eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آجَـــرَکَ  اللــه   امـــام   زمـــان قافلـــه شد وارد شــام الامـــان سنگ به دامـن همه در انتظــار تا که به دروازه رســد کــاروان سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان جای عــزا ، هلهــله سر داده اند طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان آه از آن کـــوی  یهـودی نشیــن قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان یادِ درِ خیبــر  و حیــدر ، زدند سنگ جفــا بر  سـرِ شــاه جهان آتش و خاکستـر و دشنــام بود رســمِ  پذیرایــیِ  این  میــزبان خون به دل عمه ی سادات  شد شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان کــاش بدانند که او زینـب است فــاطمـــهٔ دومِ این  خــانـــدان دختر  حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن عالمــهٔ مکتــبِ  زهـــرا  نشــــان عاقـلـــه ، در بیــن  زنان  عـــرب دانـشِ دریــاییِ او ،  بیکــــران گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل خَم شده در هر قدمش ، آسمــان در  مَــلَأ  عــــام  نبــود   آشـــکار رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان آنچه که در شـــام بلا دیده است تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان بزم شراب و سر خونین به تشت دید که شد لب ، هدف  خیـــزران صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده   بیـــان خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان در عجب از این نفــسِ حیدری آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان بر رُخشــان گَردِ  حقارت نشست تا که  شد اســرار حقیقت ، عیان داد  پیـــام  عَلَــــم  ســـرخ  را نایبـــهٔ پاک  امـــام زمــان خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد خواند و شرر زد به دل شامیـــان گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ  زبــان نیش به جانهـا زده شد جای نوش جام شــراب همه شــد شـــوکَران مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود ناله  کشیـــدند  همـــه عرشیــــان گفت چه رسمی است دراین روزگار بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد قلب  سیـــاه  همـــه را بی امــــان شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین جلـوه گــری می کند از هـر کــران هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان تــا برســـم  کرب و بلا ،  اربعیــــن همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ورود اهل بیت ع به شام) دروازه ی ساعات،پر ازدحام است بر آل فاطمه،ظلم مدام است در شام بلا خون گشته دل ها یا بقیه الله،آجرک الله۲ اسیران را برند،با دست بسته از این همه ستم،دل ها شکسته شد بر اسیران ظلم فراوان یا بقیه الله،آجرک الله۲ با شادی و شعف،چنگ و دف زدند پیش رأس حسین،همه کف زدند زین ظلم و کینه گرید سکینه یا بقیه الله،آجرک الله۲ این ها گل باغ،آل عبایند بهر گل زهرا،غرق عزایند از چه خرسندید کمتر بخندید یا بقیه الله،آجرک الله۲ ای مردم شامی،اهل ریایید با این همه ستم،دور از خدایید خون دل خوردیم چون گل پژمردیم یا بقیه الله،آجرک الله۲ شما در ذلتید،ای مردم شام بر ما از چه زنید،سنگ از روی بام نبود سزاوار این همه آزار یا بقیه الله،آجرک الله۲ از چه بسته شده،دست ساجدین با غل جامعه،با زنجیر کین بر ما امام است ماه تمام است یا بقیه الله،آجرک الله۲ رفتارتان بود،با ما خصمانه از چه ما را زنید،با تازیانه رخ ها گلگون است زینب محزون است یا بقیه الله،آجرک الله۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذرّیه ی زهرا نزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید دگر سنگ به زن ها نزنید به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید علی و فاطمه در جمع شما اِستادند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید به اسیری که بود در غل و زنجیر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید رقص و شادی جلو محمل زینب نکنید پای سر بریده به زمین پا نزنید بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دل سوخته ی ما نزنید کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است تازیانه به تن زینب کبری نزنید به تماشای سر پاک حسین آمده اید اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید دوستان غیر در خانه ی مولا نزنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلا سخت ولی شام بلا سخت تر است گذر از کوی یهود از همه جا سخت تر است زیهودی چه توقع که به ما سب نکند گر مسلمان بزند طعنه تو را سخت تر است پشت دروازه نگه داشته اند قافله را بعد دروازه از آن هم به خدا سخت تر است یا اخا مادر من فاطمه میداند و بس گذر از کوچه باریک چرا سخت تر است دست بسته به روی ناقه عریان سخت است گر ببارد به سرت سنگ جفا سخت تر است سر عباس به نی بود و مرا باز زدند سایه اش کم بشود از سر ما سخت تر است همه شهر نوامیس تو را گرداندند سر بازار ولی بر اسرا سخت تر است به سر طفل تو هم رحم نکردند حسین دیدن او ز تمام شهدا سخت تر است بزم نامحرم اگر پا بگذاری سخت است گر نگه دارد عدویت سرپا سخت تر است سر نی سنگ اگر خورد سرت ،جام ندید پس برای سر تو تشت طلا سخت تر است زخم شمشیر کجا زخم زبان واویلا به خدا شام غم از کرببلا سخت تر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مجلس یزید) امان ز شام ویران،خون شد دل اسیران زین همه ظلم و کینه،زینب شده پریشان امان ز مردم شام۴ ظلم یزید بی دین،افزون و بی حساب است از این همه مصیبت،دل ها همه کباب است امان ز مردم شام۴ پیمبر ولایت،زینب قهرمان است زین همه رنج و ماتم،قامت او کمان است امان ز مردم شام۴ سر بریده در تشت،رو به روی یزید است دوباره خون تازه،از گلویش چکید است امان ز مردم شام۴ اهل حرم از این غم،جانش رسیده بر لب بر لب او زند چوب،به پیش چشم زینب امان ز مردم شام۴ قاری دلشکسته،دم می زند ز محبوب یزید بی مروت،بر لب او زند چوب امان ز مردم شام۴ با چوب خیزران زد،بر ماه بی قرینه زد ناله عمه زینب،خون گریه کرد سکینه امان ز مردم شام۴