eitaa logo
واجب فراموش شده (عمار۱)
136 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا از تاریخ و حوادث گذشته عبرت نمی‌گیریم؟ نگاهی به فاجعه انفجار در بندر شهید رجایی تاریخ، چراغ راه آینده است، اما وقتی ما چشم بر این چراغ می‌بندیم، محکوم به تکرار تلخ‌ترین حوادث می‌شویم. انفجار و آتش‌سوزی در بندر شهید رجایی، یکی از مهم‌ترین بنادر کشور، بار دیگر نشان داد که بی‌توجهی به عبرت‌های تاریخی و هشدارهای مکرر، چه خسارات جبران‌ناپذیری بر کشور و مردم تحمیل می‌کند. این حادثه، علاوه بر خسارات جانی و مالی گسترده، آسیب‌های سیاسی و امنیتی جدی به همراه داشت. فاجعه‌ای که نه حاصل قضا و قدر، بلکه نتیجه بی‌تدبیری، بی‌انضباطی مدیریتی و ضعف نظارت در سطوح مختلف بود. تجربه تلخ انفجار بندر بیروت، که باعث فاجعه‌ای انسانی و اقتصادی در لبنان شد و انگشت اتهام را به سوی گروه‌هایی چون حزب‌الله نشانه رفت، آخرین هشدار جدی برای ما بود. با این حال، به جای درس گرفتن، همچنان شاهد تکرار اشتباهات گذشته هستیم. بارها و بارها رسانه‌ها درباره بی‌سروسامانی و بی‌انضباطی در نگهداری کالاهای خطرناک در بنادر هشدار داده‌اند. بارها گفته شده که استانداردهای ایمنی رعایت نمی‌شود و جان انسان‌ها در معرض تهدید است. اما دریغ از اقدام قاطع و جدی مسئولان در قوای مجریه، مقننه و قضائیه. امروز، در کمال ناباوری و با نهایت تأسف، باید فاجعه‌ای را به چشم ببینیم که نتیجه قصور همه ارکان حاکمیتی است. دولت در اجرای وظایف خود کوتاهی کرده، مجلس در انجام نظارت و قانونگذاری لازم سستی کرده، و قوه قضائیه در برخورد با تخلفات، چه کوچک و چه بزرگ، مماشات به خرج داده است. امید است که این حادثه تلخ، این هزینه سنگین که بر کشور و مردم تحمیل شده، نقطه پایان بی‌توجهی‌ها باشد. انتظار می‌رود با برخورد جدی و شفاف با مقصران، چه عمدی و چه سهوی، و اصلاح ریشه‌ای ساختارهای نظارتی و مدیریتی، این بار از تاریخ درس بگیریم. اگر قرار است آینده‌ای امن‌تر برای نسل‌های بعدی بسازیم، امروز باید عمل کنیم، پیش از آنکه فردایی برای عبرت گرفتن باقی نماند.✍
پدافند غیرعامل؛ سپری فراموش‌شده در برابر فاجعه‌ها در دنیای پرآسیب امروز، که تهدیدات طبیعی، انسانی و صنعتی هر لحظه ممکن است جان و مال ملت‌ها را تهدید کند، نقش پدافند غیرعامل بیش از هر زمان دیگری برجسته شده است. پدافند غیرعامل، هنری است برای پیشگیری؛ برنامه‌ریزی برای کاهش آسیب‌ها بدون اتکای مستقیم به سلاح و نیروی نظامی. این حوزه، اگرچه بی‌صدا عمل می‌کند، اما در حفظ امنیت ملی و مصون‌سازی زیرساخت‌های حیاتی کشور نقشی بی‌بدیل دارد. حادثه تلخ انفجار در بندر شهید رجایی، نمونه بارزی از پیامدهای غفلت از اصول پدافند غیرعامل بود. انفجاری که با خسارات گسترده انسانی، مالی و امنیتی، کشور را در شوک فرو برد، به‌وضوح نشان داد که نبود سازوکارهای دفاع غیرمسلحانه، ضعف در طبقه‌بندی و ایمن‌سازی انبارهای کالاهای خطرناک و عدم وجود برنامه‌های پیشگیرانه می‌تواند فاجعه‌ای در ابعاد ملی رقم بزند. پدافند غیرعامل در بنادر کشور چه می‌تواند بکند؟ اصول پدافند غیرعامل در حوزه بنادر و مناطق حساس اقتصادی ایجاب می‌کند که ذخیره‌سازی مواد خطرناک به‌طور دقیق، طبقه‌بندی‌شده و در مکان‌های مجزا صورت گیرد. هر کالای شیمیایی، هر ماده قابل انفجار یا سوختنی باید در چارچوبی استاندارد و با رعایت دقیق پروتکل‌های ایمنی نگهداری شود. طراحی انبارها باید به گونه‌ای باشد که در صورت بروز حادثه، دامنه آسیب به حداقل برسد. آموزش کارکنان، پیش‌بینی سناریوهای بحران، و انجام مانورهای منظم از دیگر اصولی است که در چارچوب پدافند غیرعامل می‌بایست جدی گرفته شود. نقش سیاست‌گذاری و نظارت پدافند غیرعامل تنها یک مجموعه دستورالعمل فنی نیست؛ بلکه سیاستی راهبردی است که باید در عالی‌ترین سطوح حاکمیتی به آن پایبند بود. متأسفانه آنچه در بندر شهید رجایی رخ داد، نشانه‌ای از فاصله گرفتن مدیران و ناظران از استانداردهای پدافند غیرعامل بود. عدم نظارت بر اجرای دقیق این اصول و نبود برنامه‌های بازدارنده، حادثه‌ای آفرید که می‌توانست با کمترین هزینه پیشگیری شود. فاجعه بندر شهید رجایی، اگرچه زخمی عمیق بر پیکره کشور وارد آورد، اما می‌تواند نقطه آغاز بازگشتی جدی به اصول مغفول‌مانده پدافند غیرعامل باشد. باشد که این بار، عبرت‌ها را جدی بگیریم، پیش از آنکه دوباره دیر شود. ✍
ضرورت ساماندهی کمک‌های مالی شهرداری به نهادهای فرهنگی و مذهبی با عنایت به رویکرد حمایتی شهرداری‌ها در حوزه فرهنگ و مذهب، هر ساله بودجه‌ای از محل اعتبارات فرهنگی و ورزشی به هیأت‌ها، کانون‌های فرهنگی، مؤسسات مردم‌نهاد و سایر متقاضیان اختصاص می‌یابد. این روند، اگرچه در راستای تقویت فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی است، اما در برخی موارد به دلیل ضعف نظارتی و نبود سازوکار مشخص در بررسی صلاحیت و عملکرد دریافت‌کنندگان، منجر به تخصیص ناعادلانه منابع شده و زمینه‌ساز سوءاستفاده برخی افراد گردیده است. برخی اشخاص حقیقی یا حقوقی، با بهره‌گیری از روابط عمومی قوی و صرفاً بر پایه داشتن مجوز ثبت هیأت یا کانون، موفق به دریافت مبالغ قابل‌توجهی از کمک‌های شهرداری می‌شوند، در حالی که فعالیت واقعی و اثربخشی در راستای ارزش‌های اسلامی، انقلابی و فرهنگی ندارند. این امر نه تنها موجب هدررفت منابع عمومی می‌گردد، بلکه اعتماد عمومی به عدالت توزیع بودجه‌های فرهنگی را نیز خدشه‌دار می‌سازد. پیشنهاد می‌گردد به منظور ایجاد شفافیت، عدالت و بهره‌وری در تخصیص منابع فرهنگی، سازوکار معینی برای پرداخت هرگونه کمک مالی از سوی شهرداری و شورای اسلامی شهر تدوین و اجرایی گردد. در این سازوکار، موارد زیر مدنظر قرار گیرد: تشکیل تیم ارزیابی تحت نظارت کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر که مسئول بررسی مستندات فعالیت متقاضیان باشد؛ الزام به ارائه گزارش عملکرد مکتوب، مستندات تصویری (عکس و فیلم) از فعالیت‌های گذشته هیأت یا مؤسسه؛ بازدید میدانی و راستی‌آزمایی از محل فعالیت برای بررسی صحت ادعاهای ارائه‌شده؛ امتناع از تخصیص بودجه به نهادهایی که صرفاً مجوز ثبت دارند اما فاقد فعالیت مستمر و مؤثر بوده یا عملکرد آنان در تضاد با ارزش‌های فرهنگی، اسلامی و انقلابی باشد؛ تعیین شاخص‌های ارزیابی مشخص و قابل سنجش برای امتیازدهی و اولویت‌بندی متقاضیان. اجرای این طرح، نه تنها موجب افزایش شفافیت مالی و ارتقای بهره‌وری منابع خواهد شد، بلکه زمینه را برای حمایت هدفمند از فعالیت‌های اصیل و اثرگذار فرهنگی فراهم می‌آورد و از گسترش رانت و بی‌عدالتی در تخصیص کمک‌های مردمی جلوگیری خواهد کرد. ✍
سازمان تبلیغات اسلامی؛ نهادی بزرگ با اثربخشی کم‌رنگ در ساختار فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، نهادهایی با بودجه و اختیارات وسیع فعال هستند؛ اما تأثیر واقعی آنان در جامعه محل بحث جدی است. سازمان تبلیغات اسلامی یکی از مهم‌ترین این نهادهاست که همواره در صف اول برگزاری مراسم‌های رسمی و راهپیمایی‌های بزرگ قرار دارد. اما زمانی که پای چالش‌های عمیق فکری و فرهنگی جامعه، به‌ویژه نسل جوان، به میان می‌آید، نقش این سازمان بسیار کمرنگ یا حتی غایب است. سازمانی که در دهه ۶۰ با هدف ترویج دین، پاسخ به شبهات اعتقادی، و مقابله با تهاجم فرهنگی تأسیس شد، اکنون با پرسشی مهم روبه‌روست: چرا با وجود منابع مالی و انسانی گسترده، نتوانسته مانعی در برابر بی‌اعتقادی، ریزش دینی، و سردرگمی فرهنگی نسل جدید باشد؟ بحران ارتباط با نسل جوان، یکی از جدی‌ترین ضعف‌های این نهاد است. جوان امروز، با ابزارهایی چون اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و دسترسی به ده‌ها منبع اندیشه‌ای مواجه است. او دیگر شنونده منفعل یک سخنرانی رسمی نیست، بلکه دنبال پاسخ، منطق، و گفت‌وگوی واقعی است. اما سازمان تبلیغات اسلامی هنوز هم با همان زبان قدیمی و ساختار سنتی فعالیت می‌کند؛ گویی از تحولات بنیادین جامعه غافل مانده است. در کنار این مسئله، نبود نظارت مؤثر بر عملکرد این نهاد نیز جای سؤال دارد. بودجه‌های میلیاردی فرهنگی به این سازمان اختصاص داده می‌شود، اما نه گزارشی شفاف از نتایج فعالیت‌ها منتشر می‌شود و نه نهادی مانند مجلس شورای اسلامی تا امروز ورود جدی به بررسی عملکرد آن داشته است. در شرایطی که کشور با موجی از شبهات دینی، خستگی اجتماعی و بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی مواجه است، انتظار می‌رود چنین سازمانی پیشتاز اصلاح، تحول، و بازاندیشی در مسیر تبلیغ دین باشد. اما در عمل، آن‌چه بیشتر به چشم می‌آید، برگزاری همایش‌ها، نصب بنرها، و تکرار برنامه‌هایی است که اثربخشی آن‌ها نزد افکار عمومی محل تردید جدی است. امروز، سازمان تبلیغات اسلامی باید با واقعیت جامعه روبه‌رو شود؛ نه صرفاً در کنار مردم در راهپیمایی‌ها، بلکه در قلب دغدغه‌های فکری و معنوی آنان. بدون این بازنگری، فاصله این نهاد با مردم هر روز بیشتر خواهد شد. ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯
ضرورت ساماندهی کمک‌های مالی شهرداری به نهادهای فرهنگی و مذهبی با عنایت به رویکرد حمایتی شهرداری‌ها در حوزه فرهنگ و مذهب، هر ساله بودجه‌ای از محل اعتبارات فرهنگی و ورزشی به هیأت‌ها، کانون‌های فرهنگی، مؤسسات مردم‌نهاد و سایر متقاضیان اختصاص می‌یابد. این روند، اگرچه در راستای تقویت فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی است، اما در برخی موارد به دلیل ضعف نظارتی و نبود سازوکار مشخص در بررسی صلاحیت و عملکرد دریافت‌کنندگان، منجر به تخصیص ناعادلانه منابع شده و زمینه‌ساز سوءاستفاده برخی افراد گردیده است... ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯
مسجد، بدون نسل آینده؟ روایت یک غیبت نگران‌کننده! «مسجد سنگراست و باید این سنگرها را حفظ کنیم.» این جمله تاریخی امام خمینی (ره) سال‌هاست در خاطره جمعی ملت ایران جای گرفته است؛ جمله‌ای که فلسفه حیات اجتماعی مساجد را به روشنی بیان می‌کند. اما با نگاهی به وضعیت امروز مساجد شهر کرج، به‌ویژه در مناطق مرکزی و پرجمعیت، در می‌یابیم که این سنگرها بیش از پیش در حال فرسایش و از دست دادن کارکرد اصلی خود هستند. گزارش‌های میدانی و مشاهدات مستقیم حاکی از آن است که در بسیاری از مساجد کرج، درب‌ها تنها دقایقی پیش از اذان باز می‌شود و مدت کوتاهی پس از اقامه نماز، مجدداً بسته می‌گردد. این محدودیت زمانی در استفاده از مسجد، نه‌تنها با روح باز بودن مساجد برای عموم مردم در تضاد است، بلکه نشانه‌ای است از کم‌رمقی نهاد مدیریت مسجد و فاصله‌گرفتن آن از زندگی روزمره مردم. نگران‌کننده‌تر از این مسئله، غیبت چشم‌گیر کودکان، نوجوانان و حتی جوانان در فضای مساجد است. حضور کمرنگ نسل‌های آینده در این مراکز دینی، زنگ خطری است که نباید آن را نادیده گرفت. در عوض، هر روز شاهد افزایش صندلی‌هایی هستیم که برای سالمندانی که قادر به ایستادن یا نشستن روی زمین نیستند، در مسجد قرار داده می‌شود. در برخی از مساجد، شمار نمازگزاران صندلی‌نشین از نمازگزاران معمولی پیشی گرفته است؛ پدیده‌ای که هرچند از منظر خدمت به سالمندان ارزشمند است، اما در عین حال نشانه‌ای از پیری ساختار مسجد و دور شدن آن از نسل جوان به‌شمار می‌آید. ریشه این وضعیت را می‌توان در عملکرد امامان جماعت و هیأت امنای برخی مساجد جست‌وجو کرد. متأسفانه در بسیاری موارد، مدیریت مساجد نه از دانش و برنامه کافی برخوردار است، نه انرژی و انگیزه لازم برای ایجاد تحول و جذب مردم به‌ویژه نسل جوان را دارد. مکاتبات و طرح‌های ارائه‌شده به مرکز رسیدگی به امور مساجد نیز تاکنون نتیجه‌ ملموسی به همراه نداشته و همچنان بی‌پاسخ باقی مانده‌اند. در چنین شرایطی، ضرورت دارد نهادهای فرهنگی و دینی، ائمه جمعه و جماعات، و مسئولان شهری نسبت به این وضعیت واکنشی درخور نشان دهند. مسجد باید به جایگاه اصلی خود به‌عنوان پایگاه تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و معنوی بازگردد. این ممکن نخواهد بود مگر با نوسازی فکری و مدیریتی در درون خود مسجد و جلب مشارکت واقعی مردم. ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯
فرهنگ‌سازی با طعم خامه و بربری نگاهی انتقادی به عملکرد اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد یک کلانشهر وقتی صحبت از فرهنگ‌سازی به میان می‌آید، نخستین نهادی که در ذهن شنونده نقش می‌بندد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارات زیرمجموعه آن است؛ نهادهایی که وظیفه هدایت فرهنگی، هنری و رسانه‌ای جامعه را بر عهده دارند. اما آنچه در واقعیت برخی شهرها مشاهده می‌شود، فاصله‌ای عمیق با این رسالت دارد. در کلانشهر مورد نظر، اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد نه تنها الگوی فرهنگ‌سازی نیست، بلکه خود به مانعی در مسیر اصلاح فرهنگ عمومی تبدیل شده است. نشانه‌های این بحران فرهنگی، از درون همین اداره آغاز می‌شود؛ جایی که نظم اداری بیشتر به یک شوخی شباهت دارد تا یک قاعده جدی سازمانی. هر روز صبح، کارمندان این اداره با تأخیر و بی‌توجه به ساعت رسمی آغاز به‌کار وارد ساختمان می‌شوند. دست برخی نان بربری و خامه یا تخم‌مرغ و پنیر است و مقصد اولیه، نه میز کار بلکه آبدارخانه‌ای است که به مکانی برای صرف صبحانه‌های دسته‌جمعی تبدیل شده است. در همین حال، ارباب‌رجوعان، اغلب پشت درهای بسته منتظر پاسخ‌گویی هستند؛ بی‌آن‌که نشانی از تکریم ارباب‌رجوع یا احساس مسئولیت مشاهده شود. در کنار این نابسامانی‌ها، هر ازگاهی جلسه‌ای به ریاست مدیرکل با حضور مدیران و کارکنان در سالن اجتماعات برگزار می‌شود؛ نشستی که نه تنها در ساعات اداری برنامه‌ریزی می‌شود، بلکه عملاً باعث تعطیلی کامل اداره می‌گردد. در این زمان، درهای اداره بسته می‌شود، از ورود ارباب‌رجوع جلوگیری می‌شود و گاه حتی مراجعه‌کنندگان از محوطه اداره اخراج می‌شوند. این رفتار، نه تنها مغایر با شأن یک نهاد فرهنگی و خدماتی است، بلکه بی‌احترامی آشکاری به حقوق شهروندی مردم تلقی می‌شود. بروکراسی در این اداره به اوج خود رسیده است؛ برای انجام ندادن ساده‌ترین کارها، موانعی پیچیده تراشیده می‌شود. همکاری بین کارکنان اغلب به گپ‌های غیررسمی در زمان صرف چای یا صبحانه محدود شده است. روحیه کار گروهی، انگیزه، و تعهد جای خود را به بی‌تفاوتی و بی‌نظمی داده است. اما آنچه نگران‌کننده‌تر است، نمودهای آشکار بی‌اخلاقی در محیط این نهاد فرهنگی است. یکی از مصادیق تأسف‌برانگیز، پرتاب خلط دهان توسط یکی از کارکنان در محوطه اداره، در نخستین ساعات روز کاری است؛ رفتاری که نه تنها با ابتدایی‌ترین اصول بهداشت و ادب در تضاد است، بلکه در تعارض کامل با شأن یک نهاد متولی فرهنگ قرار دارد. در کنار این‌ها، ثبت حضور و غیاب همچنان به‌صورت دستی انجام می‌شود، نظارت بر عملکرد کارکنان حداقلی است و برخوردی جدی با افراد خاطی، بی‌نظم یا کارشکن دیده نمی‌شود. این پرسش اساسی مطرح است: اداره‌ای که خود از ابتدایی‌ترین اصول اخلاقی و فرهنگی بی‌بهره است، چگونه می‌تواند نقشی در فرهنگ‌سازی ایفا کند؟ واقعیت آن است که فرهنگ با سخنرانی و دستورالعمل ترویج نمی‌شود؛ بلکه نیازمند الگوهای رفتاری است. وقتی یک نهاد فرهنگی نتواند نمونه‌ای از نظم، احترام، و مسئولیت‌پذیری باشد، انتظار اصلاح فرهنگ در سطح جامعه از آن، انتظاری بی‌پایه خواهد بود. امروز، جامعه بیش از همیشه نیازمند نهادهایی است که نه تنها متولی فرهنگ باشند، بلکه مروج آن نیز به‌شمار آیند. پیش از آنکه پروژه‌های پرخرج فرهنگی برای مردم اجرا کنیم، باید فرهنگ را از درون خود نهادهای فرهنگی آغاز کنیم. شاید بازتعریف مأموریت اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد، نه در قالب شعارهای پرطمطراق، بلکه در رفتار روزمره کارکنان آن، نخستین گام در این مسیر باشد. ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯
بازخوانی سیره امام خمینی (ره): نیاز امروز جامعه برای بازگشت به ارزش‌ها امام خمینی (ره)، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، الگویی بی‌نظیر از ایمان، اخلاق، تلاش،شجاعت، مجاهدت، زهد، ساده‌زیستی، مردم‌داری، صداقت، ظلم‌ستیزی، خودباوری و غرب‌ستیزی بود. وی با زندگی ساده و رفتار صادقانه‌اش، نه‌تنها مردم ایران بلکه جهانیان را تحت تأثیر قرار داد. امام خمینی (ره) با تأکید بر ارزش‌های اسلامی و انسانی، جامعه‌ای مبتنی بر عدالت و معنویت را پایه‌گذاری کرد. با این حال، مشاهده می‌شود که برخی از مسئولان و مدیران کشور از این الگوی انسان‌ساز فاصله گرفته‌اند. رفتارهایی مانند اشرافی‌گری، دریافت حقوق‌های نجومی، پنهان‌کاری، بی‌توجهی به مردم و طبقات محروم، و کم‌توجهی به وجدان کاری، نشان‌دهنده‌ی فاصله گرفتن از آرمان‌های امام خمینی (ره) است. همچنین، در سطح جامعه، پدیده‌هایی مانند چشم‌وهم‌چشمی، گران‌فروشی، احتکار کالا، کم‌کاری و سودجویی، اختلاس و رشوه‌خواری، شیوع عمل‌های زیبایی، بی‌حجابی و سگ‌گردانی، بیانگر دور شدن از ارزش‌های اسلامی و فرهنگی است. برای بازگشت به آرمان‌های امام خمینی (ره) و دستیابی به جامعه‌ای آرمانی، لازم است که مسئولان و مردم با بازنگری در رفتار و گفتار خود، ارزش‌های والای اسلامی را در زندگی روزمره نهادینه کنند. توجه به ساده‌زیستی، صداقت، عدالت‌خواهی و خودباوری، می‌تواند جامعه را به سوی تعالی و پیشرفت سوق دهد. در این مسیر، الگوگیری از سیره‌ی امام خمینی (ره) و شهدای انقلاب اسلامی، می‌تواند راهگشای دستیابی به جامعه‌ای مبتنی بر ایمان، تلاش و عدالت باشد. با بازگشت به ارزش‌های اصیل اسلامی و پیروی از رهنمودهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، می‌توان فاصله‌ی ایجادشده را کاهش داد و به جامعه‌ای مطلوب و آرمانی دست یافت. 🏴🏴🏴🏴 ✍
🛑خیانت در لباس اختلاف: همکاری با دشمن، سقوط اخلاقی و ملیت‌زدایی در طول تاریخ، هیچ خیانتی به اندازه همکاری با دشمن در زمان بحران ملی، زشت، پلید و نابخشودنی نیست. در روزگاری که یک ملت برای بقا، استقلال و تمامیت خود در برابر دشمن خارجی می‌ایستد، کسانی که به بهانه اختلافات داخلی، دل در گرو دشمن می‌نهند و با او همکاری می‌کنند، نه اهل نقدند، نه مبارز، بلکه خائنان بی‌وطن و بی‌وجدان‌اند. اختلاف‌نظر درون یک کشور، یک نشانه سلامت سیاسی است. در نظام‌های مردم‌سالار، تضارب آرا، بخش جدایی‌ناپذیر از پیشرفت است. اما مرز روشنی میان "انتقاد داخلی" و "همکاری با دشمن خارجی" وجود دارد. آنجا که فرد یا گروهی، به انگیزه تسویه‌حساب سیاسی، کینه‌توزی جناحی یا سود شخصی، اطلاعات، حمایت یا حتی توجیه‌گری رسانه‌ای در اختیار دشمنی قرار می‌دهد که ملت با او درگیر است، دیگر سخن از دلسوزی نیست؛ بلکه مصداق بارز پستی اخلاقی، خودفروشی فکری و سقوط انسانی است. چنین افرادی، صرف‌نظر از توجیهات ظاهری‌شان، با رفتار خود جان سربازان وطن، امنیت خانواده‌ها و آینده کودکان کشورشان را به خطر می‌اندازند. رفتار آن‌ها نه یک "اعتراض سیاسی"، بلکه خیانت آشکار به ارزش‌های انسانی و میهنی است. هیچ منازعه داخلی، هر قدر عمیق و پرتنش، توجیه‌گر ایستادن در صف دشمن و خنجر زدن به پشت مردم خودی نیست. ملت‌ها ممکن است رنج بکشند، بحران تجربه کنند، اختلاف داشته باشند؛ اما زمانی که پای تهدید بیرونی در میان است، لحظه همدلی و انسجام فرامی‌رسد. همکاری با دشمن، در چنین لحظه‌ای، نه شجاعت است و نه اصلاح‌طلبی، بلکه عین ترس، حقارت و بی‌ریشگی است. کسانی که در برابر دشمن، پشت به ملت خود می‌کنند، در حافظه تاریخی مردم، نه به عنوان مخالف سیاسی، بلکه به عنوان خائن، مزدور و نام‌فروش ثبت می‌شوند؛ و تاریخ، خیانت را هرگز نمی‌بخشد. ✍
سکوت دشمن و سخن‌پراکنی خودی؛ خطری بزرگ در دل آتش‌بس در حالی‌که از روز پنجم جنگ، دشمن با اعمال شدیدترین سانسورها مانع انتشار هرگونه خبر یا تصویری از محل اصابت موشک‌های ایرانی و درز اخبار تلفات و خسارات وارده به او شده است، متأسفانه در داخل کشور، برخی مواضع و اظهارات از سوی مسئولان عالی‌رتبه، حاوی اطلاعاتی حساس و بعضاً طبقه‌بندی‌شده است که انتشار آن‌ها در این شرایط بحرانی، خطری بزرگ برای امنیت ملی محسوب می‌شود. باید با واقع‌بینی به وضعیت فعلی نگاه کنیم: کشور در یک آتش‌بس موقت به سر می‌برد. آتش‌بسی که در بهترین تحلیل‌ها، شکننده و ناپایدار است و در صورت سهل‌انگاری، به‌سرعت به سمت درگیری مجدد سوق داده خواهد شد. در چنین شرایطی، هرگونه اظهارنظر بدون هماهنگی، خصوصاً درباره مسائل حساس امنیتی نظیر حمله به نشست شورای عالی امنیت ملی، می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری داشته باشد. اگر حتی با خوش‌بینی کامل، فرض را بر نبود نفوذ اطلاعاتی و خرابکاری هدفمند بگذاریم و انتشار این اخبار را صرفاً نتیجه ناآگاهی یا ناشی‌گری برخی مسئولان بدانیم، باز هم نمی‌توان از کنار این واقعیت گذشت که چنین رفتارهایی در میدان نبرد اطلاعاتی امروز، نوعی خودزنی آشکار است. امروز دشمن با بهره‌گیری از سکوت خبری، در حال مدیریت افکار عمومی داخلی و بین‌المللی به نفع خود است. اما ما، با بی‌ملاحظگی برخی از خودی‌ها، دست برتری اطلاعاتی خود را با ساده‌ترین روش‌ها از دست می‌دهیم. دشمنان ما بیش از هر زمان دیگر به اطلاعات ما نیاز دارند، و گاه همین اطلاعات، نه از طریق جاسوس، بلکه از زبان مسئولانی به‌ظاهر دلسوز، به‌راحتی به بیرون درز می‌کند. سیاست‌های اطلاع‌رسانی در دوران بحران باید با انسجام، هماهنگی و در چهارچوب منافع ملی صورت گیرد. ضروری است نهادهای مسئول، ضمن تدوین خطوط قرمز روشن برای اظهارنظرها، با قاطعیت با هرگونه بی‌احتیاطی برخورد کنند تا امنیت کشور در این بزنگاه حساس، بازیچه‌ی ناآگاهی یا ساده‌انگاری نشود. ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯
جنگ ۱۲ روزه و زخم کهنه نفوذ در ساختارهای کشور با آغاز جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، ابعاد تازه‌ای از پروژه پیچیده و خطرناک نفوذ دشمنان در ساختارهای مختلف کشور آشکار شد. این درگیری نه‌تنها نمایشگر توان نظامی دشمن در عرصه فناوری‌های نوین همچون ریزپرنده‌ها و پهپادهای انتحاری بود، بلکه پرده از همراهی خائنانه و نگران‌کننده جریان نفوذ، چه در قامت جاسوس و چه در نقش همکار مستقیم نظامی، برداشت. شواهد به‌دست‌آمده از تحرکات پشت‌صحنه این جنگ نشان می‌دهد که دشمنان جمهوری اسلامی سال‌ها پیش، با طراحی نقشه‌ای جامع و هدفمند و جذب عوامل داخلی، پروژه‌ای برای براندازی نرم و سخت نظام آغاز کرده‌اند؛ پروژه‌ای که متأسفانه بخشی از بستر آن، در دل ساختارهای رسمی کشور فراهم شده است. این واقعیت تلخ در حالی آشکار شد که انتظار می‌رفت پس از شهادت دانشمند برجسته کشور، شهید محسن فخری‌زاده، و متعاقب آن ماجرای فاجعه‌بار پیجرها و همچنین ترور شهید هنیه، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور با اتخاذ تدابیر قاطعانه و پیش‌دستانه، از تکرار چنین حوادثی جلوگیری کنند. اما وقایع جنگ ۱۲ روزه نشان داد که مسیر نفوذ دشمن نه‌تنها مسدود نشده، بلکه به راهی هموار و حتی "اتوبانی امن" برای اجرای اهداف شوم آنان تبدیل شده است. پس از پایان جنگ نیز افکار عمومی و تحلیلگران انتظار داشتند شاهد یک بسیج فراگیر امنیتی برای شناسایی، بازداشت و محاکمه عناصر نفوذی باشند. اما سکوت خبری درباره کشفیات امنیتی و ماجرای مشکوک نفوذ یک دزد به خانه امن عناصر دشمن(انبار پهپاد)، زنگ خطر جدیدی را به صدا درآورد. این‌بار نه از طریق فناوری، که با ساده‌ترین ابزارها، پرده‌ای دیگر از بی‌پناهی امنیتی برداشته شد؛ مسئله‌ای که نشان می‌دهد شبکه نفوذ هنوز با قوت به کار خود ادامه می‌دهد. در چنین شرایطی، مسئولیت دستگاه قانون‌گذاری کشور بیش از پیش برجسته می‌شود. از نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی انتظار می‌رود که با جدیت و قاطعیت با اهمال‌کاری‌ها، ناتوانی‌ها و حتی ساده‌انگاری‌های مسئولان مربوطه برخورد کرده و در صورت اثبات ناکارآمدی، نسبت به استیضاح، عزل و جایگزینی افراد شایسته و متعهد اقدام عاجل نمایند. ادامه این روند خطرناک، می‌تواند پیامدهایی جبران‌ناپذیر برای امنیت ملی و آینده کشور در پی داشته باشد. امنیت، خط قرمز ملت ایران است؛ و خیانت، در هر لباسی که باشد، باید با پاسخ محکم و بدون ملاحظه روبه‌رو شود. ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯
بمباران، معجزه یا هشدار؟ پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، بسیاری از مقامات کشور بارها به بمباران جلسه سران قوا و «معجزه‌آسا» بودن نجات مسئولان اشاره کرده‌اند. اما این سؤال مهم مطرح است: آیا چنین روایتی، مایه افتخار است یا نشانه ضعف و نفوذ دشمن در حساس‌ترین نقاط کشور؟ بازگو کردن مکرر این حادثه، آن‌ هم با لحن افتخارآمیز، در شرایطی که جامعه به ثبات و امید نیاز دارد، نه تنها به تقویت روحیه عمومی کمک نمی‌کند، بلکه می‌تواند به اضطراب اجتماعی و بی‌اعتمادی دامن بزند. از سوی دیگر، افشای اطلاعاتی که باید سال‌ها محرمانه بماند، خود جای نگرانی دارد. چنین اقداماتی در هیچ ساختار امنیتی حرفه‌ای پذیرفته‌شده نیست. در نهایت، مقامات باید میان اطلاع‌رسانی مسئولانه و هیجان‌آفرینی رسانه‌ای تمایز قائل شوند. امنیت ملی و روحیه مردم با درایت حفظ می‌شود، نه با روایت‌های شتاب‌زده و پرطمطراق. ✍ ┄┅┅❅🌷🌱🌷🌱🌷 ❅┅┅┄ مؤسسه فرهنگی هنری عمار کرج👇 ╭┅─────────┅╮ 🌱@Ammarkaraj ╰┅─────────┅╯