eitaa logo
مجـــلـــس شــــــهــــــدا
222 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
18 فایل
سفیر عشق شهید است و ارباب عشق حسین (ع) .. جایی که ارباب عشق سر به باد می دهد تا اسرار عشاق را بازگو کند که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست راه ارتباط با ما @Radio_1403 @arbaeen_ba_shoma
مشاهده در ایتا
دانلود
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شهید گلفروش! 🔹گرچه اهل سنت و اهل افغانستان، اما نامش امیرعلی؛ نام پدرش حیدر بود و عاشق امام حسین(ع) و پای ثابت هیئت بود. 🔹عاقبت هم مزد مداومت بر زیارت مزار حاج قاسم با پای پیاده را با شهادت نصیب خود ساخت. 🔹گرچه امروزی‌ها به شغلی که این دانش‌آموز ۱۱ ساله داشت، «جمع‌آوری ضایعات» می‌گویند و او را «کودک کار» می‌‌خوانند، اما او با همین ایثار، با همین کمک به خانواده و با همین لقمه جویدن و در دهان پدر بیمار خویش گذاشتن، سلوک اُعجوبه‌وار خویش را کامل ساخت. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شهیدی که هیچ وقت خبر پدر شدنش را نشنید 🔹شهید رستم‌على آقا باباپور برای آخرين بار در ۱۵ بهمن ۱۳۴۶ با وجود آگاهی كامل از وضع همسر بيمارش که مدت چهار ماه براى حمل فرزند سومش بسترى بود به جبهه حق عليه باطل عزيمت كرد. فرزند سومش در شب اول ماه مبارك رمضان ساعت ۴ بعدازظهر چشم به جهان گشود در صورتي كه ساعت ۴ بعدازظهر روز پنجشنبه مورخه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۶۵ در منطقه عملياتى فاو گلوله دو زمانه بر سر مباركش اصابت و قبل از شنيدن خبر ولادت فرزندش به آرزوى ابديش نائل شد. 🔹آخرین نامه‌ای که همسر شهید برای او نوشت و درست چند دقیقه بعد از شهادتش رسید و محتوای نامه چنین بود : "رستم‌علی جان، امروز تو پدر شدی، من هول شدم، سلام، وای نمی‌دانی چقده قشنگه، بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی. من گفتم: تو بابای رستم‌علی هستی. صاحب اختیاری. گذاشت مهدی. بخدا عین خودته. كشیده و سبزه و ناز، میای؟ باید بیای. شنیدم عملیات شده، رادیو گفت: فاو گرفتین، این فاو چی هست؟ چی داره كه ولت نمی‌كنه؟ تلویزیون نشان داد، هی نگاه كردم. آخه شماها همه مثل هم هستید. مهدی بهانه باباش و می‌گیره، تو رو جان مهدی بیا، دلم بد جوری تنگ شده. یه تكه پا بیا، بعد برو... جنگ كه فرار نمی‌كنه، ناسلامتی بابا شدی‌ها. همه سلام دارند. زود میائی، منتظرتم خیلی... باشه" دوستت دارم... زهراء
🌹شهید مهدی زین‌الدین متولد ۱۳۳۸ در تهران ؛ 🔹️ شهید زین‌الدین به همراه خانواده‌اش در شهر خرم‌آباد ساکن بودند که به دلیل فعالیت سیاسی پدرش، به شهر سقز تبعید شدند و فعالیت‌های سیاسی او باعث شد که از دبیرستان اخراج شود. 🔹️شهید زین الدین در سال ۱۳۵۶ در کنکور سراسری رتبه چهارم رادر دانشگاه شیراز، بدست آورد، و همزمان با قبولی وی، پدرش بار دیگر از خرم‌آباد به سقز تبعید و این امر باعث انصراف شهید زین‌الدین از ادامه تحصیل شد. 🔹️و مجددا پدرش از سقز به اقلید تبعید شد و او و خانواده اش از خرم‌آباد به قم مهاجرت کردند. 🔹️بعد از انقلاب، مهدی زین‌الدین به واحد اطلاعات سپاه پاسداران پیوست و در سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی در شهر‌های تبریز و قم نقش بسزایی داشت. 🔹️با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و بعد از آن مسئول واحد اطلاعات عملیات سپاه در دزفول و سوسنگرد شد و پس از مدتی نیز به سمت فرماندهی لشکر امام علی ابن ابی طالب (ع) منصوب شد. 🔹️در ۲۷ آبان ۶۳ شهید زین‌الدین همراه با برادرش، به منظور شناسایی منطقه از کرمانشاه به سوی سردشت در حال حرکت بودند که با دشمن بعثی درگیر شدند و در نهایت به مقام رفیع شهادت نائل آمدند. 🔹️پیکر مطهر سردار شهید مهدی زین الدین در قطعه ۵ گلزار شهدای علی بن جعفر قم به خاک سپرده شد. 🌸شهید زین الدین در فرازی از وصیتنامه اش آورده است: در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج) و خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت طلبی می‌خواهد.
🌿 محمد حسین یوسف الهی 🌷شهیدی که حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.... 🌴 خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون. 🔹️شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. ✨️🌿 آنچه باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد: از ۱۹ سالگی تا ۲۴سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴روز حرام را روزه بود نماز شب ایشان ۲تا ۳ساعت طول میکشید دائما ذکر خدا می گفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمیگفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیاتها میگفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجیها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود هدیه به روح مطهرش صلوات
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | تسلط کامل به زبان عربی 🍃🌹🍃 🔻سید عبدالرضا موسوی قرآن و را زیاد می خواند و با تسلط بر زبان عربی مطالعات زیادی داشت، به طوری که گاهی اوقات روزانه ۱۰ الی ۱۱ ساعت کتاب می خواند. 🔺شهید "سید عبدالرضا موسوی" کسی بود که بعد از شهادت محمد جهان آرا فرماندهی سپاه خرمشهر را برعهده گرفت. او همانند هم رزمان شهیدش آنقدر حماسه آفرید تا نهایتا در مرحله سوم عملیات بیت المقدس و در آستانه فتح خرمشهر به شهادت رسید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
یار دیرینی که تا آخرین نفس کنار شهید چمران ایستاد 🔹شهید ایرج رستمی به همراه شهید چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. وی پس از بهبودی به یگان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع مأمور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه وی ستاد جنگ‌های نامنظم را در جبهه‌های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. 🔹شهید چمران پس از اطلاع از شهادت یار دیرینش شهید ایرج رستمی سریع خود را به منطقه رساند و در مورد شهید ایرج رستمی گفت: " خدا رستمی را دوست داشت و برد اگر ما را هم دوست داشته باشد می‌برد." البته این دوری زیاد طول نکشید و شهید چمران نیز در همان منطقه با اصابت گلوله خمپاره ۶۰ به شدت مجروح شد که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.
شهید ماشا‌الله پیل‌افکن، رزمنده‌ای که یک تنه لشکر دشمن را زمین‌گیر کرد 🔹شهید پیل افکن در ادامه عملیات چزابه شش شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره با دشمنان جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره شده دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید، آنگاه با لب تشنه و بدن خسته و گرسنه، و چشم ترکش خورده ایی که ۶ شبانه روز نخوابیده در محاصره دشمن قرار گرفت و تنهایی به اسارت دشمن در آمد. 🔹همین اقدام شهید پیل‌افکن در عملیات چزابه باعث شد تا کینه‌ای در دل دشمن بیندازد؛ آنقدر که فرمانده‌شان دستور داد او را زنده اسیر کنند. ماشاالله بعد از چند روز مبارزه خسته و کم‌توان شده بود اما ناامید خیر. باز هم در کمین دشمن نشسته بود تا شاید بتواند یکی از بعثی‌ها را شکار کند.
نگاهی به زندگی سهام خیام، اولین دختر نوجوان و شهیده دفاع مقدس⚘🇮🇷 🔹شهیده سهام خیام با وجود سن كمی كه داشت، از بيشتر اوضاع داخلي شهر و كشورش با خبر بود. درجلسات و دوره‌های مذهبی كه در محل برپا می‌شد شركت می‌كرد. خوش‌رویی و اخلاق نيكوی او باعث شده بود تا همه دوستش داشته باشند. بسيار كنجكاو بود و احساس مسئوليت، تمام وجودش را فرا گرفته بود. سهام خيلی می‌فهميد؛ او از همان كوچكی، بزرگ بود، خيلی بزرگ... 🔹سهام خیام، دلش نمی‌خواست در اتاقش بنشيند و مدادهای رنگی را روی كاغذهای سفيد دفترش برقصاند نقاشی بكشد. گرچه به قول اطرافيان، دختر بود و نمی‌توانست تفنگ به دست بگيرد فرياد می‌زد و بر دشمن لعنت می‌فرستاد، دامنش را پر از سنگريزه می‌كرد و بر وجود پوشالی دشمنان، باران وحشت می‌باريد. كار ديگری از دستش برنمی‌آمد، اما همين شجاعتش، نيروهای انقلابی را روحيه می‌داد. 🌷 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•