eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک هر کس دل دیوونه داره به کف بگیره دربین ملائکه عجب عید عظیم است میلاد کریم بن کریم بن کریم است چشم عالم شده روشن ز فروغ روی او در زمین و آسمان پر شده عطر و بوی او یامولا یا مولا جان من و جان همه عالم به فدایش او شاه کریم است و همه خلق گدایش شکر در دامن ری گل به چمن آمده است نازنین آینه ی حُسن حسن آمده است یا مولا یا مولا امشب شب میلاد کریم بن کریمه مرغ دل ما تو حرم عبدالعظیمه حرمت این دلای ما روآقا جلا میده ثواب زیارت حسین تو کربلا میده یا مولا یا مولا بند۱ و ۲ بند ۳
دخترم اشک مریز و بنشین در بر من لختی آرام که باشد نفس آخر من بعد سی سال به سر آمده هجر من و یار عطر زهراست که پیچیده به دور و بر من خوب شد زخم سرم را ز تو پنهان کردم تاب این صحنه نداری که ببینی سر من صبر کن گریه مکن غصه و غم در راه است دیدی اینجا تو فقط خون به روی بستر من وای از کرب و بلا تنگی گودال و حسین حرف گودال شد و سوخت همه پیکر من آن زمانی که حسینم به زمین می افتد سعی کن روی بلندی نروی دختر من روبرویت بدنش روی زمین می غلتد بود در خواب همین صحنه به چشم تر من شائق،از شعر تو زهرا نه فقط سوخت دلش سوخت در عرش دل هم پدر و مادر من.
سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم کس در این حجره نباشد برسد بر دادم نفسی نیست مرا بس که به خود پیچیدم پا به سر آتش و خاموش بود فریادم جگرم سوخت ولی یاد مدینه هستم آن در سوخته پیوسته دهد بر بادم یادم از خد تریب آمده و از گودال تا به حجره رخ خود روی زمین بنهادم خنده ها پشت در حجره دلم سوزاندند یاد غارت شدن اهل حرم افتادم همه با خنده سوی غارت طفلی رفتند گوش خونی شده هرگز نرود از یادم.
بیا یک دم تماشا کن ببین حال پریشانم بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم زِ سوز زهر می غلتم از این پهلو به آن پهلو به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم اگر در حجره ی در بسته ماندم من ولی بابا خیالت جمع در زیر سم مرکب نمی مانم به خود پیچیده ام اما تنم را برنگرداندند در این ساعات آخر هم به یاد جسم عریانم کنیزان کف زدند و من به یاد شام افتادم در این حجره به غیر از روضه ی عمه نمی خوانم زنان شام دور عمه ی ما هلهله کردند به یاد عمه ام در کوچه و بازار گریانم.
دخترم اشک مریز و بنشین در بر من لختی آرام که باشد نفس آخر من بعد سی سال به سر آمده هجر من و یار عطر زهراست که پیچیده به دور و بر من خوب شد زخم سرم را ز تو پنهان کردم تاب این صحنه نداری که ببینی سر من صبر کن گریه مکن غصه و غم در راه است دیدی اینجا تو فقط خون به روی بستر من وای از کرب و بلا تنگی گودال و حسین حرف گودال شد و سوخت همه پیکر من آن زمانی که حسینم به زمین می افتد سعی کن روی بلندی نروی دختر من روبرویت بدنش روی زمین می غلتد بود در خواب همین صحنه به چشم تر من شائق،از شعر تو زهرا نه فقط سوخت دلش سوخت در عرش دل هم پدر و مادر من.
بیا ‌ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را بیا ‌ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد بیا‌ ای کعبۀ نیلی، ببر نیلوفر خود را تو دیدی عمه را از طشت، اما چشم خود بستی نی ام من عمه، وا کن ‌ای پدر چشم تر خود را به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمی‌بیند ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا؟ پریشان مویی و بنگر، پریشان خواهر خود را.
من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آن چه که آخر دیدم بلبلان از غم گل ها همه بی تاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم آن چه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته و پاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم.
-جواد(ع) وحضرت علی اصغر(ع) : ای صفای قلب زارم 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 هم بهشت آرزو در سینه ها گل کرده امشب هم گل خنده به لبهای رضا گل کرده امشب۲ جواد اهل بیت، به دنیا آمده به ماه روی او، رضا بوسه زده مبارک یا رضا مبارک یا رضا۲ آسمان با مقدم او جای گل ریزد ستاره در زمین روی محمد جلوه گر گشته دوباره۲ گلی از گلشن، نبی پیدا شده الا ای عاشقان، رضا بابا شده مبارک یا رضا مبارک یا رضا۲ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀 اهل عالم عید میلاد علی اصغر مبارک تا سحر با هم بخوانید سوره ی فجر و تبارک به یمن مقدمش، چراغان آسمان به دست و پای او، ملک بوسه زنان مبارک یا حسين مبارک یا حسين۲ آمده سوم علی در خانه ی ارباب حسینم شادی قلب رباب امشب به حال شور و شینم۲ خدایا بر دل، سرور فاطمه بده بر غیبت، امامم خاتمه مبارک یا حسين مبارک یا حسين۲