#ریاضی_یزدی
خونی که داد سرور آزادگان حسین
مرهون حُسن تربیت و شیر مادر است
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
مدح حضرت معصومه سلام الله علیها
این بارگاه قدس که از عرش برتر است
آرامگاه دختر موسى بن جعفر است
پاکیزه گوهر صدف عصمت بتول
یعنى که نور دیده زهراى اطهر است
والا تبار خواهر سلطان دین رضا
فخر زنان عالم و خاتون محشر است
عزّت نگر که حرمت طوف حریم او
با حرمت طواف امامان برابر است
جنّات عدن اگر طلبى زین حرم در آى
کاین آستان عرش نشان، هشتمین در است
هر سر بر آستان ملک پاسبان او
ساییده شد بهشت برینش مقرّر است
آیینه هاى بقعه آیین طراز او
روشنگر تشعشع خورشید خاور است
در زیر پاى زائر این بارگاه قدس
گیسوى حور و یال ملک، مفرش در است
اینجا نماز را به خشوع و ادب گزار
کاین فرش زیر پاى تو، جبریل را پر است
بس ساطع است نور نماز و دعاى خلق
با ساق عرش ساحت گیتى منوّر است
آدم به امر تو ز نهانخانه عدم
تا سر سراى منزل هستى مسافر است
جز آن که سر ز عجز بساییم روى خاک
از ما به پیشگاه خدایى چه در خور است
اى خالقى که وصف جلال و جمال تو
از عقل و فهم و وهم و گمان جمله برتر است
یا رب به حق قافله سالار انبیإ
آن صدر کائنات که آخر پیمبر است
عقل نخست و صادر اول که نام وى
زیب اذان و زیور محراب و منبر است
یارب به حق سیّد و سالار اولیا
کز وجه او تجلّى اللّه اکبر است
با اشک چشم، ابر کرم بر سر یتیم
با ابر تیغ، صاعقه یى بر ستمگر است
یارب به حق «فاطمه» آن کوثرى که او
اُمُّ الائمه عصمت کبراى داور است
خونى که داد سرور آزادگان «حسین»
مرهون حسن تربیت و شیر مادر است
یارب به «مجتبى» که شباب بهشت را
در باغ خلد، سید و سالار و سرور است
مسموم ز هر کین که جگر پاره هاى او
در طشت از شماره فزون تر ز اختر است
یارب به خون شاه شهیدان «کربلا»
کآزرده حنجر از دم خونین خنجر است
خونى که دامن شفق از انعکاس آن
همرنگ داغ در جگر لاله مضمر است
یارب به حقّ سید «سجّاد» آن امام
کز اُم و اَب تقارن سعد به اکبر است
در منتهاى اوج بلاغت صحیفه اش
گویى «زبور» دیگر و «داود» دیگر است
یارب به علم حضرت «باقر» که گاه موج
دریاى بى کران پر از دُرّ و گوهر است
عطر نبى رسد به مشام از کلام او
عطرى که رشک مشک و عبیراست و عنبر است
یارب به صدق حضرت «صادق» که تا ابد
چون آفتاب بر سر دین سایه گستر است
اى واى من که عارض گلگون او به زهر
همچون شعار آل على، سبز منظر است
یارب به حلم حضرت سلطان دین «رضا»
آن کز شرف، مدام نگهبان کشور است
شاهى که صدر مسند ارشاد، گاه بحث
عقل مجسّم آمد و علم مصوّر است
یارب به حق جود امام نهم «جواد»
کز عشق، همچو مهر فلک، ذرّه پرور است
ابن الرّضا چو«عیسى»و «یحیى» به کودکى
قطب و امام و مرشد و مولا و مهتر است
یارب به حرمت «حسن» عسکرى که او
نقش نگین حلقه چندین مُعَسْکر است
عمرى به جرم عصمت و تقوى و زهد و علم
در حلقه محاصره چند لشکر است
یارب به حق قائم بر حق امام عصر
کانگشت او به گردش افلاک محور است
نوح زمان و قطب جهان کز حریم غیب
خلق خداى را به خداوند رهبر است
یارب به حقّ عصمت «معصومه» کز شرف
او را پدر امام و امامى برادر است
کاین در به روى خلق دو عالم گشوده دار
تا خاک ما به آب ولایش مخمّر است
#حضرت_معصومه_مدح
#ریاضی_یزدی
ميلاد امام حسين (عليه السلام)
مرحوم محمدعلی ریاضی یزدی
آمد آن عید همایون فر فرخ دستور
که زمین غرق نشاط است و زمان موج سرور
همه ذرّات جهان رقص کنان چرخ زنان
همه آفاق پر از ولوله و شور نُشور
کف زنان پرده نشینانِ حریم ملکوت
دف زنان حور و چراغان همه جنات و قصور
واکند باد صبا زلف عروسانِ چمن
چین به چین، جای به جا، موی به مو، جور به جور
عید میلاد همایون حسین بی علی است
فاطمه شاد، علی شاد و محمد مسرور
همه خورشید فلک مجمره میگرداند
پیش رویش که شها چشم بد از روی تو دور
آمد آن شاه فلک، جاه سلیمان درگاه
که بود خادم او ماه و فلک؛ ماهی و مور
آنکه بر سینه و بر دوش نبی جایش بود
سینهای روشن از او سینه سینا در طور
آنکه موسی به طواف حرم حرمت او
خلع نعلین کند تا ببرندش به حضور
زنده از یک دم عیسی دم او اسرافیل
آنکه خود زنده کند عالمی از نفحه صور
در شبستان جهان مشعل پر نور خدا
که بود روشن از او چهرۀ مه، چشمۀ هور
از سرآغاز ازل تا به سرانجام ابد
هست جانبازی سالار شهیدان مشهور
با فداکاری شاه شهدا پیش ملک
بشریت شده لبریز مباهات و غرور
تا شفق سرخ بود چهرۀ خونین حسین
متجلی است در آیینه اعصار و دهور
آنکه خواند سر او بر سر نی سوره کهف
خوشتر از نغمه داوودی و آیات زیور
آفتابی که برآید ز دو مشرق شب و روز
روز از اوج سنان، نیمه شب از شرق تنور
سر تسلیم نهد پیش خداوند به خاک
آن سری را که گذارند به پای زر و زور
تربتش سرمۀ چشمان خدابین ملک
فرش زوار درش، بال ملک گیسوی حور
اشک چشمی که فشانند به یادش، به بهشت
زیور تارک حور است چو تاجی ز بلور
دشمنش کشت و ندانست که با کشتن او
خویش را میکند آن خاک به سر،زنده به گور
پیش شاه شهدا شعر «ریاضی» بردن
.چیست؟ ران ملخی هدیه ناقابل مور
#ریاضی_یزدی
#امام_حسين (عليه السلام)
#ولادت_امام_حسين (عليه السلام)
#ميلاد_سرداران_كربلا
#ماه_شعبان
سلام بر بقیع
ای بهشت برین و دارِ سلام
ای زمین بقیع برتو سلام
عنبری یا عبیری یا عودی
هرچه هستی بهشت موعودی
.
ای بقیع ای بهشت روی زمین
خاکی و برتر از بهشت برین
.
صَدف و پر زِ گونه گونه گهر
فرش و از بام عرش بالاتر
.
چه نگین ها که زیب سینۀ توست
چه گهرها که درخزینۀ توست
.
آن عزیزان که در تو پنهانند
جسم خاکی و یک جهان جانند
.
هر طرف رُخ نَهفته در دل خاک
پارۀ از تن پیمبر پاک
.
این یکی خاک پاک دختر اوست
پارۀ پیکر مطهر اوست
.
ساحت قُدس حَضرت زَهراست
کز جَلالت شَفیعه دو سرا است
.
پسری را که او بجان پرورد
کربلا را علم به عالم کرد
.
روز اسلام ازآن نشد چون شب
که گره زَد به گیسوی زِینب
.
دره التلج و تاج دین باشد
زیب او یازده نِگین باشد
چار فصل کتاب تکوی نند
چار رکن میانی دین ند
.
سدره المنتهای ایمانند
ترجمان رموز قرآنند.
#بقیع
#ریاضی_یزدی
زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه (ع)
مرحوم ریاضی یزدی
ای شه طوس که سلطان سریر دو سرائی
ماسوالله همه ظل تو و تو ظل خدائی
تا خلایق همه در روی تو بینند خدا را
پرده بردار که بی پرده خدا را بنمائی
خازن مخزن اسماء تعالی و تقدس
والی ملک قدر منشی دیوان قضائی
ثقل اکبر که به فرمان نبی تا لب کوثر
در میان تو و قرآن به خدا نیست جدائی
نظری هم به گدائی چو من خاک نشین کن
ای که در پادشهی صاحب ایوان طلائی
به گدا قدر بیفزاید و از شاه نه کاهد
گاهگاهی که کند شاه نگاهی به گدائی
عرش رحمان بود این روضۀ سلطان خراسان
پای برعرش خدا هشته ای ای دوست کجائی
در حریم حرم زادۀ موسی به ادب رو
نه زنی تا بسر و دوش ملائک سر پائی
زانکه در بارگه اقدس سلطان سلاطین
خالی از فوج ملائک نبود گوشه جائی
آمدم قبر تو بوسیده و رفتم به امیدی
که شب اول قبرم تو به دیدار من آئی
وای فردای«ریاضی »اگرش دست نگیری
ای که خود دست خدا وپسر خون خدائی.
#رضویه #رضویه_مدح #ریاضی_یزدی
#حضرت_زهرا(س)
ای تاج سر زنان عالم
وی مفخر دودمان آدم
از جوهر قدس، تار و پودت
از نور محمدی، وجودت
معیار کمال زن، تویی تو
مقیاس جلال زن، تویی تو
ای نادره در بحر رحمت
آویزهی گوشوار عصمت
خیّاط ازل ز حجلهی غیب
در طارم نور غیب لا ریب
چون مشعل وحی را بر افروخت
پیراهن عصمت تو را دوخت
ای گنج هزار گونه گوهر
وی خوانده تو را خدای، کوثر
نسل تو، نگاهبان دین ست
بر تاج تو، یازده نگین ست
شاه شهدا که بر سر دین
بگذاشت نگین و تاج خونین
یک پارهی پاک از تن توست
پروردهی شیر و دامن توست
خونی که به شیر توست معجون
جز رنگ خدا نگیرد آن خون
اسلام، که روز او بشد شب
دادی تو گره به زلف زینب
ای در فلک پیمبری، ماه
خورشید، کمین کنیز درگاه
در قدر، ز کاینات برتر
با فضه -کنیز خود- برابر.
#ریاضی_یزدی
#مثنوی
امروز تشعشع خدایی
از ساحت قدس کبریایی
افتاد ز ماورای افلاک
بر چهره ی پاک شاه لولاک
سر میزند آفتاب سرمد
در خانه ی کوچک محمد
این عید مبارک است و مسعود
چون فاطمه است، طرفه مولود
پر کرد زمین و آسمان را
بیت الشرف فرشتگان را
نور رخ این فرشته ی پاک
از خاک رود به بام افلاک
ای روح عظیم آسمانی
وی نام تو نام جاودانی
از جوهر قدس تار و پودت
وز نور محمدی وجودت
ای تاج سر زنان عالم
ای مفخر دودمان آدم
معیار کمال زن توئی تو
مقیاس جلال زن توئی تو
ای پاره ی پیکر پیمبر
هم مادر و هم خجسته دختر
ای دختر بهترین پدرها
ای مادر برترین پسرها
ای همسر شاه شهسواران
ای نفس نبی و روح قرآن
ای خلقت تو بزرگ آیت
پیوند نبوت و ولایت
ای خوانده ترا خدای کوثر
وی گنج هزار گونه گوهر
نسل تو نگاهبان دین است
بر تاج تو یازده نگین است
تو پیرهن عروسی خویش
دادی بزنی فقیر و درویش
از سندس سبز جامه ی نور
کز سوزن نور بخیه زد حور
جبریل ز باغ خلد آورد
حورای بهشت بر تنت کرد
در قدر ز کائنات برتر
با فضه کنیز خود برابر
زین نغز چکامه ی «ریاضی»
گشتند خدا و خلق راضی.
#ریاضی_یزدی
﷽
امروز تشعشع خدایی #فاطمیه_ریاضی_یزدی
میلاد حضرت زهرا (س)
امروز تشعشع خدایی
از ساحت قدس کبریایی
.
افتاد ز ماورای افلاک
بر چهرۀ پاک شاه لولاک
.
سرمیزند آفتاب سرمد
در خانۀ کوچک محمد
.
این عید مبارک است و مسعود
چون فاطمه است طرفه مولود
.
پر کرد زمین و آسمان را
بیت الشرف فرشتگان را
.
نور رخ این فرشتۀ پاک
از خاک رود ببام افلاک
.
ای روح عظیم آسمانی
وی نام تو نام جاودانی
.
از جوهر قدس تار و پودت
وز نور محمّدی وجودت
.
ای تاج سر زنان عالم
ای مفخر دودمان آدم
.
معیار کمال زن توئی تو
مقیاس جلال زن توئی تو
.
ای پارۀ پیکر پیمبر
هم مادر و هم خجسته دختر
.
ای دختر بهترین پدرها
ای مادر برترین پسرها
.
ای همسر شاه شهسواران
ای نفس نبی و روح قرآن
.
ای خلقت تو بزرگ آیت
پیوند نبوّت و ولایت...
#امروز_تشعشع_خدایی #ریاضی_یزدی #فاطمیه #فاطمیه_ریاضی_یزدی #فاطمیه_میلادیه
مرحوم سید محمد علی #ریاضی_یزدی
سلام ایزد منّان، سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان، به #مسلم_بن_عقیل!
.
به آن نیابت عظمای «سیّدالشّهدا»!
به آن جلالِ خدایی، به آن جمالِ جمیل!
.
شهید عشق که سر در منای دوست گذاشت
به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل
.
زهی مقام! که فرش حریم حُرمت تو
شکنج طرّۀ حور است و بال میکائیل
.
شعاع پرتو مهرت، نسیم پاک بهشت
شرار آتش قهرت، حجارهی سجّیل
.
چنان شعاع که گفتی کنار تیغ کجت
ستاده گوش به فرمان، جناب عزرائیل
.
بر آستان درش، آفتاب، سایهنشین
به طاق قبّۀ او، ماه آسمان، قندیل
.
تو بر حقیّ و مرام تو حق، امام تو حق
به آیهآیهی تورات و مصحف و انجیل!
.
زهی دنائت دنیا! که از تو بیعت خواست
کسی که پیش مقام تو بندهای است، ذلیل
.
محیط کوفه تو را کوچک است و روح، بزرگ
از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل!
.
شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد
ز نطق زینب کبری به شام شد، تکمیل
.
فراز بام، سلام امام دادی و گفت
میان لجّهای از خون، جواب، شاه قتیل
.
زیارت تو ملائک کنند در ملکوت
به جای خواندن تسبیح و گفتن تهلیل
.
شهید راه امامی که طور سیۀ اوست
ز نور، مهبط جبریل و مطلع تنزیل
.
مدیحت تو «ریاضی»! کجا و حضرت دوست؟
مگر خدایْ عنایت کند،جزای جزیل.
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
#بقیع_ریاضی_یزدی
سلام بر بقیع
ای بهشت برین و دارِ سلام
ای زمین بقیع برتو سلام
.
عنبری یا عبیری یا عودی
هرچه هستی بهشت موعودی
.
ای بقیع ای بهشت روی زمین
خاکی و برتر از بهشت برین
.
صَدف و پر زِ گونه گونه گهر
فرش و از بام عرش بالاتر
.
چه نگین ها که زیب سینۀ توست
چه گهرها که درخزینۀ توست
.
آن عزیزان که در تو پنهانند
جسم خاکی و یک جهان جانند
.
هر طرف رُخ نَهفته در دل خاک
پارۀ از تن پیمبر پاک
.
این یکی خاک پاک دختر اوست
پارۀ پیکر مطهر اوست
.
ساحت قُدس حَضرت زَهراست
کز جَلالت شَفیعه دو سرا است
.
پسری را که او بجان پرورد
کربلا را علم به عالم کرد
.
روز اسلام ازآن نشد چون شب
که گره زَد به گیسوی زِینب
.
دره التلج و تاج دین باشد
زیب او یازده نِگین باشد
.
این اِمامان که در بقیع دَرند
اِفتخارات عالم بشرند
.
چار فصل کتاب تکوی نند
چار رکن میانی دین ند
.
سدره المنتهای ایمانند
ترجمان رموز قرآنند
.
وارِث اَنبیای صِدّی قین
سایه های خدا بروی زمین
.
هر یکی نخلۀ زِ نخلۀ طور
هریکی آیۀ زِ سورۀ نور
.
دست پروردگان خانۀ وحی
مرغ لاهوت آشیانۀ وحی
.
روشنی بخش روی مِهر و مَه اند
پسران عزیز فاطمه اند
.
مشکلی دارم ای بقیع عزیز
ای تو ما را شَفیع رَستاخیز.
#بقیع #بقیع_ریاضی_یزدی #ریاضی #ریاضی_یزدی
❁﷽❁
🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ...🔹
آن زهرهای که مهر به نورش منور است
دردانه پیمبر و زهرای اطهر است
بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار
بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست
بانوی بانوان جهان ، سرور زنان
درج عفاف و عصمت کبرای داور است
او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات
او را علی ، ولی خداوند همسر است
بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار
یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است
کیهان تابش دو فروزنده آفتاب
گردون گردش دو رخشنده اختر است
خونی که داد سرور آزادگان حسین
مرهون حسن تربیت و شیر مادر است
خواندش پدر به ام ابیها که نور او
فیض نخست و صادر اول ز مصدر است
زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه
در گفته ی خدای تعالی مکرر است
تا روزگار بوده و تا هست پایدار
عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است
نور مقدسی که به گرداب حادثات
کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است
نوری که زیب بخش مکان است و لامکان
از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است
حورای انسی است و ز مشکین شمیم او
گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است
شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را
با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است
در خانهای که رد قدم های جبرییل
گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است
از رنج کار ، آبله میزد به دست او
دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است
پیراهن عروسی خود را به مستمند
بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست
در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش
آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است
با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام
پهلوی او شکسته به یک ضربت در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله ، جای گفتن الله اکبرست
گویند تهمتی ست که ما شیعه میزنیم
پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟
خواهد چو خونبهای جگرگوشه های خویش
فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است
خون خداست خون حسین عزیز او
هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است
این افتخار بس که ریاضی به درگهش
عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است.
#ریاضی_یزدی
#مدح_و_ولادتی_حضرت_زهرا(س)
#حضرت_اباالفضل_ولادت
#حضرت_اباالفضل_مدح
ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنی هاشمی
ماه کجا روی دل آرای تو
سرو کجا قامت رعنای تو
ماه و درخشنده تر از آفتاب
مطلع تو جان وتن بوتراب
هم قدم قافله سالار عشق
ساقی عشّاق و علم دار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
عمّ امام و اَخ و ابن امام
حضرت عبّاس علیه السّلام
ای علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام برافراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
مکتب جانبازی و سربازی است
بیسری آنگاه سرافرازی است
شمع شده آب شده سوخته
روح ادب را ادب آموخته
آب فُرات از ادب توست مات
موج زند اشک به چشم فُرات
یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشکیدۀ طفلان او
تشنه برون آمده از موج آب
ای جگر آب برایت کباب
ساقی کوثر پدرت مرتضی است
کار تو سقّایی کرب و بلاست
مشک پر از آب حیاتت به دوش
طفل حقیقت ز کفت آب نوش
درگه والای تو در نشأتین
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردیّ و غمی شد دچار
گوید اگر یک صد و سی و سه بار
ای علم افراشته در عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهی
تشنه اگر آمده آبش دهی
چون نهم ماه محّرم رسید
کار بدان جا که نباید کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان
شاه فلک جاه ملک پاسبان
شمر به آواز، ترا، زد صدا
گفت کجایید بَنُو اُختنا
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خطّ امان نامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیافتاد بر اعضای تو
من به امان باشم وجان جهان
از دم شمشیر و سنان بی امان
دست تو نگرفت امان نامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر کردن و سر باختن
دست تو شد دست شه لافتی
خطّ تو شد خطّ امان خدا
پنج امامی که ترا دیدهاند
دست علم گیر تو بوسیدهاند
طفل بدی مادر والاگهر
برد ترا، ساحت قُدس پدر
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو بزد مجتبی
دید چو در کرب و بلا شاه دین
دست تو افتاده به روی زمین
خم شد و بگذاشت سر دیدهاش
بوسه بزد با لب خشکیدهاش
حضرت سجّاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
حضرت باقر به صفّ کربلا
بوسه به دست تو بزد بارها
کای تو به اطفال حرم غمگسار
جان ز عطش در تب و دل بی قرار
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علم دار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
وقت ولادت قدمی پشت سر
وقت شهادت قدمی پیشتر
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
مدح تو این بس که شه ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والانژاد
جان برادر به فدای تو باد
شه چو به قربان برادر رود
کیست «ریاضی» که فدایت شود.
#ریاضی_یزدی