eitaa logo
ذاکران
250 دنبال‌کننده
112 عکس
15 ویدیو
4 فایل
با عرض سلام و احترام🌹 به کانال "ذاکران" خوش آمدید این کانال برای نشر مطالب محتوایی در زمینه ستایشگری و مرثیه خوانی و اطلاع رسانی جلسات "مجمع الذاکرین" ویژه طلاب گرامی می باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
┄✦۞✦‌‌ ﷽‌‌‌ ✦۞✦┄ ♦️حضرت عُلیا مُخدّره، زینب کبری (سلام الله علیها) در برج ولایت است کوکب، زینب علامه‌ی نارفته به مکتب، زینب گفتم به خرد، یگانه‌ی دوران کیست؟ بی‌پرده دو بار گفت: زینب، زینب ✍️(لا ادری) 💠مجمع الذاکرین طلاب (مشهدمقدس) 🌐@majma_zakerin_tolab
┄✦۞✦‌‌ ﷽‌‌‌ ✦۞✦┄ ♦️سخاوت و ایثار حضرت عُلیا مُخدّره، زینب کبری (سلام الله علیها)؛ ♦️گریز به مرثیه؛ ♦️شعر متناسب با مطلب؛ 🔰مرحوم، شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، جریانی را بازگو می کنند که عیناً نقل می شود: [قضیه ای در بعضی کتاب ها نقل کرده اند که راستی عجیب است. حاصل روایتِ منقوله آنکه: روزی آقای ما اسدالله الغالب_علیه السلام_، میهمانی به همراه خود به منزل آورده بود. به سیده نساء به فاطمه زهرا_علیها سلام_ فرمود: در خانه برای مهمان چه داری؟ عرض کرد: یاعلی! مختصرا یک گِرده نان در خانه است که آن را برای دخترم زینب گذارده ام. زینب _علیها سلام_ خوابیده بود ولی هنوز بیدار بود. تا این سخن را از مادرش شنید، با اینکه چهار ساله است، گفت: مادر جان! نان را برای میهمان ببرید.] (دستغیب، سید عبدالحسین، زندگانی حضرت زینب(علیها سلام)، ص ۲۸.) ♦️گریز به مرثیه: حضرت زینب (سلام الله علیها) در سنین خردسالی، نمی تواند ببیند مهمان خانه شان گرسنه بماند و سهم غذای خود را به او می بخشد. چنین بانوی کریمی چطور می تواند بی تفاوت باشد وقتی که می بیند عزیزان و یادگاران برادرش گرسنه باشند؟! تا آنجا که امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: اِنـَّها کانَتْ تُقَسِّمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاَْطْفالِ لاَِنَّ الْقَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مـِنّا رَغیفا مِنَ‌ الْخُبْزِ‌ فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ. (عمه‌ام زینب در مدت اسارت، غذایی را که به عـنوان سهمیه و جیره می‌دادند، بـین بـچه‌ها تقسیم می‌کرد. چون آن‌ها در هر شبانه‌روز به هر‌ یک‌ از ما یک قرص نان می‌دادند.) (محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۲.) ♦️شعر متناسب با مطلب: ✅️شعر اول این روایت که غم ایجاد بود مَروی از حضرت سجاد بود گفت دیدم به ره شام شبی عمه ام با همه، بی تاب و تبی کمر از بهر عبادت بسته در نماز است ولی بنشسته من بر او دیدم و او در رخ من من سبب جُستم و در پاسخ من گفت آن غم‌زده امشب سه شب است جانم از گُرسِنگی در تعب است نگرستم چو به ایتام اسیر دیدم ایشان نشوند از نان، سیر حِصّه ی خویش به طفلان دادم زین سبب شد که ز پا افتادم... ✍️مرحوم استاد موید ✅️شعر دوم ای زینب ای که بی تو حقیقت زبان نداشت خون، آبرو، محبت و ایثار جان نداشت تاریخِ صابران جهان، جان گداز تر از قصه‌ی صبوری تو داستان نداشت... جز استخوان و پوست ز جسمش نمانده بود جز نقش تازیانه به قامت نشان نداشت شب ها گرسنه خُفت و نماز نشسته خواند سهم غذاش داد به طفلی که نان نداشت... ✍️ استاد سازگار 💠مجمع الذاکرین طلاب (مشهدمقدس) 🌐@majma_zakerin_tolab