eitaa logo
بشری (رسانه مجمع)
993 دنبال‌کننده
469 عکس
367 ویدیو
221 فایل
🔹" بُشْرىٰ " به‌‌عنوان‌‌رسانه‌‌ی‌خبری‌ " مجمع‌الذاکرین‌قائمشهر‌" به جهت ارتقای سطح کیفی مداحان شهرستان و حومه و حاوی مطالب ارزنده شامل پند، مدایح و مراثی اهل بیت، جملات ناب، بصیرت افزایی می باشد. 🔸ادمین 👈🏻 @Morteza1341
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمیخورد اما تو خوبیت همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آنکه گفت بگو مونس و پناهت کیست همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه دیدن نجف است نجف مکان علی و شاه و مقتدای من است دلیل اشک سر سفره وقت افطارم لبان تشنه ارباب باوفای من است نجات چیست رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر میگفت چه خوب شدکه سرت سهم گریه های من است گرسنه ماندم اما غذا نمیخواهم چرا که کنج خرابه کتک غذای من است @majmaghaemshahr
Mohjat.NetSh 01 Ramazan 1402 Hoseini [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.88M
ای خطاپوش خطاکار تو باز آمده است واکن آغوش گنه کارِ تو باز آمده است هرکجا رفت جز این در به درِ بسته رسید پشت در مانده به دربار تو باز آمده است رفت سربار کسی غیر تو باشد که نشد پهن کن سفره که سربار تو باز آمده است به خریداری یوسف همه جا رفت و نبود با کلافی سر بازار تو باز آمده است روزه داری که شده تشنه ی من لی غیرُک بر سرِ سفره ی افطار تو باز آمده است گرم سبحانک یا مومن و یا وهاب است با اَجِرنای من النار تو باز آمده است لاتوآخذنی اَلا عشق که با سوءِ عمل سرِ این کوچه بدهکار تو باز آمده است قدر را قدر ندانست و پشیمان برگشت وا کن آغوش گنه کار تو باز آمده است 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 @majmaghaemshahr
با خدا من از بدی و معصیت آکنده هستم از کِثرَتِ جُرم و گناه شرمنده هستم این من و این روی سیاهم ای خدا بشنو صدای سوز و آهم ای خدا ببخش منو که بی پناهم ای خدا اِغفِر لَنا ذُنوبَنا اِلٰهَنا... گفتی بیا نیومدم به محضر تو خاکم به سر که نشدم خاکِ در تو داره صدات میزنه عبدِ بی نوا بده به دردِ بی دوای اون دوا به حقّ لب تشنه ی دشت نینوا اِغفِر لَنا ذُنوبَنا اِلٰهَنا... به حقّ اون شهیدی که کفن نداره تو قتلگاهه و سری به تن نداره آه از غم و اشک عزای خواهر و غریبِ مادر گفتنای مادر و خولیِ بی شرم و حیا بُردش سر و حسین من حسین من حسین من... @majmaghaemshahr من آمـدم ای خـدا درد خود دوا کنم رخصت بده در زنم هی خدا خدا کنم ماه من شاه من مــهربان اله من جان مـولـا عـلـی ، بگـذر از گـناه من شـرمـنـده رحـمــت و نـعـمـت الهـیم عصیان شده موجب آه و روسیاهیم گـشـته اشـکـم روان بر رخ سیاه من جان مـولـا عـلـی ، بگـذر از گـناه من گرچه ازاین بنده ات جزخطا ندیده ای روی گناهان من پرده ها کشیده ای آبـرویـم نـبـر چـون تـویی پـنـــاه من جان مـولـا عـلـی ، بگـذر از گـناه من ذکـر زبـانـم بـود یـا عـلـی یـاعـظـیــــم بـنـما هـدایـت مـرا بر صراط مستقیم عاصـیـم نادمـم اشـک مـن گـواه مــن جان مـولـا عـلـی ، بگـذر از گـناه من @majmaghaemshahr
مرغ سحرم، دانه‌ی اشکم شده دانه پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه من عبد گنه کارم و تو حیّ یگانه مشتاق توأم ورنه گدایی‌ست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه من عبد نمک‌خوار نمکدان شکن استم گشتم خجل از توبه، زبس توبه شکستم باز آمده‌ام بر در عفو تو نشستم هر چند بدم عبد گنه‌کار تو هستم از بندگی‌ام غیر گنه نیست نشانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه بیچاره و درمانده‌ام ای دوست! نگاهی با کوه گنه آمده سویت پر کاهی غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی سبحانک یا سیّدی العفو، الهی العفو که جز عفو توأم نیست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه سوگند به اشک سحر فاطمه یارب سوگند به جان پدر فاطمه یارب سوگند به سوز جگر فاطمه یارب سوگند به خون پسر فاطمه یارب با اشک مرا پاک کن ای حیّ یگانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه یا مَن سَبَقَت رَحمتُک ای خالق داور سوگند به العفوِ شب ساقی کوثر سوگند به پیشانی مجروح پیمبر العفو، که از وعده‌ی عفو تو مکرّر در باغ دلم زد گل امّید جوانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه با عفو تو جرمی نبُوَد جرم دو عالم آرد گنه خلق زلطف و کرمت کم بوده است گناه از من و عفو از تو دمادم هرگز نگذارد کرم و لطف تو "میثم" از کوی تو گردد به سوی نار روانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه غلامرضا‌سازگار @majmaghaemshahr
رسیده ماه بندگی ماه قشنگه رمضون درای رحمت خدا وا شده روی هممون آهای گنه کارا بیاید خدا میخواد ببخشمون ماه مناجات و دعاست بازه درای آسمون رو میکنه به ما بازم زیباترین ماه خدا میباره برکتش روی سر تموم بنده ها اغفر ذنوبی یا کریم بنده ی شرمنده منم این تویی غفارالذنوب عبد سرافکنده منم تویی تو ستارالعیوب منم که توی خلوتم نکردم از تو هیچ اِبا بخشندتر از تو کیه؟! من تورو دارم ای خدا سنگینی میکنه خدا رو شونه هام بار گناه واسه همینه که به تو آوردم ای خدا پناه اغفر ذنوبی یا کریم من آبرو بُردم ولی تو دادی بازم آبروم هر چی گناه کردم ولی تو باز نیاوردی به روم اسیر نفس سرکشم از من ندیدی جز خلاف من رو سیاه عالمم میکُنم این رو اعتراف من اومدم توبه کنم این بارم از من بگذری امید به رحمتت دارم این تویی که بزرگ تری اغفر ذنوبی یا کریم امیرحسین سلطانی @majmaghaemshahr یارب بمن نظرکن پرونده ام سیاه است یا رب کجا روم من عبد تو بی پناه است امشب زنم صدایت بر گو جواب این عبد این بنده گنهکار محتاج یک نگاه است عمری به راه شیطان ، بر راه غیر رفتم ورنه به بارگاهت ، یارب هزار راه است غیر توسل تو باشد تباهی محض غیرره تو رفتن ،هر راه اشتباه است باشد مه عبادت ،ماه کرامت و جود ماهی که هر شب قدر مثل هزار ماه است گفتی مباش نومید ای بنده گنهکار یاس از در الهی بالاترین گناه است امیدوارم امشب بخشی مرا خدایا لاتقنطوا به هر کس بالاترین گواه است یارب کجا روم من جز بارگاه لطفت اینجا برای هر کس، هم مامن و پناه است بخشا مرا خدایا حق علی اعلی مهرعلی (ع)و آلش برشیعه تکیه گاه است گفتا علائی از دل با اشک و آه وناله یارب به من نظر کن این بنده روسیاه است سید محمود علائی @majmaghaemshahr
ای مهربون مهربون ، من اومدم دل بی قرار میخوام بیام آشتی کنم، گناهام وبه روم نیار روی سیاهم و نبین ، ای همه رحمت و کرم جز تو کسی رو ندارم ، ردم کنی کجا برم خدای من خدای من،خدای من خدای من من میدونم مهربونی ،حال منوخوب میدونی بااینهمه محبتت ، هیچ کسی رو نمی رونی غرق گناهم ای خدا ، بده پناهم ای خدا ازروی لطف ورحمتت،کن یه نگاهم ای خدا خدای من خدای من،خدای من خدای من میون این شهر گناه ، تو این دیار بی کسی خیلی برام سخته اگه، تو هم به دادم نرسی لحظه به لحظه باگناه،دل داره الفت میگیره من نمیدونم کی میخواد،رنگ عبادت بگیره خدای من خدای من،خدای من خدای من حال مناجات و دعا ، نداره قلبم بخدا این دل هر جایی من ، ز تو دیگه شده جدا عبد فراری شدم و ، از تو همیشه دور دور اسیر درد غفلتم ، غرق تکبر و غرور خدای من خدای من،خدای من خدای من ساقی کوثرت باید ، جام ولایتم بده یه گوشه چشمی کنه و ، حال عبادتم بده تااینکه قلب من بشه ، مست ولای علوی لیله ی قدر من بشه ، ولایت مرتضوی خدای من خدای من،خدای من خدای من نام علی وهمسرش، کعبهٔ قلب ماهمه ست عاشقا اینومی دونن ، لیلهٔ قدر فاطمه ست فدای نسل فاطمه ، تموم عالمین بشه خوب شب قدر ماهم ، نذر غم حسین بشه خدای من خدای من،خدای من خدای من محمد مبشری @majmaghaemshahr از بس که ‌ر‌ئو‌ف و ‌مهر‌بانی یا ‌ر‌ب تو ملجأ هر پیر و جوانی یا رب هرگز نشنیده ‌ا‌م گنه ‌کاری را از خانه ی ر‌حمتت برانی یار‌ب ** نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟ جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو یوسف رحیمی @majmaghaemshahr
هرچه عمرم رفت و شد مویم سپید چشم تو از من به جز غفلت ندید قصه‌ی من هم به پایانش رسید ناامیدم ناامیدم ناامید آمده عبد فراری سر به زیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر گرچه من نان علی را خورده‌ام دل به دست او، ولی نسپرده‌ام صاحبم را سال‌ها آزرده‌ام آخر کارم شده، افسرده‌ام شرم بر من! توبه کردم دیر دیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر رفت از یادم که نوبت می‌رسد این شلوغی‌ها به غربت‌ می‌رسد لحظه‌ی مرگم به سرعت می‌رسد نوبت آن قبر خلوت می‌رسد دوملک هستند آن‌هم سختگیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر دیگر این پرونده پیش قاضی است حضرت صاحب ز من ناراضی است من‌ نماز و روزه‌هایم بازی است سال‌ها کارم فقط لفاظی ست تو بزرگی و من آن عبد فقیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آخر از امروز و فردا کردنم بوی معصیت گرفته این تنم دوستی‌ها می‌کنم با دشمنم آنکه عمرش را هدر داده منم حضرت باران! بزن بر این کویر یا مجیر و‌ یا مجیر و یا مجیر غُصه دارم، غُصه‌های بی حساب مستحقم تا بسوزم در عذاب مانده بهر من فقط یک انتخاب ناله از دل می‌کشم یا بوتراب من علی دارم! امامی بی نظیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر مستم و هشیار می‌گویم علی هرکه گفت از یار، می‌گویم علی یکصدو ده بار می‌گویم علی جای استغفار می‌گویم علی او گرسنه، نوکرانش سیرِ سیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر گرچه ما خاریم، گلشن کربلاست خاک ما گفته‌ست میهن کربلاست جنت عشاق اصلاً کربلاست راهِ آدم گشتن من کربلاست کربلا! راهم بده، ای دلپذیر! یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر در شلوغی‌های آن گودال تنگ گیسویی از پشت سر می‌خورد چنگ نیزه بود و تیغ بود و چوب و سنگ پیش زینب خورد طبل ختم جنگ ماند بی سر پیکری بین حصیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر سیدپوریا هاشمی @majmaghaemshahr 📚مفاتیح الجنان : هر كه دعای مجیر را در «ایام البیض» (روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم ماه رمضان) بخواند، گناهش آمرزیده مى‌شود، هرچند به عدد دانه‏‌هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگ‌هاى بیابان باشد. و خواندن آن براى شفاى‏ بیمار و اداى دین و بی نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است. @majmaghaemshahr
ای آشنای عبد گنهکار، یا مجیر مشکل‌گشای هرچه گرفتار، یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده‌ام از این همه تکرار، یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده‌ام اصرار، یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای آشنای عبد گنهکار، یا مجیر می‌ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار، یا مجیر دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می‌شود، هستم به یاد تشنگی یار، یا مجیر :: تا کربلای حضرت ارباب پَر کشم با یک سلام لحظۀ افطار، یا مجیر آیا شود فدای علی اکبرم کنی؟! پایین پای حضرت دلدار، یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده قاسمدنعمتی @majmaghaemshahr ای مرا دلبر و دلدار! اَجِرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار! اَجِرنا مِنْ نار تا که گردیم سبک‌بال، الهی العفو تا که باشیم سبک‌بار! اَجِرنا مِنْ نار مُذعناً معترفا آمده‌ام! در وا کن بدم و می‌کنم اقرار! اَجِرنا مِنْ نار با بدی‌ها شده‌ام طرد! اغثنا یارب با گناهان شده‌ام خار! اَجِرنا مِنْ نار با کلافِ دلِ بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار! اَجِرنا مِنْ نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته‌ام ای یار! اَجِرنا مِنْ نار شد شب سیزدهم، یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اَجِرنا مِنْ نار به سحرهایِ حرم اُنس گرفتم یعنی: به دمِ قدسیِ زوار! اَجِرنا مِنْ نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که، ماند بین در و دیوار! اَجِرنا مِنْ نار به سِرِشکی که روان گشت ز چشمانم با، روضه‌ی داغی مسمار! اَجِرنا مِنْ نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرربار! اَجِرنا مِنْ نار به همان طفل سه ساله که پس ازغارت شد، وسط شعله گرفتار! اَجِرنا مِنْ نار محمدحسین مهدی پناه @majmaghaemshahr
یا غافر الخطایا، با ما چکار داری؟ با بنده‌ای فراری، اینجا قرار داری؟ از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟ راهم اگر ندادی، تو اختیار داری یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم حالا رسیده‌ام با، پرونده‌ی سیاهم عمر و جوانی‌ام را، عصیان تباه کرده این گرگ... یوسفم را، تنهای چاه کرده هرچه گناه کردم، مهدی نگاه کرده آن عبد خودسرش را، خود سر به راه کرده گرچه فریب خوردم، بازنده را بخر باز شرمنده‌ام کن امشب، شرمنده را بخر باز آنکه به شانه بار من را کشیده مهدی‌ست درد نگفته‌ام را، او که شنیده مهدی‌ست آن یار که به دادِ، عالم رسیده مهدی‌ست در سینه‌ی فلسطین، نور امید مهدی‌ست بوی وصالش امشب، قبل اذان می‌آید ما که امیدواریم، آقایمان می‌آید گرد و غبارم امشب، روی عبای حیدر تا صبح سجده دارم، بر خاک پای حیدر خاکم کنید بین، صحن و سرای حیدر شاید طلا شدم در، ایوان طلای حیدر بی او عبادت ما، در اصل ... معطلی بود هر روزه‌ای گرفتیم، کار خود علی بود طاعت برای ما کرد، ضربت برای ما خورد زحمت کشیدو جایش، با سائلان غذا خورد در این بهار باید، بین نجف هوا خورد گریان شده کسی که، افطار ... کربلا خورد مولا کنار سفره، خود را به ما رسانده هرشب سلام ما را، تا کربلا رسانده کشتی ما حسین و دریای ما حسین است دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است امروز ما حسین و فردای ما حسین است دلدار ما حسین و لیلای ما حسین است زنجیر غم گرفتیم، آن را مدال کردیم با مرتضی و ارباب، تحویل سال کردیم هجران مرتضی نه، هجران دخترش بود چون شمعی آب میشد، پروانه دخترش بود حیدر به فکر روز، پایان دخترش بود فکر هجوم کوفه، بر جان دخترش بود زینب برای داغ، دلدار گریه می‌کرد بر غربت حسین و بازار گریه می‌کرد مثل امیر عالم، همدم نداشت زینب پیش حسین وعباس، که غم نداشت زینب درکوفه معجرش رفت، پرچم نداشت زینب دورش شلوغ بود و محرم نداشت زینب خاکستر سرش از، خاکستر حسین است خون سرش به محمل،خون سرحسین است رضا دین پرور @majmaghaemshahr
طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده گویی که اصلا از من معصیتی ندیده رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر پس کِی به خودمی آیم عمرم که سر رسیده وقت گناه اصلا از او حیا نکردم وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده بار خرابم اما در کیسه ی کریمم ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده از کودکی به لطف دامان پاک مادر قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش هر کس که از شراب صحن علی چشیده باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده گویای لطف زهرا، آن محور وجود است اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد می رفت محکم اما با قامت خمیده گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟! آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده یک روز هم می آید پیش تن حسینش بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده محمد جواد شیرازی @majmaghaemshahr درد دادم که بدانید دوائی هم هست آنقدر زود نرنجید شفائی هم هست من که نزدیکترم از رگ گردن به شما پس چرا حرف شما حرف جدائی هم هست ز شما هیچ گناهی نزده سر مثلاً مثلاً بین شما خرده حیائی هم هست به در بسته نخورده است کسی پیش کریم به گنهکار بگویید خدائی هم هست دستتان بند شده پیش همه اِلّا من یادتان رفته مگر شغل گدائی هم هست من عزیزم چقدر پیش خودی های شما خودمانیم! در این بُتکده جائی هم هست؟ گوش کردم همه ی حرف شما را آنوقت یادتان رفته سحرگاه و دعائی هم هست فاطمه سوخت که آتش نرسد به احدی فاطمه هست اگر روز جزائی هم هست وحشت قبر ندارید بگویید حسین خوف اگر هست نترسید رجائی هم هست هرشب جمعه بیایید حرم منتظرم! آی دنیازده ها! کربلائی هم هست وای ازآن وقت که دیدند به جز نیزه وسنگ در کف آن عرب پیر، عصائی هم هست رضا دین پرور @majmaghaemshahr بر لب اهل مناجات و سحر جان می رسد رفته رفته وقت مهمانی به پایان می رسد عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است آخر مهمانی مولا، پشیمان می رسد در شب قدرش، همه بستند بار خویش را یک نفر جا مانده و با چشم گریان می رسد تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می شود سوی او فورا خدا لبیک گویان می رسد برسر این سفره تاهستیم،بر دل های مان.‌‌.. دائما انوار لطف حی سبحان می رسد سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم هرچه برما می رسد از لطف ایشان می رسد تاکه یک ذره فقط احساس غربت می کنیم بر سر ما دست آقای خراسان می رسد رزق آب و نان رعیت های این خانه فقط از عطای سفره ی بابای سلطان می رسد غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند تاکه هردفعه به گوشم اسم زندان می رسد از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان ارث از مادر به اولادش فراوان می رسد ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر تا به محراب دعا افتان و خیزان می رسد محمد جواد شیرازی @majmaghaemshahr
ماه لطف و سخا خداحافظ حس و حال دعا خداحافظ ای صیام ای حقیقت ازلی عطر جانبخش آستان ولی نیمه های شب و دعای علی همدم مرتضی خداحافظ ماه قرآن بهار مهمانی دافع غصه و پریشانی دم افطار و سوز عطشانی گریه بر کربلا خداحافظ خط به خط جوشن و دعای مجیر سحر و فیض های عالم گیر ما به دام هوس شدیم اسیر تو شدی رهنما خداحافظ ما همان عبد روسیه ماندیم دل مهدی ز خویش رنجاندیم بِعَلیٍّ علی علی خواندیم ای شب قدر ها خداحافظ الوداع ای صفای احیا ها یا علی یاحسین و زهرا ها سر شب تا به صبح نجوا ها ماه خوب خدا خداحافظ یا رب ای مهربان بی همتا به حق ناله های شیر خدا به حسین و غروب عاشورا بگذر از جرم ما خداحافظ بنده ات بی قرار و مضطر بود دیده اش سی شب از خطا تر بود لطف و عفو تو ده برابر بود یا کریم العطا خداحافظ به حق نان سفره ی سحری ای خدا کاشکی مرا بخری پرده از کار بنده ات ندری خیمه ی التجا خداحافظ تو خودت رو به راه کن ما را مونس اشک و آه کن ما را جان حیدر نگاه کن ما را تا زنیمت صدا خداحافظ امیر رضا فرجوند یا رب مرا آواره جز این در مگردان دیگر گدای خانه‌ای دیگر مگردان غیر علی من‌که کس و کاری ندارم هرگز اسیرِ کَس، به‌جز حیدر مگردان تنها امیدم اینکه زهرا مادرم هست یا رب مرا شرمنده‌ی مادر مگردان دیوانه‌ی عشق حسینم کن خدایا امّا مرا درمانده در محشر مگردان گاهی غم دنیا دلم سوزاند امّا جز داغ زینب دیده ام را تر مگردان از روی تل دخت علی با گریه می‌گفت ای بی ادب گلچین! گلم پرپر مگردان تازه رسیده مادرم در بین گودال در پیش مادر، یوسفش را برمگردان محمود اسدی @majmaghaemshahr
صدایت میزنم یا قاضی الحاجات..،پنهانی صدایت می زنم با حال اندوه و پشیمانی صدایت می زنم یا ایُّهاالرحمن..،نگاهی کن نگاهی کن بحال و روز من..،این نابسامانی اگرچه من نمک‌گیری نمک‌نشناس هستم،باز نیاوردی به رویم،راه دادی‌ام به مهمانی به تو رو می زنم با کوله باری از گناهانم به تو رو می زنم ای مهربان،رو برنگردانی! بگو درددِل خود را به غیر از تو به که گویم تویی که دردهایم را نگفته نیز می دانی پروبالم به چنگ نفس سرکش سخت زنجیراست قفس تنگ ونفس گیراست،وای ازمرغ زندانی دلم لم یزرعِ اندوه‌خیزی از گناهان است ندیده تابه این لحظه بخود،یکقطره بارانی نماز و روزه های ناقصم بوی ریا دارد به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی حُسین گفتن بدونِ اشک راهرگزنمیخواهم مراای کاش با هر "یا حسین" گفتن بگریانی مگیر این نعمت چشم تر و آشفته‌حالی را وگرنه بنده ی خاطی ندارد راه جبرانی در آتش هم بیندازی..،بگویم:دوستت دارم دلت می آید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟ خدایا این گنه‌کار از عذاب قبر می ترسد از آن لحظات تنهایی،از آن ساعات ظلمانی توراجان علی موسی الرضا..،با من مدارا کن به حق بوسه ام بر مضجع شاه خراسانی دم افطار ها با کام تشنه روضه می چسبد بخوانی روضهٔ ها‌ی تشنگیِ شاه عطشانی لبش ذکرخدا میگفت،لعنت بر سنان مست لبش ذکرخدا می گفت..،وای از نیزه ی آنی صدای استخوانهایش تمام عرش را لرزاند به زیر سم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی بردیا محمدی @majmaghaemshahr