(امام حسین ع)
سر سلسله و سرور عشاق حسین است
مصباح هدی در همه آفاق حسین است
کشتی نجات است و به ایثار و شهادت
بیش از همه کس طالب و مشتاق حسین است.
▪️
ای اهل ولا حسین ثار الله است
پور علی و سبط رسول الله است
ما دست به دامان حسین آویزیم
زیرا که حسین وجیه عند الله است.
#حسین_مقدم
#روز_عاشورا
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
پس خطاب آمد ز حق کی شاه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل؛ علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت.
#ناصرالدین_شاه
#روز_عاشورا
روایت است که چون تنگ شد براو میدان
فتاد ازحرکت ذوالجناح و از جولان
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیّدالشّهدا برجدال طاقت داشت
کشید پازرکاب آن خلاصهٔ ایجاد
به رنگِ پرتوِ خورشید برزمین افتاد
بلند مرتبه شاهی زصدرِ زین افتاد
اگرغلط نکنم عرش برزمین افتاد
هوا زبادِ مخالف چو نیلگون گردید
عزیزِ فاطمه ازاسب سرنگون گردید
شفیعِ روز قیامت به خاک مسکن کرد
زمین ماریه را رشکِ دشتِ ایمن کرد
نه مادری که سرش را زخاک بردارد
نه مرهمی که کسی زخمهاش بگذارد
نبود برسر آن تشنه کام غمخواری
نداشت جز جگرپاره پاره دلداری
کسی که خون زرخش شست اشکِ جاری بود
کسی که سوخت براو زخمهای کاری بود
هزارو نهصدو پنجاه زخم بربدنش
بسانِ خانهٔ زنبور گشته پیرهنش
کسی نبود به بالین آن شهید زمن
زمین گرفت سرِ بی تنش بر دامن.
#مقبل_کاشانی
#روز_عاشورا
(روز عاشورا)
شده در روز عاشور،به پا شور قیامت
خزان گردیده امروز،گلستان ولایت
حسین جانم حسین جان۲
عجب حال و هوایی،عجب شور و نوایی
غبار غم گرفته،عجب کرب و بلایی
حسین جانم حسین جان۲
حسین غریب و تنهاست،اسیر ظلم اعداست
در این دشت بلاخیز،به پا آه و واویلاست
حسین جانم حسین جان۲
گل باغ خدایی،شده اصغر فدایی
همه پژمرده گشته،گلان کربلایی
حسین جانم حسین جان۲
در این صحرای غمناک،رسد عطر گل یاس
کنار نهر علقم،فتاده دست عباس
حسین جانم حسین جان۲
در عاشورای خونین،تمامی گشته گلچین
حسین در موج خون است،رسیده شمر بی دین
حسین جانم حسین جان۲
خزان بنموده از کین،گل باغ ولا را
بریده شمر ملعون،سر خون خدا را
حسین جانم حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(روز عاشورا)
در گوشه ای ز میدان،مانده غریب و تنها
از بهر کشتن او،پر شده دشت و صحرا
ای وای از این مصیبت۲
اهل حرم صدای،هل من معینش آید
با سنگ کین دشمن،خون از جبینش آید
ای وای از این مصیبت۲
بس که زدند بر او تیر،دیگر ز پا فتاده
در موج خون نشسته،سر بر زمین نهاده
ای وای از این مصیبت۲
نور خدای داور،از چهره اش هویداست
شمر آمده به سویش،در قتلگه چه غوغاست
ای وای از این مصیبت۲
ای وای من ز چه شمر،بر سینه اش نشسته
سوی حسین خواهر،دخیل گریه بسته
ای وای از این مصیبت۲
شمر لعین بی دین،خنجر ز کین کشیده
قامت زینب او،از این ستم خمیده
ای وای از این مصیبت۲
پرده ی حرمتش را،از ظلم و کین دریدند
سر مقدسش را،در موج خون بریدند
ای وای از این مصیبت۲
حسین میان گودال،خون از گلویش جاری است
اهل حرم پریشان،هنگام سوگواری است
ای وای از این مصیبت۲
بعد از شهادت او،آتش زده به خیمه
تنش به روی خاک و،سرش به روی نیزه
ای وای از این مصیبت۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(روز عاشورا)
در گوشه ای ز میدان،مانده غریب و تنها
از بهر کشتن او،پر شده دشت و صحرا
ای وای از این مصیبت۲
اهل حرم صدای،هل من معینش آید
با سنگ کین دشمن،خون از جبینش آید
ای وای از این مصیبت۲
بس که زدند بر او تیر،دیگر ز پا فتاده
در موج خون نشسته،سر بر زمین نهاده
ای وای از این مصیبت۲
نور خدای داور،از چهره اش هویداست
شمر آمده به سویش،در قتلگه چه غوغاست
ای وای از این مصیبت۲
ای وای من ز چه شمر،بر سینه اش نشسته
سوی حسین خواهر،دخیل گریه بسته
ای وای از این مصیبت۲
شمر لعین بی دین،خنجر ز کین کشیده
قامت زینب او،از این ستم خمیده
ای وای از این مصیبت۲
پرده ی حرمتش را،از ظلم و کین دریدند
سر مقدسش را،در موج خون بریدند
ای وای از این مصیبت۲
حسین میان گودال،خون از گلویش جاری است
اهل حرم پریشان،هنگام سوگواری است
ای وای از این مصیبت۲
بعد از شهادت او،آتش زده به خیمه
تنش به روی خاک و،سرش به روی نیزه
ای وای از این مصیبت۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(وداع)
بر عاشقان رسیده،وقت وداع آخر
حسین عزیز زهرا،آمد کنار خواهر
واویلتا واویلا۲
گوید چنین به خواهر،بنگر که در ملالم
وقت وداع رسیده،زینب نما حلالم
واویلتا واویلا۲
گوید الا برادر،بنگر به حال خواهر
امام مهربانم،آهسته رو برادر
واویلتا واویلا۲
با قامت خمیده،من زینبم حسین جان
وقت وداع با تو،جان بر لبم حسین جان
واویلتا واویلا۲
خواهر دل شکسته،آمده رو به رویت
خواهم به جای مادر،بوسه زنم گلویت
واویلتا واویلا۲
شد موسم جدایی،ای یار دلنوازم
بگو به خواهر خود،بی تو حسین چه سازم
واویلتا واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(وداع)
شده موسم آخرین گفت و گو
حسین گشته با زینبش رو به رو
دل زینبش خون
حسین گشته محزون
حسین غریب۲
بگوید حسین جان من زینبم
به وقت جدایی جان بر لبم
روی سوی میدان
منم دیده گریان
حسین غریب۲
تویی خواهرم ای مرا نور عین
مسوزان دلم را به حق حسین
چو مادر غیوری
نما تو صبوری
حسین غریب۲
روی سوی میدان دلم خون شده
گلان تو در خیمه محزون شده
شده غم نصیبم
دگر بی شکیبم
حسین غریب۲
برای تو خواهر به تاب و تبم
ببینی مرا غرق خون زینبم
الا نور دیده
شوم سر بریده
حسین غریب۲
صفای حرم از حرم می روی
تو با خود حسین جان دلم می بری
شوم من فدایت
بمیرم برایت
حسین غریب۲
ببینی به مقتل که خنجر کشد
ز کین شمر بی دین سرم را برد
ببینی روی خاک
مرا با تن چاک
حسین غریب۲
عزیز دل و جان زهرا حسین
ببوسم گلوی تو را یا حسین
به عشقت اسیرم
دعا کن بمیرم
حسین غریب۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
چون نوبت قتال به سلطان دین رسید
افغان اهل بیت ، به عرش برین رسید
غوغای "الوداع" و هیاهوی "الفراق"
از چار سوی ، بر فلک هفتمین رسید
چون هیچ کس نبود که گیرد رکاب او
بر کف رکاب ، خواهر وی ، دل غمین رسید
پس حلقِ خشک و چِشم تر و نقد جان به کف
با تیغ کینه جوی به میدان کین رسید
کُشت آن قَدَر ز کوفی و شامی که در مصاف
بر جانش ، آفرین ز جهان آفرین رسید
مهلت عدو نداد که نوشد کفی ز آب
لب تشنه ، بی مُعین ، لبِ آبِ مَعین رسید
بنشست بس که تیر سه پهلو به سینه اش
او را هزار همدم و پهلو نشین رسید
چون یاوری نبود که جان سازدش نثار
جنّ و ملائکش ز یسار و یمین رسید
از پشت زین فتاد ، چو سرو قدش به خاک
گفتی که پشتِ عرش به روی زمین رسید
در حیرتم نکرد قیامت ، چرا قیام ؟
بر حنجرش چو خنجر شمر لعین رسید.
#خاکی_شیرازی
#روز_عاشورا
با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
لَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک !
مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر
مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک
عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَل
خاک گلگون را نمی شویند جز با خون پاک
کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوف
تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟
یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدی
تا قیامت می درخشد این چراغ تابناک
داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست
نور هرگز در شب ظلمت نمی گردد هلاک.
#فاضل_نظری
#روز_عاشورا
آه از آن لحظه که مهر عالمین
سرور آزادگان دین حسین
همچو موجی با دل دریائی اش
تکیه زد بر نیزۀ تنهائی اش
سنگدل مردی به سنگی چنگ زد
بر جبین اطهر او سنگ زد
جبهۀ نورانی او را شکست
قطره های خون به رخسارش نشست
تا بلا نازل نگردد بر زمین
خواست آن خون را بگیرد از جبین
من نگویم پیرهن بالا زد او
چون شرر بر عالم اعلا زد او
آن که خورده مُهر حق بر سینه اش
پرده را برداشت از گنجینه اش
خواست دشمن خط کشد بر مُهر عشق
مهر را در خون کشد در ظهر عشق
شب پرستی از سپاه کفر و شر
سوی او انداخت تیر چار پر
تیر زهرآلوده بر سینه نشست
رشتۀ جان ورا از هم گسست
تا که آه از سینۀ محزون کشد
خواست تا آن تیر را بیرون کشد
دامن او گشت دریائی ز خون
تیر از سینه نمی آمد برون
تیر را از پشت سر بیرون کشید
دشت را با خون خود در خون کشید
قلب هستی ناگهان بی تاب شد
شمع جانش زین شراره آب شد
گفت با این سوختن دین زنده است
پرچم حق تا ابد پاینده است
تا نسوزد شمع کی نوری دهد
تا نباشد عشق کی شوری دهد
می دهد درس وفا کانون ما
نخل دین سیراب شد از خون ما
با دلی از داغ یاران چاک چاک
بر زمین افتاد آن روحی فداک
زیر لب می کرد با حق گفتگو
یا الهی شیعتی می گفت او
از شهادت بر کف خود جام داشت
با خدایش خاطری آرام داشت
خلوتش را ناگهان برهم زدند
دشمنان از کشتن او دم زدند
عده ای با خنجر کین آمدند
سوی یک گل چند گلچین آمدند
دسته ای با نیزه او را می زدند
گه به سینه گه به پهلو می زدند
سنگ ها چون بر تنش آمد فرود
آسمان خون گریه کرد و شد کبود
در کنار ساحل شط فرات
در خطر افتاد کشتی نجات
در میان دود و آه وهمهمه
ناگهان آمد صدای فاطمه
ای عزیز جان من ای نور عین
ای غریب خفته در خون ای حسین
دلغمین از صوت خاموش توام
تا قیامت من سیه پوش توام
چشم هستی تار شد در قتلگاه
شب پرستی آمد آنگه سوی ماه
ماه سر از سجده دیگر برنداشت
نخل دین افتاده بود و سر نداشت
ای وفایی با غمش دمساز باش
لب ببند و محرم این راز باش.
#سیدهاشم_وفایی
#روز_عاشورا
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
پس خطاب آمد ز حق کی شاه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل؛ علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت.
#ناصرالدین_شاه
#روز_عاشورا