eitaa logo
🇮🇷سلسله و دلفان در مجلس 🇮🇷
289 دنبال‌کننده
306 عکس
452 ویدیو
6 فایل
کانال اطلاع رسانی حامیان دکتر مهدی حسنوند داوطلب دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه سلسله و دلفان .🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 📝فهرست بخشی از فعالیت ها در لینک زیر موجود است(این لیست در حال تکمیل است...) https://eitaa.com/majless7/57
مشاهده در ایتا
دانلود
1 سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می گفتم اشتباه گرفتی.. من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی بگو چرا نشوم آب، دست یخ زده ام را دویدی و نرسیده به خیمه گاه گرفتی چنان تبسم گرمی نشانده ای به لبانت که از دل نگرانم مجال آه گرفتی... رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی... https://eitaa.com/majless7 https://t.me/dobare_etehad_dobare_sazandegi
4181333_192kb.mp3
5.06M
2 خیر را من باب نابودی شر، آورده‌ام خاندانم را به امداد بشر، آورده‌ام با بروز آشکار وجه ثاراللهی‌ام کربلا را از دل تاریخ در آورده‌ام داغ هرچه دارد این صحرا، خریدارم به دل دل که جای خود، برای دوست، سرآورده‌ام چشم کوفه کاش دنبال زر و زیور نبود تا ببیند کاروانی از گُهر آورده‌‌ام یاد دارم با دعایم، کوفه باران می‌گرفت من چه حاجاتی که در این شهر برآورده‌ام نامه‌هایی که فرستادند، همراه من است کودکان را از جفاشان، بی‌خبر آورده‌ام چه نیازی هست به خورشید و ماه کربلا؟! کاروانی با خود از شمس و قمر آورده‌ام هم برای خاک‌های داغ این صحرا، بدن هم برای آن تنور داغ، سر آورده‌ام بعد عبّاسم، بنادارم علمداری کند خواهرم را بیشتر از این نظر آورده‌ام اکبرم را اکبرم را اکبرم را اکبرم آن‌که از جان خواهم او را بیشتر آورده‌ام کاش شرمنده نگردم، آخرش پیش رباب اوّلین‌بار است اصغر را سفر آورده‌ام.. اشک، بیش از خون ز دین حقّ حفاظت می‌کند دختران را از پسرها بیشتر آورده‌ام https://eitaa.com/majless7 https://t.me/dobare_etehad_dobare_sazandegi
3 باد آمد سحاب را گم کرد اشک از دیده خواب را گم کرد رفت از دست در افق امید تشنه کامی، سراب را گم کرد در ستیغ و محاق نیزه و تیر شمسِ حق، ماهتاب را گم کرد خضر عشاق گرم دیدن بود سیل اشک آمد آب را گم کرد علی اکبر که بر زمین افتاد، آسمان آفتاب را گم کرد! آنچنان زخم روی زخم آمد که عدو هم حساب را گم کرد... خواست تا خیمه پر کشد، اما شیر زخمی، عقاب را گم کرد پدر آمد به یاریش برود من بمیرم! رکاب را گم کرد... پسر بوتراب، بین تراب نوه ی بوتراب را گم کرد... جلد قرآن خویش پیدا کرد برگه های کتاب را گم کرد... https://eitaa.com/majless7 https://t.me/dobare_etehad_dobare_sazandegi
4 نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر https://eitaa.com/majless7 https://t.me/dobare_etehad_dobare_sazandegi
4_5814493194515124982.mp3
10.6M
5 ﻣﻦ اﺷﮏ ﻓﺮو رﻳﺨﺘﻪ از ﭼﺸﻢ ﻓﺮاﺗﻢ ﺑﺸﻨﺎس ﻣﻨﻮ ﻣﻦ ﻳﻜﻰ از ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺎﺗﻢ ﻣﻦ ﺷﻤع ﻋﺰای ﺗﻮرو ﺧﺎﻣﻮش ﻧﻜﺮدم اون ﺗﻜﻴﻪ ی ﻛﻮﭼﻴﻜﻮ ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﺮدم آه ای ﺗﻦ ﺻﺪ ﭼﺎک ﭘﺮ از ﻧﻴﺰه ﺷﻜﺴﺘﻪ ای ﺑﻐﺾ ﺗﻮ در ﭼﺸﻢ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻧﺸﺴﺘﻪ آه از دل رﻧﺠﻴﺪه ی زﻳﻨﺐ ﻛﻪ ﺣﺴﻴﻨﺶ ﺑﻰ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻋﺰای زن و ﻓﺮزﻧﺪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻛﻰ ﮔﻔﺘﻪ ﻏﺮﻳﺒﻴﻢ ﻋﺰﻳﺰ دل ﺧﻮاﻫﺮ در ﻫﺮدو ﺟﻬﺎن ﻧﻴﺴﺖ ﻛﺴﻰ از ﺗﻮ ﺗﻨﻰ ﺗﺮ ﺻﺪﺑﺎر در اﻳﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ رو ﺧﺎک ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻓﺮﻳﺎد زدم ﺻﺪ دﻓﻌﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺑﺮادر ای ﺑﻨﺪ دل ﺣﻴﺪر ﻛﺮار اﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺑﻨﺪ ﺟﮕﺮم ﭘﺎره ﺷﺪ اﻧﮕﺎر اﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺑﻌﺪ از ﺗﻮ ﺣﺴﻴﻨﻢ ﺗﮏ و ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ﻛﺠﺎﻳﻰ آﺗﻴﺶ زدن ﺧﻴﻤﻪ رو ﻋﺒﺎس ﻛﺠﺎﻳﻰ دﻧﺒﺎل ﺗﻮ ﺑﺎ ﻗﺪ ﻛﻤﻮن اوﻣﺪه ﻣﺎدر ﺑﺎﻟﺎی ﺳﺮت ﺳﻴﻨﻪ زﻧﻮن اوﻣﺪه ﻣﺎدر ﺑﺎ ﻗﺪﻛﻤﻮن اوﻣﺪه روﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﭘﻬﻠﻮی ﺗﻮ اﻓﺘﺎده ﭘﻬﻠﻮﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ