق به نتیجهٔ قطعی رسیده است و چیزی تا بریده شدن ریشهٔ ستمگران باقی نمانده است. » اشعث بن قیس ، از فرماندهان على و جنگجوی توانمند ، پیشاپیش بیست هزار نفر از مخالفان ادامهٔ جنگ ایستاد و گفت : « ای علی ! میدانی که مرا از جنگ باکی نیست ؛ من همیشه مرد جنگ و میدان های نبرد بوده و هستم ، اما اکنون ادامهٔ جنگ را به ضرر اسلام و مسلمانان می دانم. پس به پیشنهاد این جمع ، از یارانت گوش ده و دعوت معاویه را به قرآن و حکمیت بپذير ». پاسخ علی به اشعث صریح و کوبنده بود . ↩️ ادامه دارد...