eitaa logo
بشری (رسانه مجمع)
1هزار دنبال‌کننده
470 عکس
369 ویدیو
222 فایل
🔹" بُشْرىٰ " به‌‌عنوان‌‌رسانه‌‌ی‌خبری‌ " مجمع‌الذاکرین‌قائمشهر‌" به جهت ارتقای سطح کیفی مداحان شهرستان و حومه و حاوی مطالب ارزنده شامل پند، مدایح و مراثی اهل بیت، جملات ناب، بصیرت افزایی می باشد. 🔸ادمین 👈🏻 @Morteza1341
مشاهده در ایتا
دانلود
ای جلوه ی نور خدا موسی بن جعفر هم‌ مصطفا هم مرتضا موسی بن جعفر کعبه همیشه گرد او گرم طواف است مروه ، منا ، سعی و صفا موسی بن جعفر هفتم‌ امام آفرینش تا قیامت ای قبله ی اهل ولا موسی بن جعفر هم باب حاجات است وهم باب المراد است هم درد عالم را دوا موسی بن جعفر گر چه غریب افتاد بین آشنایان شد با غریبان آشنا موسی بن جعفر با یاد معصومه دلش غرق شراره دلتنگ لبخند رضا موسی بن جعفر زندان به زندان ذکر لبهایش دعا بود مرد خدا مرد دعا موسی بن جعفر عمری شبش در کنج زندان بی سحر بود افتاده در دام بلا موسی بن جعفر بین غل و زنجیر ساق او شکسته از ظلم آن بیگانه ها موسی بن جعفر در کنج زندان ذکر لبهایش حسین است ای روضه خوان کربلا موسی بن جعفر شد عاقبت جسمش کفن در شهر بغداد آه از حسین بی کفن ای داد بیداد ناصر شهریاری @majmaghaemshahr
بر ناله های روز و شبش اعتنا نشد هر روز آب تر شد و دردش دوا نشد ابعاد جسم مختصرش وقت سجده اش در یک نگاه، بیشتر از یک عبا نشد خاک نمور و سرد سیهچال شد سبب از دردهای کهنه، شبی هم رها نشد دلتنگ بود سخت به دیدار دخترش اما ندیدش آخر و حاجت روا نشد بین فشارِ حلقه ی زنجیرها کسی چون او به ساقِ خُرد شده مبتلا نشد تا مغز استخوان تنش تیر می کشید بی دردسر نشد که شود جابجا، نشد بدکاره هم عوض شد و ذکر جلاله گفت بیچاره آنکه با کرمش آشنا نشد مردی که با حیا به نماز ایستاده بود حتی زمان نافله از او حیا نشد وقتی که زهر، تشنه لبش کرد، لحظه ای گریان به جز به تشنه لب کربلا نشد هرچند سینه اش به روی تخته پاره رفت دیگر شکسته زیر سم اسب ها نشد شکر خدا نماند تنش بر روی زمین شکر خدا که سهم تنش بوریا نشد شاعر: محمدجواد شیرازی @majmaghaemshahr
از زخم و درد و رنج ها منظومه دارم از عمر خود پرونده ای مختومه دارم دردی شبیه مادر مظلومه دارم امشب هوای دخترم معصومه دارم از اشک، روی گونه ام سِیلی گرفته بابا کجایی که دلم خیلی گرفته؟! تحقیرهای دشمنم را صبر کردم زنجیرِ دور گردنم را صبر کردم خونابه ی روی تنم را صبر کردم این روزها جان کندنم را صبر کردم کاظم اگرچه من لقب دارم خدایا عجل وفاتی روی لب دارم خدایا بدکاره آمد تا نظر کردم دلش سوخت تا یک نگاهِ مختصر کردم دلش سوخت از غفلتش او را خبر کردم دلش سوخت وقتی دعایش بیشتر کردم دلش سوخت من معجزه کردم که شد چون بشْرِ حافی این ها برای قوم غافل نیست کافی تشنه که بودم حرف از آب خنک زد وقت نمازم بی هوا من را کتک زد با ناسزا بر روی زخم من نمک زد بی احترامی کرد و هی من را محک زد نامرد می داند که چون عباس هستم بر نام زهرا و علی حساس هستم قدِ تنومند مرا چون دال کردند ساق پر از درد مرا پامال کردند جسم نحیفم داخل گودال کردند ساده بگویم پیکرم را چال کردند حتی برای خم شدن هم جا ندارم دیگر برای این همه غم جا ندارم باید فقط گریانِ بر کرب و بلا شد جد غریبم با لب تشنه فدا شد جانم فدایش که ذبیحاً بِالْقَفا شد جسمش سه روزی در دل صحرا رها شد با روضه های نعلِ تازه آشنایم هر استخوان او شده چون ساق پایم جسمم اگر چه رفت روی تخته پاره دیگر نشد پیراهن من پاره پاره پیر لعینی باز هم زد استخاره با قصد قربت با عصا می زد دوباره نامردها جد مرا صد جور کشتند نامردها جد مرا بد جور کشتند محمدجواد شیرازی @majmaghaemshahr
زنی آه و واویلا صد آه و وایلا از جفا پرپر شد گل زهرا دل شده محزون از سوز آه او کنج زندان شد قتلگاه او مصطفی بر تن رخت عزا دارد مادرش زهرا ناله ها دارد سندی کافر بر پیکرش میزد پیش چشمان مادرش میزد روزه بود و وای از حال غمدارش تازیانه بود قوت افطارش روضه میخوانم با دیدگان تر گشته تابوتش تخته ای از در بسته بود از ظلم ِ خصم رُسوایش غل و زنجیر ِ کینه بر پایش در غل و زنجیر شد عاقبت آزاد کربلایی شد وادی بغداد @majmaghaemshahr
با گریه،با آه دمادم می نویسند در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند اندوه را با جوهر غم می نویسند این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن از دردمندان توام درمان عطا کن بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما بودی همیشه در کنار مَردُم ما خیلی گره خورده است کار مَردُم ما گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج امّا تو را داریم یا باب الحوائج خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده پای بساطت سال را تحویل کرده بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم شیرین تر از نام شما اسمی نداریم با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم بیماری ما زندگی منهای روضه است راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است چشم مرا تر کن زمان ربّناها لطفاً نگاهم کن میان این گداها پیچیده در هفت آسمان ها این صداها: یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد موسایِ طور غم عصایت را شکستند با زجر تو قلب رضایت را شکستند نامردها دست دعایت را شکستند زیر لگدها ساق پایت را شکستند چیزی برای تو به جز ماتم نمانده نای مناجاتی برایت هم نمانده شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد روی لبش دشنام قوم و خویش دارد با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی داغ حسن را کنج زندان می چشیدی در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا با جوهر خون نامه ات توقیع گردید اندوه تو در روضه ها توزیع گردید آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟! از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟! آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟! ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟! پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست بردیا محمدی @majmaghaemshahr
ای چاره هر کار (یا باب الحوائج) کار دلم شد زار یا باب الحوائج با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم غم از دلم بردار یا باب الحوائج من سائل باب المراد کاظمینم جز این ندارم کار یا باب الحوائج هر جا گره افتاد در کار دل من خواندم تو را هر بار یا باب الحوائج تو کیستی باب الرضا باب المرادی من عبد این دربار یا باب الحوائج تو هفتمین شمس ولایت من چو ذره تو باغ گل من خار یا باب الحوائج موسی صدایت کرده یا موسی بن جعفر عیسی تو را بیمار یا باب الحوائج شد کاظمینت قبله حاجات از بس دیدند از آن آثار یا باب الحوائج افلاکیان اند آستان بوس در تو ای حجت دادار یا باب الحوائج جبریل کرده بال خود را در حریمت فرش ره زوار یا باب الحوائج والکاظمین الغیظ اوصاف خصالت قرآن کند اقرار یا باب الحوائج چشم امید ما به دست بسته توست وا کن گره از کار یا باب الحوائج جرمت چه بوده که تو را از شهر جدت بردند با اجبار یا باب الحوائج جرمت چه بوده سالها در کنج زندان دیدی جفا بسیار یا باب الحوائج هر روز تو بوده در آن قعر سیه چال مانند شام تار یا باب الحوائج چون مادر خود آرزوی مرگ کردی دیدی زبس آزار یا باب الحوائج هر روز روزه بودی و شلاق خوردی در موقع افطار یا باب الحوائج زیر غل و زنجیر بودی یاد مادر یاد در ودیوار یا باب الحوائج بر روی تخته پاره ای جسم تو بردند گریم برایت زار یا باب الحوائج بعد از تو دیگر دخترانت را نبردند در مجلس اغیار یا باب الحوائج شاعر:عبدالحسین میرزایی @majmaghaemshahr
ای جلوه ی نور خدا موسی بن جعفر هم‌ مصطفا هم مرتضا موسی بن جعفر کعبه همیشه گرد او گرم طواف است مروه ، منا ، سعی و صفا موسی بن جعفر هفتم‌ امام آفرینش تا قیامت ای قبله ی اهل ولا موسی بن جعفر هم باب حاجات است وهم باب المراد است هم درد عالم را دوا موسی بن جعفر گر چه غریب افتاد بین آشنایان شد با غریبان آشنا موسی بن جعفر با یاد معصومه دلش غرق شراره دلتنگ لبخند رضا موسی بن جعفر زندان به زندان ذکر لبهایش دعا بود مرد خدا مرد دعا موسی بن جعفر عمری شبش در کنج زندان بی سحر بود افتاده در دام بلا موسی بن جعفر بین غل و زنجیر ساق او شکسته از ظلم آن بیگانه ها موسی بن جعفر در کنج زندان ذکر لبهایش حسین است ای روضه خوان کربلا موسی بن جعفر شد عاقبت جسمش کفن در شهر بغداد آه از حسین بی کفن ای داد بیداد ناصر شهریاری @majmaghaemshahr