مونسم در حبس هارون آه شبگیر است و بس
نیستم تنهای تنها کند و زنجیر است و بس
عالمی دارم که دیگر در جهان کس را مباد
شادمانم چون مرا این گونه تقدیر است و بس
از فشار ظلم در زندان چنان کاهیده ام
کز وجود من به عالم نقش تصویر است و بس
روزه دارم سیلی دشمن بود افطار من
در شب تارم ز سینه صوت تکبیر است و بس
گرچه زندان های دیگر بود خلوتگاه راز
لیک این زندان مرا درد زمین گیر است و بس
جرم حق گویی اگر زندان بود ای مدعی
راحتم کن چون مرا این جرم تقصیر است و بس
کاش بودی محبس تاریک زنجیر گران
تازیانه کوب تر از زخم شمشیر است و بس
گر که مرگ خویش خواهم از خدا نبود عجب
بر من مظلوم آری مرگ اکسیر است و بس
تا ابد ثابت تو هم مدیون شیر مادری
زان ولای ما تو را تأثیر آن شیر است و بس.
#قاسم_استادی_ثابت
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع