جناب میثم تمار
گلی از گلشن آل عبایی
یاور دین حق با مرتضایی
بودی دلداده. گشتی آزاده
یا میثم تمار میثم تمار(۲)
از همه جز حیدر تو دل بریدی
عشق و ولای او با جان خریدی
ای جان تقوا روح تولا
یا میثم تمار میثم تمار
میثم تماری یاور حیدر
در یاری عترت بودی تو محشر
در آن زمانه بودی یگانه
یا میثم تمار میثم تمار
بودی بر مرتضی محرم اسرار
گشتی با عشق او علوی افکار
داغت سوزنده گشتی پاینده
یا میثم تمار میثم تمار
برده دشمن دین بر سر دارت
عالم از همتت گشته بیدارت
خدا باوری دین را یاوری
یا میثم تمار میثم تمار
از کینه ی دشمن بر سر داری
بر سر دار خود خدا را یاری
سخنت شنید زبانت برید
یا میثم تمار میثم تمار
#جناب_میثم_تمار
#رضا_یعقوبیان
#روز_مباهله
گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است
این بس مرا که سایه ی مهر تو بر سر است
ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟
امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟
بهر دو نان، خجالت دونان چه می کشی؟
ای دل صبور باش که روزی مقدّر است
خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول
الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است
فرخنده نامه ای که موشّح به نام اوست
زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است
نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس
زیب اذان و زینت محراب و منبر است
پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب
در حال سجده روی به درگاه حیدر است
شمس ضحی، امام هدی، نور هل أتی
چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است
در آیه ی مباهله این مهر و ماه را
جانها یکی و جلوه ی جان از دو پیکر است
وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال
وجه خدا و جلوه ی الله اکبر است
نازم به دست او که یکی ناز شست او
از جای کندنِ درِ سنگینِ خیبر است
با اشک چشم، ابر کَرَم بر سر یتیم
با برق تیغ، صاعقه ای بر ستمگر است
جز راه او به سوی خداوند راه نیست
یعنی که شهر علم نبی را، علی، در است
بر تارک زمان و مکان، تاج افتخار
در آسمان فضل، درخشنده اختر است
کمتر ز ذرّه ایم و فزونتر ز آفتاب
ما را که خاک پای علی بر سر افسر است
وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم
وز هرچه گفته اند و شنیدیم، برتر است
شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام
حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است
طبع لطیف و شعر«ریاضی»به لطف و شهد
شاخ نبات خواجه شیراز و شکّر است.
#محمدعلی_ریاضی_یزدی
#پیامبر_اکرم ﷺ فرمودند:
《حُبّى و حُبُّ اَهْلِ بَيْتى نافِعٌ فِى سَبْعَةِ مَواطِنَ اَهْوالُهُنَّ عَظيمَةٌ: عِنْدَ الوَفاةِ وَ فِى الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الِكتابِ وَ عِنْدَ الحِسابِ وَ عِنْدَ الميزانِ وَ عِنْدَ الصِّراطِ》
↫◄ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﻦ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻣﻦ
ﺩﺭ ﻫﻔﺖ ﺟﺎ که ﻫﺮﺍﺱ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ:
◽️ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ
◽️ﺩﺭ ﻗﺒﺮ
◽️ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ
◽️ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ
◽️ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻰ
◽️ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺳﻨﺠﺶ ﺍﻋﻤﺎﻝ
◽️ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﺻﺮﺍﻁ
#امالی_صدوق، صفحه ۱۸
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
قال #الصادق علیه السلام:
هر عصر پنجشنبه خداوند ملائکه ای را به سمت زمین نازل می کند که در دفاتری از نقره با قلمهایی از طلا ، صلوات های شما را مینویسند تا غروب جمعه.
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْخَمِيسِ عِنْدَ الْعَصْرِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِكَةً مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ مَعَهَا صَحَائِفُ مِنْ فِضَّةٍ بِأَيْدِيهِمْ أَقْلَامٌ مِنْ ذَهَبٍ تَكْتُبُ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ إِلَى عِنْدِ غُرُوبِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ.
⚜اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم⚜
#بحار_الانوار، ج 86، ص 362
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
نوحه بین راه قافله امام حسین ( ع )
پاره های تن خاتم الانبیا
محمل بستند سوی ،دشت کرببلا
بهر یاری دین ، میکنند جان فدا
یازهرایازهرا یازهرایازهرا ( ۲ )
🖤🖤🖤
بین این قافله ،طفلی مه منظر است
شیر خواره حسین ، علی اصغر است
همره مادرش ، میرود کربلا
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا( ۲ )
🖤🖤
عصمت کبریا ،دخت شاه نجف
زینب قهرمان ، باصد عز وشرف
می رود تا کند ، زنده دین خدا
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا ( ۲ )
🖤🖤🖤
دسته های گل ، زهرای مرضیه
از مکه می آیند در دشت ماریه
تا کنند فرمان کبریا را اجرا
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا ( ۲ )
🖤🖤🖤
یارب امشب قسم به شه اولیا
کن نصیب همه سفر کربلا
نجف و کاظمین کوفه و سامرا
یا زهرا یازهرا یازهرا یازهرا ( ۲ )
*🏴نوحه/زمینه ورودیه محرم(سیاهپوشان)*
سلام بر محرم، سلام بر حسین
سلام بر عزیز همه عالمین
ز داغ فراقت دل ما شکست
ببارد سرشک همه از دو عین
دوباره بزم روضه و عشق ثارالله
ذکر لبای عاشقا ابی عبدالله
سینه زنا، گریه کنا، همه آماده
برای نوکری آل رسول الله
*((حسین جان حسین جان حسین جان حسین))*
شده باز سیاهی و بیرق به پا
به یاد شهیدان راه خدا
به یاری زینب ز گودال غم
رسد بر فلک شیون و ناله ها
تشنه لب کرببلا، حسین من
کشته ی شمشیر جفا، حسین من
یومَُ علی صدر النبی، عزیزالله
یومَُ علی وجه الثّری، حسین من
*((حسین جان حسین جان حسین جان حسین))*
*#شعر:#حاج_محمد_آوخ*