eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد جواد غفور زاده ( شفق ) سبک : یا فاطمه من عقده دل وا نکردم ای معجز عیسی نهان در تربت تو ای اشگ چشم ما نثار غربت تو چون سوز عشقت سوزی نباشد هرگز چو روزت روزی نباشد جانم حسین جان جانم حسین جان ای پر گرفته فطرس از قنداقه ی تو ای اشگ زهرا آب و برگ و ساقه ی تو ای گوشوار عرش الهی دل عاشق توست خواهی نخواهی جانم حسین جان جانم حسین جان فرموده پیغمبر تو هستی نور عینم یعنی حسین از من بود من از حسینم ای آنکه خونت احیای دین کرد اهل وفا را عشق آفرین کرد جانم حسین جان جانم حسین جان شب های عمرت خلوت راز آفریدند هر لحظه با نام تو اعجاز آفریدند هر شب به نوعی کردی تجلی شاید بگیرد دل ها تسلی جانم حسین جان جانم حسین جان یک شب زهجران برادر گریه کردی یک شب به د اغ مرگ مادر گریه کردی دریا به حیرت از جزر و مدت یک شب نشستی در سوگ جدت جانم حسین جان جانم حسین جان ای پرتو حسن تو مهر عالم آرا یک شب شدی روشنگر دیر نصارا کردی تکلم با آن فصیحی تا شد مسلمان مرد مسیحی جانم حسین جان جانم حسین جان.
میلادیه حضرت علی اکبر علیه السلام از گلشن لیلا گلی امشب عیان شد وز روی اکبر کلّ عالم گلستان شد آمد بدنیا_دلبند لیلا تبریک و تبریک_بر اهل معنا از برج رحمت شد رخ اکبر نمایان جشن سروری شد بپا در خلد رضوان گیتی شده از پرتو نورش چراغان آمد بدنیا... لیلا در آغوشش کشیده بادل و جان شکرانه ی نعمت کند با یاد سبحان پستان عصمت بر دهانش داده خندان آمد بدنیا... آندم حسین بن علی را مژده دادند بر تو عنایت کرده فرزندی خداوند آمد پدر بر دیدن ‌مولود دلبند آمد بدنیا... قنداق طفل با خرد را با خرد دید او را بروی دست خود بگرفت و بوسید زَ عطر خوش آن گل هزاران دفعه بوئید آمد بدنیا... در انتظار کربلا ماهم نشستیم چشم امید خود به آن فرزانه بستیم مشتاق دیدار مزار اکبر هستیم آمد بدنیا... مداح عالیقدر دربار رسالت بانی شده بر شعر میلاد جلالت بر دل نموده«شاجری»قصد زیارت آمد بدنیا...
شهادت حضرت علی (ع) امشب شده ارض و سما یکسر سیه پوش زیرا چراغ عمر حیدر گشته خاموش جان داده حیدر، جان پیمبر اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر – امشب به اهل آسمان مهمان علی است شام غریبان شهِ مردان علی است بعد از پیمبر حامی قرآن علی است شد در نجف با خاک پاک غم هم آغوش جان داده حیدر، جان پیمبر اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر – ای نی نوا کن ای دلِ من باش گریان راحت شد از دست رعیت شاه مردان بر مصطفی و فاطمه گردید، مهمان از عطر ماتم گشته عالم جمله مدهوش جان داده حیدر، جان پیمبر اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر – این اشک و آه و ناله احسان علی باد جانم فدای قبر پنهان علی باد شاهان عالم جمله قربان علی باد شب ها یتیمان را غذا می بُرد بر دوش جان داده حیدر، جان پیمبر اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر – امشب حسین و زینب و کلثوم مضطر با مجتبی گریند بر هجران حیدر یاران! عزدارند اولاد پیمبر آید صدای ناله ی عبّاس بر گوش جان داده حیدر، جان پیمبر اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر – ای دل بیا امشب علی را یار باشیم بر آن طبیب عاشقان، بیمار باشیم بر قبر پاکش در نجف زوّار باشیم لرزد تنِ «سید بشیر» از بانگ چاووش جان داده حیدر، جان پیمبر اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر.
شهادت حضرت زهرا (س) بستی تو دیده ، دیده گریان گشته ام من راحت شدی تو ، دل پریشان گشته ام من ای نور دیده ، رفتی شهیده گشتی ز محنت ، قامت خمیده مظلومه زهرا (2) عشقم ، سرور سینه ام ، غمخوار و یارم از سوز دردت سینه سوزان گشته ام من ای دلپریشان ، دلپریشانم ز داغ ات افسرده و سر در گریبان گشته ام من بال و پرم ، از رفتن ات بالم شکسته آزرده خاطر خانه ویران گشته ام من خیز و ببین محصور درد و محنتم من پر دردم و محتاج درمان گشته ام من منهای تو دنیا مرا زندان تنگ است اندر حصار غصّه زندان گشته ام من از سینه آه آتشین خیزد به آفاق مظلوم دهرم زار و نالان گشته ام من رفتی تو و راحت شدی از بغض و کینه امّا اسیر قوم نادان گشته ام من گر چه سلیمانم ولی پابند حکمت در فتنۀ افواج دیوان گشته ام من یا فاطمه مثل تو را عالم ندارد وای از جدائی غصّه باران گشته ام من دیگر برای وصل که بر منزل آیم یغما شده امّید و ، تالان گشته ام من شیر حق ام در دام روباهان اسیرم تابع به حکم پیر عرفان گشته ام من عبد حق ام فرمانبر ختم رسولم از ختم مرسل امر و فرمان گشته ام من بشکسته بازو می روی بر سوی بابا در سوگ تو شمع شبستان گشته ام من هر جا نظر دارم تو بر چشمانم آئی از دیده خونابه به دامان گشته ام من پیمانۀ عشقم شکست و می فرو ریخت وا حسرتا بر غم گروگان گشته ام من آهسته بستی دیده و آسوده گشتی ناچار اسیر موج و طوفان گشته ام من محکم دژی بودی علی را در بلایا رفتی دگر بی یار و اعوان گشته ام من پشت و پناهم ، همدمم ، یار و معینم سیر ازحیات و عشرت و جان گشته ام من آب حیاتی بودی و رفتی ز دستم مأیوس و دور از آب حیوان گشته ام من از غربت حیدر خبیری ؟ جان زهرا اندر وطن مثل غریبان گشته ام من بندی فکن بر گردنم بر کش به ساحل گوید غرق عصیان گشته ام من.
شام غریبان حضرت زهرا (س) ای دل پریشان ، دل پریشان توام من ای سینه سوزان ، سینه سوزان توام من ای نور دیده ، رفتی شهیده گشتی ز محنت ، قامت خمیده مظلومه زهرا (2) شام سیه شد روز روشن مرتضا را در غربت شام غریبان توام من گر چه صبورم غرقۀ اشک ملالم می سوزم و شمع شبستان توام من دعوت به صبرم می کنندم آشنایان رفته شکیبا زار و نالان توام من چون سر کنم ؟ خاک سیه شد منزل تو در کنج عزلت دیده گریان توام من سامان خانه رفته و غمخانه گشته زهرا پرستار یتیمان توام من از دیدن اشک یتیمان دل کبابم فریاد از این غم خانه ویران توام من ای همدمم ، همدم غم و مونس مصائب پژمرده و سردرگریبان توام من دارم هوای دیدنت امّا چه حاصل در بند طوق و سجن هجران توام من مهدوف رنج و ابتلاء ، محصور محنت افسرده خاطر فاتحه خوان توام من گوید یا علی کوه شکیبا کردی تحمّل چون ؟ بقربان توام من.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها محمّد جواد غفورزاده «شفق» سبک: یا فاطمه من عقده دل وا نکردم درد غم هجران دوا دارد ندارد این خانه بی زهرا صفا دارد ندارد آه و واویلا شد کشته زهرا از داغ گلهای چمن گفتی نگفتی از سینه¬ی سوزان سخن گفتی نگفتی آه و واویلا شد کشته زهرا از گلبن شادی گلی چیدی نچیدی خیر از بهار عمر خود دیدی ندیدی آه و واویلا شد کشته زهرا ای گل به من صورت نشان دادی ندادی مهلت به چشم خون فشان دادی ندادی آه و واویلا شد کشته زهرا شد دیده ام دریا ولی آتش گرفتم گفتی حلالم کن علی آتش گرفتم آه و واویلا شد کشته زهرا.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته با رفتن تو رشته صبرم گسسته از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم برخیز و بنگر همسرت را زار و خسته دلخون کنار تربتت تنها نشسته از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم مانند بلبل در فراق گل شب و روز از دل سرایم نغمه های آتش افروز از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم بر تربت غمبارت ای شمع شب افروز سوزد دل خونینم از آه جگر سوز از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سبک: یا فاطمه من عقده دل وا نکردم آهسته می گوید علی با آه و زاری ای شهر پیغمبر دگر زهرا نداری جان داده تنها مظلومه زهرا ام الائمه چشم خود بر هم نهاده دست خدا با این خبر از پا فتاده جان داده تنها مظلومه زهرا از غربت مولا بود هر جا سخن ها شد کشته تنها یاورش ، تنهای تنها جان داده تنها مظلومه زهرا یا رحمة للعالمین حقّت ادا شد در خانۀ آتش زده زهرا فدا شد جان داده تنها مظلومه زهرا مظلومه بیمار علی دردش دوا شد وقت ملاقات اجل حاجت روا شد جان داده تنها مظلومه زهرا.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال حضرت زینب(س) حاج غلامرضا (میثم) سبک: یافاطمه من عقده دل وا نکردم در کودکی شد قسمت من خانه داری هم خانه داری میکنم هم سوگواری گریَم برای نورِ دو عینت هر شب دهم آب دست حسینت دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد دیشب تو بودی اندر کنارم امشب به دیوار سر می گذارم دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی امشب در آغوش لحد کاشانه کردی دیشب گرفتی اشکم ز دیده امشب ز داغت پشتم خمیده دادی به دست زینبت با آه و زاری پیراهنِ خونینِ خود را یادگاری آن پیرهن را هرگز نشویم تا عطر مادر از آن ببویم.
یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته با رفتن تو رشته صبرم گسسته . از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم . برخیز و بنگر همسرت را زار و خسته دلخون کنار تربتت تنها نشسته . از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم . مانند بلبل در فراق گل شب و روز از دل سرایم نغمه های آتش افروز . از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم . بر تربت غمبارت ای شمع شب افروز سوزد دل خونینم از آه جگر سوز . از هجر رویت بی صبر و تابم برخیز و بنگر چشم پر آبم
زبانحال حضرت علی (ع) در شهادت حضرت زهرا (2) ای یاور غمدیده ام رفتی ز خانه بر تیر غم قلب مرا کردی نشانه ای یادگار مصطفی آرام قلب مرتضی مظلومه زهرا (2) . بی روی ماهت زندگی خیری ندارد هر شب به یادت اشک من بر چهره بارد ای آشنای غصه ها خیز و مرا یاری نما مظلومه زهرا (2) . رو می گرفتی از علی ای یاورمن روی کبود تو نمیشد باور من ای یاور درد آشنا خون کرده ای قلب مرا مظلومه زهرا 2