eitaa logo
هیئت مجازی(منتظران ظهور)
304 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
96 فایل
💠💠💠💠💠💠 📿بسم الله الرحمن الرحیم📿
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ادب از که آموختی؟ این رو یادتونه؟👇 ادب از که آموختی⁉️ از بی ادبان....... 👆این زمانی به کار میره که ما با دیدن کارهای بد دیگران،😱 به زشت بودن کارشون پی ببریم و خودمون دیگه کارهای اونا رو تکرار نکنیم.❌ 📖 قرآن خیلی از کسانی رو که کارهای بد انجام میدن به ما معرفی میکنه؛ 🔔و از ما میخواد که پیش خودمون کنیم که کارهای بد اونها چی شد؟! 🤔 🕋 فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ⚡️پس با تأمل بنگر که گنهکاران چگونه بود؟! (اعراف/۸۴) 👇👇👇 ✅حالا خودِ خدا، تو آیه ۲۱ سوره غافر میگه؛ 😱 نتیجه کارشون و عذاب خداوند بود؛↶ 🕋 أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ⁉️ آیا در روی زمین سیر و سفر نکردند تا کار پیشینیانشان را ببینند که آنها با آنکه بسیار از اینان قوی‌تر و آثار وجودیشان در روی زمین بیشتر بود. 👈 خدا به کیفر گناهانشان بگرفت و از (قهر) خدا هیچ کس نگهدارشان نبود. 🔔 وقتی کسی آخرش، کارش به و خدا میرسه؛ یعنی کارش خیلی بد و زشته❗️😱 پس ما باید خودمون رو طوری کنیم که مثل اونها نشیم❌ 👇👇👇 ✅ مثلا؛ وقتی خدا میگه؛↶ 🕋 وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ(مطففین) ⚡️وای بر ⛔️ یعنی کارِ اونهایی که تو پیمانه⚖ و کاسبی، تو تدریس،👨‍🏫 تو محل کارشون👨‍💻 و .... کم میزارن، خیلی زشته❗️ 🔚پس ما نباید کارِ اونها رو تکرار کنیم❌ ✅ وقتی خدا میگه؛↶ 🕋 وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ(همزه) ⚡️واى بر هر طعنه زن 🕋أنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبينَ(نور/۷) ⚡️لعنت خدا بر او باد اگر از باشد. 👈یعنی باید و رو بزاریم کنار⛔️ ✅ از این نمونه‌ها تو قرآن زیاد هست، باید بگردیم برای خودمون لیست کنیم 📝 🔚هر جا که دیدیم خدا یک عده رو معرفی میکنه و میگه اونها رو دوست نداره، بدونیم که کارشون خیلی بَده، پس مثل اونها نباشیم.⛔️ 🌹✨ 🆔 @majidkh1399💐🌹
هر وقت روستایی ساده دلی بنشیند و «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند. می گویند یك روز زنی كه شغلش ماست فروشی بود، ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد. در راه با خودش فر كرد كه «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ میخرم. تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها كه مرغ شدند می فروشم و از قیمت آن گوسفند می خرم. كم كم گوسفندهام زیاد میشه، یك روز میان چوپون من و چوپون كدخدا زد و خورد میشه كدخدا مرا میخواد و از من میپرسه : چرا چوپون تو چوپون مرا زده؟ منم میگم : زد كه زد خوب كرد كه زد ! زن كه در عالم خیال بود همینطور كه گفت : «زد كه زد خوب كرد كه زد» سرش را تكان داد و ظرف ماستی از رو سرش به زمین افتاد و ماست ها پخش زمین شد. ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴