eitaa logo
ذاکران
221 دنبال‌کننده
112 عکس
15 ویدیو
4 فایل
با عرض سلام و احترام🌹 به کانال "ذاکران" خوش آمدید این کانال برای نشر مطالب محتوایی در زمینه ستایشگری و مرثیه خوانی و اطلاع رسانی جلسات "مجمع الذاکرین" ویژه طلاب گرامی می باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
┄✦۞✦‌‌ ﷽‌‌‌ ✦۞✦┄ ♦️فضیلت‌ زیارت‌امام حسین علیه‌السلام در شب جمعه سليمان اعمش می گوید: من در کوفه هسمايه ‏ای داشتم که گاهی شبها نزد او می رفتم و با هم صحبت و اختلاط می ‏کرديم. يک شب از او سؤال کردم که عقيده ‏ی تو درباره ‏ی زيارت حضرت سيدالشهداء ابا‌‌‌‌‌‌‌‌‌عبدالله الحسين (عليه‏ السلام) چيست؟ او گفت: زيارت حسين (عليه ‏السلام) بدعت است و هر بدعتی گمراهی و ضلالت است و فرجام گمراهی نيز آتش جهنم. من خيلی ناراحت و خشمگين شدم و از نزد او برخاستم و رفتم. با خود گفتم: وقتی که سحر شد نزدش می ‏روم و قطره ای از فضائل حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) را برای او نقل می ‏کنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را می ‏کشم. سليمان گفت: وقتی که سحر شد، پشت در خانه ‏اش آمدم و دق الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف کربلا رهسپار شدم. با خود گفتم: اولاً زيارتی کنم و ثانياً دوستم را ببينم. وقتی که وارد حرم مطهر شدم، ديدم همسايه ‏ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته گريه می ‏کند و از خدا طلب استغفار و توبه می نمود! بعد از مدت زيادی سر از سجده برداشت و مرا ديد. نزد او رفتم. ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد! تو ديروز می گفتی: زيارت حضرت امام حسين (عليه ‏السلام) بدعت است و هر بدعتی، گمراهی است و فرجام گمراهی، آتش دوزخ است. اما امروز می ‏بينم برای زيارت آمده ‏ای؟! گفت: ای سليمان! مرا سرزنش نکن. زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت (عليهم‏ السلام) نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! گفتم: چه خوابی ديدی؟ گفت: در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نمی ‏توانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده بودند و در جلوی او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن، گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافت‏ ها راه را روشن می نمود! به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) هستند. گفتم: آنکه در پيش روی اوست کيست؟! گفت: آقا اميرالمؤمنين (علی عليه ‏السلام) وصی رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند. بعد نگاه کردم ديدم ناقه ‏ای از نور پيدا شد و بر آن ناقه، هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز می کرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از خديجه‏ ی کبری و حضرت فاطمه ‏ی زهرا (سلام الله عليهما) است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت امام حسن (عليه ‏السلام) هستند و همه ‏ی آنها برای زيارت مظلوم کربلا حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) می ‏روند. در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته ‏هايی از طرف آن بر زمين پخش می شود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده: «اَمانٌ مِن النار لِزوّار الحُسَينِ عَليه‏السَّلام لَيلةَ الجُمُعةِ» (کسانی که در شب جمعه به زيارت امام حسين _عليه ‏السلام_ می آيند از آتش جهنم در امان هستند.) من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو می گفتی: زيارت امام حسين (عليه ‏السلام) بدعت است، اين نوشته بدست تو نمی ‏رسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به زيارت حضرت سيدالشهداء اباعبدالله الحسين (عليه ‏السلام) مشرف شدم و توبه کردم. ای سليمان، به خدا قسم، من تا آخر عمر، از قبر امام حسين (عليه‏ السلام) جدا نمی شوم. بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۰۱. 💠مجمع الذاکرین طلاب (مشهدمقدس) 🌐@majma_zakerin_tolab