eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
0 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم یار کسی که دستِ لطفش ، جانِ آهو را رها کرده، کجا دست گنهکار و سیه رو را رها کرده؟ به هرسو میروم ، بویِ خوشِ عطرِ بهشت آید، در این درگاه، یزدان، باغِ شب بو را رها کرده شنیدم حافظِ شیراز وقتی دید ایوان را نوشتن از خمِ محراب و ابرو را رها کرده شنیدم چشمِ شاهی بر دوتا گلدسته ات افتاد خبر آمد که تخت و برج و بارو را رها کرده برای اینکه از گَردِ حریمت سُرمه بردارد شنیدم خادمت در صحن، جارو را رها کرده طبیبی تا نگاهش بر کرامات شما افتاد شنیدم نسخه پیچی های دارو را رها کرده شنیدم از لبِ مادر که نزدیک ضریحِ تو، به شوقِ بردنِ نامت ، النگو را رها کرده سه دفعه زائر خود را کرامت میکند سلطان ضرر کرده کسی که دامنِ او رها کرده مهران قربانی
ایام کرامت بگذار زشبنمی چوگل ترگردیم از عطر ولایتت معطّر گردیم گویند که ایام کرامت شده است آقا نکند دست تهی برگردیم
خوشا ما که همسایه جنتیم به خان کریمش همه دعوتیم گدای رضاییم و در عزتیم به دست کریمش چه خوش عادتیم رضا پادشاه است و ما رعیتیم فدای غلام مسیحا دمش به سرهای ما  سایه ی پرچمش بود چشم ما جای آن مقدمش بداند دو عالم که یک امتیم رضا پادشاه است و ما رعیتیم کسی را ندیدم برانی ز در تویی مهربانتر زمادر پدر مرا هم برای غلامی بخر که با تو همه عاری از محنتیم رضا پادشاه است  و ما رعیتیم منم سائل سر به راه شما همان آهوی دل به خواه شما بود روزی ام از نگاه شما همه سائل سفره رحمتیم رضا پادشاه است و ما رعیتیم زمانی که حق قلب ما را سرشت محب الرضا سر در آن نوشت به مشهد عطا کرد ارض بهشت همه آفریده از این حکمتیم رضا پادشاه است و ما رعیتیم خوشا آنکه دل سوی مشهد کند مگر می شود او کسی رد کند نگفته خودش لطف بی حد کند و ما کشته این همه رأفتیم رضا پادشاه است و ما رعیتیم موسی علیمرادی
شاعر نورم و مضمونم اگر جان دارد طبع من ریشه در آفاق خراسان دارد قلمم میل به مداحی سلطان دارد شعر آزادگی ام بیت فراوان دارد فیض تأیید تو چون شامل این دل گردد شاعر سوخته هم وزن به دعبل گردد کودک طبع مرا صحن تو میدان داده مثل هر روز ضریح تو فراخوان داده باز آغوش به آهوی گریزان داده دل به واگویه ی بارانی مهمان داده زیر چتر کرمت حال گدایان خوب است با تو حال همه ی مردم ایران خوب است هم نفس شد نفست با نفس زائر ها کوچه ی عاطفه ات پر شده از عابر ها عاشق عطر عبایت همه ی شاعر ها نظرت روی به دل هاست نه بر ظاهر ها مثل خورشید درخشنگی ات دائمي است مرهبا عشق كه بخشندگی ات دائمی است کس نفهمید دلم را تو فقط فهمیدی زخم پنهان ز طبیبان مرا هم دیدی من به قهر آمده بودم به حرم خندیدی تا لبم وا به شکایت نشده بخشیدی دور بودیم به ما فیض حرم بخشیدی قبله ی هفتم حق را به عجم بخشیدی دلم از دور چو موجی که تلاطم دارد هر قدم سمت حرم با تو تکلم دارد زائر سوخته دل حق تقدم دارد هر سلام من امیدی به علیکم دارد ما به این درگه امید امید آوردیم رو سفیدیم اگر موی سفید آوردیم بنویسید گنهکار خوش آمد اینجا هر کسی هست گرفتار بیاید اینجا مهربانی به خدا سقف ندارد اینجا شمس سلطان خراسان زده مسند اینجا هر که آید به حرم اهل نظر می گردد هر که باشد متحول شده بر می گردد از نشابور گذشتی و قدمگاه زدی از خراسان به نجف کرببلا راه زدی خانه در روشنی هر دل آگاه زدی سکه با نام علیً ولی الله زدی از ضریحت همه دم برگ شفا میریزد از لب زائرتان عطر دعا میریزد تا ابد روشنی نام تو ممتد شده است مهربانی تو در شهر سرآمد شده است هر که نشناخت تو را حال دلش بد شده است مشهد از دولتی چشم تو مشهد شده است گرچه که قدر تو نشناخته همسایه ی تو خانه در عرش خدا ساخته همسایه ی تو کاش رفتار تو در جامعه الگو بشود شهر از پیروی راه تو خوشبو بشود تیرگی از دل هر طاقچه جارو بشود دوره ی الفت صیاد و آهو بشود کاش در حوزه همه عالم عامل بودند همه ی مردم این ناحیه یک دل بودند من که از کودکی از عشق پریشان بودم عاشق خلوتی صحن رضاجان بودم ساکن سادگی کوچه ی نوغان بودم صبح و شب رو به حرم مرغ غزل خوان بودم فیض همسایگی ات طبع مرا بلبل کرد طبع من در وسط بست طبرسی گل کرد حسن کردی
چه موسیقی ساده‌ی مهربونی عجب اتفاقی تو متن حروفه همه حرف من تو دو واژه خلاصه‌س امامم رئوفه امامم رئوفه امام رئوفم چقد مهربونی چقد درد پای ضریحت آوردن چقد مادرایی که سربازشونو با یه نذر، دستت امانت سپردن واسه حاجتش جای دیگه نمیره سلامی برای تو از قم میاره یه جو معرفت زائرت داشته باشه واسه کفترای تو گندم میاره خودت یادمون دادی که وقت حاجت چجوری بخوایم، نوع خواستن مهمه چه خوبه بلد باشه کارش رو زائر تو صحنت بگه: یا جواد الائمه نذار سنگ رو یخ بشم آه دریا نزار آب شم از خجالت ببارم آخه‌ قول دادم به مادربزرگم یه بارم شده اونو مشهد بیارم میلاد حسنی
 هشتمین آفتابمان هستی تو امان عذابمان هستی از روایات اینچنین پیداست لحظه های حسابمان، هستی در سوالات آن شب اول راحتیِ جوابمان هستی ما به فکر گناه و شر هستیم تو به فکر ثوابمان هستی ما مسلمان شرط توحیدیم آیه های کتابمان هستی مستی ماست با شما آقا لاجرم پس شرابمان هستی ما نگفتیم و تو عطا کردی خواهش مستجابمان هستی هر چه باشد شبیه زهرایی پسر بوترابمان هستی جان زهرا بگیر دستم را تا نبیند کسی شکستم را عاشق و مبتلا شدن خوب است خادم این سرا شدن خوب است سر ما کج نمی شود هر جا فقط اینجا گدا شدن خوب است ما زمین خورده ایم و خوشحالیم با نگاه تو پا شدن خوب است چون که ما با تو عالمی داریم از دو عالم جدا شدن خوب است درد دارم دخیلتان هستم درد ها را دوا شدن خوب است نامتان دلخوشیِ ما بدهاست امشب از ما رضا شدن خوب است گر چه از انتظار دل گیریم منتظر در سه جا شدن خوب است از قسم پای پنجره فولاد زائر کربلا شدن خوب است هدیه ی روز عیدمان آقا نکنی نا امیدمان آقا کارتان از قدیم احسان است لطفتان برتر از کریمان است مثل رسم گذشته ها اینجا چشم رعیت به دست سلطان است ظاهرا گر چه جانب مکه باطناً قبله ام خراسان است ضامنم شو ببین تو اشکم را بچه آهو همیشه حیران است مردم کشورم گرفتارت آخر اینجا دیار سلمان است اگر اینجا کسی شهید شود هر چه باشد کفن فراوان است گریه دارم دوباره یابن شبیب روضه در قتلگاه عریان است کربلا در هیاهوی مقتل بی کفن یک شهید عطشان است روی نیزه سرش .. امام رضا وای بر خواهرش .. امام رضا سیدحجت بحرالعلوم
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به ۱۱سظ! داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ فقط به عشق آقا امام حسین پخش کن یا علی مدد. 😭😭😭😭😭
من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو تو هرچه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم، باشم کنار خوان تو من از همه در رانده ام، من رانده ی وا مانده ام یا خوانده یا نا خوانده ام، اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم، گفتی به تو سر می زنم من هم مکرر می زنم، کو عهد و کو پیمان تو؟ سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟ حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو
نخل زردم جوانه می خواهم کفترم آب و دانه می خواهم . بر فراز مناره های حرم گوشه ای باز لانه می خواهم . روی پرهای من بزن مُهری بی نشانم نشانه می خواهم . کفتر خانگی این حرمم دانه از اهل خانه می خواهم . در کنار رواق دار الزُّهد منزلی جاودانه می خواهم . از شما روز اول هر ماه مثل مردم سَرانه می خواهم . خانه جز این حرم نمی خواهم پَرِ پرواز هم نمی خواهم . آستان بوس خود خطابم کن بد حسابم ولی حسابم کن . برکه ی خشکم و گل آلودم کوثر معرفت ، گلابم کن . قَسَمت می دهم به جان جواد بعد اگر خواستی جوابم کن . کرمت گر اجازه داد آقا پیش چشم همه خرابم کن . من شبیه دعای بی روحم روح ادعیّه ، مستجابم کن . ای خداوند عشق ، یا احساس نظری کن به خاطر عباس . مهربانی که روح احسانی درد من را تو خوب می دانی . حقّ همسایه جا نیاوردم نیست این شیوه ی مسلمانی . ولی ای باوفا پناهم ده هرچه باشد تو از بزرگانی . لحظه ای که جنازه ام آمد وایِ من گر که رویگردانی . یوسف ار ماه اهل کنعان بود تو مه آسمان ایرانی . وای آقا چه قدر می آید به تو لفظ شریف سلطانی . گفته ام هر کنار در هر سو ضامنم هست ضامن آهو . . . علی زمانیان
هدایت شده از A A
🔸مدح امام رضا علیه السلام با لهجه مشهدی 😍 واز مُویُم در مِزِنُم صابخانه مهمون نِمِخِی؟ یَک گدای خِستِه ی بی سر و سامون نِمِخِی؟ شنیدُم خوب مِخِری مُویَم دِرُم قصد فروش تا دلت بِخِه دِرُم دَردِ بی درمون، نِمِخی؟ تو که ایهمِه شولوغه از خوبا دور وٓرِت معلومه که مثل مُو آدم داغون نِمِخِی؟ عاشقا خیلی دَرِ خانَت برو بیا دِرَن یَک غلام سیا بِرِی خدمت مهمون نِمِخِی؟ رسمه هر کی مِرِه مهمونی یَک چیزی میِرِه مُو که چیزی نِدِرُم...وَلی چرا...جون نِمِخی؟ جُلوی باب الجوادت دِرِه چشمام مُبارِه مهمونی که پشت در مُندِه تو بارون نِمِخِی؟ مُویَم از دست تِموم آدما فِراریُم با شُمایُم آقاجان آهوی حیرون نِمِخِی؟ مُو هَمو پارسالیُم فقط یَک خورده پیر شُدُم آقا یَک کِلام بوگو عبد پِشیمون نِمِخی؟ یاسر رحمانی
🌷یاعلی ابن موسی الرضا (ع)🌷 هر خزان بایک نگاه تو بهاری میشود منصب خدمتگذارت شهریاری میشود ضامن آهو کنار پنجره فولاد تو حاتم طایی گدای افتخاری میشود ابوذر رییس میرزایی(بهار)
شاه منی که مونس هر سال و هر دمی شاهی ولی غریب ‌ترین شاه عالمی باران اشک اذن ورود حریم توست در هر کویر علت باران نمی نمی حیرت نکن از این که خرابم مقابلت آخر همان که از ته دل دوست دارمی بر شانه‌های تو حرم حضرت رضاست عباس وار حامل راز مُحرّمی هر چند گنبد تو طلا نیست شاه من در چشم‌های خیس، طلای مجسّمی ای معدن محبت شهر گل و غزل هر قدر کشف می‌کنمت، باز، مبهمی هر لحظه بی تو ماندن دنیا جهنم است کاری کن ای بهشت، نماند جهنمی