eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند من و خانه داری من و سوگواری مرو فاطمه گل یاس حیدر کجا میروی بگو بی من آخر کجا میروی غمت حاصل من ربودی دل من ز جان خسته ام غریب غریبم بسویت حبیبم نظر بسته ام چرا چهره از من نهان میکنی علی را زغم نیمه جان میکنی تو که با وفایی مگو از جدایی بمن مونسم تمام قرارم ببین ای نگارم که من بیکسم بزخم دل من نمک میزدند ترا بین کوچه کتک میزدند من و دسته بسته تو پهلو شکسته گل پرپرم چه گرددزمانی بر من بمانی مرو از برم فلک کرده غارت همه هست من گرفته تب و تابم از دست من عدو ظالمانه چه با تازیانه نموده جفا که گل شد ز غنچه جدا بما بین کوچه ز شاخه جدا امید علی شد دگر نا امید دریغا زمان جدایی رسید زجا خیز و بنگر ز هجرانت اخر شدم دل کباب نه بر احترامم که حتی سلامم ندارد جواب فلک با دل من چها کرده ای گلم را زغنچه جدا کرده ای تو با ضرب سیلی زدی رنگ نیلی به آمال من مرا در فراقش کشیدی به آتش ببین حال من خدا باشد آگه که تا زنده ام ز روی کبود تو شرمنده ام تو ای یادگارم بمان در کنارم گل یاس من در این وادی غم که پاچیده از هم شد احساس من شب سرد و تارم نداردبسی گل و غنچه من زند بالو پر خزان شد بهارم سیه روزگارم من دل غمین خدایا گواهی در این بی پناهی شدم بی معین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(س) ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هستی ام بودی، رفتی از دستم تو چرا رفتی، من چرا هستم فاطمه جانم فاطمه جانم از کفم رفتی، ای امید دل زندگی بی تو، شد به من مشکل فاطمه جانم فاطمه جانم گشتی آسوده، آخر از غم ها تو شدی راحت، من شدم تنها فاطمه جانم فاطمه جانم من نشانت از، پشت در جویم می روم با چاه، درد دل گویم فاطمه جانم فاطمه جانم تو کفن پوشی، من سیه پوشم ناله های تو، مانده در گوشم فاطمه جانم فاطمه جانم گریه بر طفل بی گنه کردم تو جفا دیدی، من نگه کردم فاطمه جانم فاطمه جانم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه مي‌توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبع گويا ستوده او را به قول شيوا، كه گفته طاها‌ بر‌او«فداها» تويي فروغ چراغ خلقت صفاي ايمان زلال عصمت تو آن همائي به اوج عزّت كه پر كشيدي به بيكران‌ها شراب عرفان ازل تراويد ، شدي تو سرمست جام توحيد ز نشئة آن بسان خورشيد كني فروزان تمام دنيا به اصل ايمان شدي تو نائل زخويش فاني به حق واصل تو هستي آري به صد دلايل فروغ عصمت بهاي تقوا تو شاهكاري ز صنع سرمد تو يادگاري ز نور احمد‌ به هر دياري تويي مسدّد زلطف حيّ خداي دانا به آفرينش يگانه گوهر صفات حق را نشان و مظهر چو هست نورت زنور داور به جمله عالم تويي چو بيضا بود مقامت بلند و شاهق نيازمندت همه خلايق از آن بفرمود امام صادق‌ كه امّ ما بِه زجملة ما حديث و قولت نداي قرآن ولايت تو ولاي قرآن رضايت تو رضاي قرآن توئي به‌قرآن مفاد و معنا بود طريقت طريق عرفان ولايت تو كليد رضوان بود نصيبش عذاب و نيران هر آن كه باشد تو را ز اعدا نمودي از دل چو خطبه ايراد بناي طغيان برفت بر باد بلي جهان را زظلم و بيداد نمودي آگاه زنطق گويا زني كه اهل صواب باشد هميشه بر رخ نقاب باشد پيام زهرا حجاب باشد چه پيش بينا چه پيش اعمي اگر بپرسي زجور امّت چه گشته (فاني) گل رسالت؟ بود شهيد ره ولايت به حق حيدر به جان طاها.
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است مولاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه حسین است پناه دو جهان او خود به پناه مادرش فاطمه است.   https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi