نوحه اربعین
سبک ؛ همه جا کربلا
شده دلها غمین آمده اربعین
گشته بار دگر سینه ها آتشین
شده از داغ تو ، دیده دریا حسین
یاحسین یاحسین
زینبِ خون جگر آمده از سفر
خیز و از جا حسین حال او را نگر
ناله دارد به لب ، دخت زهرا حسین
یاحسین یاحسین
کودکان در فغان خواهرت قد کمان
سینه ها غرقِ غم دیده ها خون فشان
ناله در ناله شد ، دشت و صحرا حسین
یاحسین یاحسین
هجر جانسوز اخا شعله افروز اخا
داغ صد ساله داشت این چهل روز اخا
خیز و ما را بده ، دل تسلا حسین
یاحسین یا مولا حسین
غم به غمخانه ماند داغ ریحانه ماند
دختر کوچکت کنج ویرانه ماند
اشک ما را زغم ، کن تماشا حسین
یا حسین یا حسین
#محمود_تاری
در شب فراق / #نوحه
#سبک_مرحوم_حاج_اکبر_ناظم
------------
امشب علی گیرد ز غم نشانه
شوید تن زهرای خود شبانه
دیده اش ، غرقه خون
چهره اش ، لاله گون
گرید ز داغ همسر خود
بر حال یاس پرپر خود
یا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی با قلب زار و خسته
دستش رسد بر بازوی شکسته
می کند ، ناله ها
بر لبش ، این صدا
ای هستی ام زهرا مرو تو
صدیقه کبری مرو تو
یاا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی می جوشد اشک و آهش
بر چهره ی زهرا فتد نگاهش
می شود ، دیده تر
زین عزا ، خون جگر
گوید که ای یار شهیده
با رفتنت قدم خمیده
یا فاطمه اُم آبیها.....
مولا علی با قلب پاره پاره
طفلان کنند این صحنه را نظاره
جملگی ، بی معین
خسته و ، دل غمین
از داغ مادر بی قرارند
جز ناله و شیون ندارند
یا فاطمه اُم ابیها..... **
#محمود_تاری «یاسر»
#نوحه ای قدیمی در مرثیت حضرت #فاطمه_ام_البنین(س)
بانوی بیت مرتضی
با اشک و ماتم شد قرین
آتش به دل ها می زند
داغ غم ام البنین
گردیده گلگون دیده ها واویلتا واویلتا
بانوی اشک و ناله ها
بانوی الطاف و کرم
شد میهمان فاطمه
راحت شد از اندوه و غم
شد سینه با غم آشنا واویلتا واویلتا
آنان که گل از باغ غم
با اشک حسرت چیده اند
این مادر دل خسته را
لبریز ماتم دیده اند
لبریز اندوه و عزا واویلتا واویلتا
اولاد آن بانوی دین
جمله دلاور زاده اند
در کربلا گل های او
در خاک و خون افتاده اند
ای وای از آن روز بلا واویلتا واویلتا
گل های گلزارش همه
در کربلا پرپر شدند
قربانی راه حسین
با لطف این مادر شدند
واویلتا وا کربلا واویلتا واویلتا
امشب ز داغش سینه ها
در شعله ی آذر بود
سقای دشت کربلا
فرزند این مادر بود
شد سینه ها ماتمسرا واویلتا واویلتا
#محمود_تاری
نوحه در #شهادت_مولا_علی (ع)
------
ای مسجد کوفه کو یار و حبیب ات
محبوب دو عالم مولای غریب ات
کو آینه ی صوم و صیامت
کو حیدر کرار امامت
مظلوم علی جان .....
ای منبر و محراب کو سجده گزارت
افتاده خزان ها در باغ و بهارت
کو حیدر و کو راز و نیازش
دیگر نرسد صوت نمازش
مظلوم علی جان .....
ای چاه پر از غم همراز شبت کو
مولای غریبان آن تاب و تبت کو
در سینه دگر تاب نداری
جز اشک علی آب نداری
مظلوم علی جان .....
بعد تو علی جان در کوفه صفا نیست
در سفره ی ایتام خرما و غذا نیست
ای یار یتیمان جگر خون
مانده به رهت کودک محزون
مظلوم علی جان .....
هم زینب و کلثوم با غصّه قرین اند
عباس و حسین ات گریان و حزین اند
از داغ تو در ناله حسن شد
جاری ز سما اشک مِحن شد
مظلوم علی جان .....
#محمود_تاری
#هفدهم_ربیع_الاول
رباعی ها
از تابش نور بی کران می گویم
از وصل امام مهربان می گویم
میلاد رسول و حضرت صادق را
تبریک به صاحب الزمان می گویم.
پُر گشت فضا ز عطر خوب حسنات
باید که گرفت از نسیمش برکات
بر مصحف جان عاشقان بنوشتند
میلاد محمد است و صادق ، صلوات.
از آینه های نور تکریم شده ست
بر صفحه سینه عشق ترسیم شده ست
در هفدهم ربیع ، خورشید امید
بر مکه و بر مدینه تقسیم شده ست.
انوار الهی شده بر دل فائق
تابیده فلق به دیده ی هر عاشق
بر نور جهان ، امام مهدی تبریک
میلاد محمد و امام صادق.
شد گلشن دیده پر ز نور حسنات
نازل شده بر عالم و آدم برکات
ای آن که گرفته سینه ات جذبه ی نور
میلاد محمد است و صادق ، صلوات.
**
#محمود_تاری«یاسر»
رنگ ماتم / نوحه شب دوم محرم
------------
یا حسین آمده کربلا قافله
گشته با عرشیان همصدا قافله
رنگ ماتم گرفت
نینوا یا حسین
یا حسین یا حسین .....
اشک زینب شده از دو دیده روان
غرق اندوه و غم آمده کاروان
این من و این عزا
واویلا یا حسين
یا حسین یا حسین .....
در مسیر عطش خیمه ی اصغر است
مهد طفل صغیر آغوش مادر است
لعل خود تر کند
در بلا یا حسین
یا حسین یا حسین .....
چشم سقا شده چشمه ی آسمان
می زند موج غم در ره تشنگان
دارد این اشک و آه
خونبها یا حسین
یا حسین یا حسین .....
در تجلی اذان از بنی هاشم است
وقت قَد قامت اکبر و قاسم است
کربلا در جلا
زین صلا یا حسين
یا حسین یا حسین .....
***
#سبک_همه_جاکربلاست
#محمود_تاری«یاسر»
عطش غنچه / نوحه
#سبک_مرحوم_ناظم
-------------
غرقه به خون گشته گلوی اصغر
ببین که گلگون شده روی اصغر
چهره اش لاله گون حنجرش غرق خون
تیر سه شعبه تا رها شد
در تشنگی اصغر فدا شد
واویلتا آه و واویلا ....
طفل صغیر عرصه ی نینوا
غنچه ی سرخ پرپر کربلا
روی دست پدر می زند بال و پر
شهید شش ماهه ی قرآن
وقت شهادت شده خندان
واویلتا آه و واویلا ....
پدر دو دیده را به خون می کشد
تیر سه شعبه را برون می کشد
از جفای عدو پاره گشته گلو
بر داغ او گردون بگرید
تیر سه شعبه خون بگرید
واویلتا آه و واویلا....
طفلی که زد بوسه عطش به رویش
شد لاله گون از موج خون گلویش
گل خزانی شده آسمانی شده
گردیده گلگون روی ماهش
آغوش بابا قتلگاهش
واویلتا آه و واویلا ....
با غنچه ی پرپر خود باغبان
بر گشته سوی خیمه ها پریشان
مادری بی قرار می کشد انتظار
تا لاله از ماتم بچیند
رخسار فرزندش ببیند
واویلتا آه و واویلا ....
**
#محمود_تاری «یاسر»
در شهادت امام سجاد علیه السلام
به سبک - یک گل برای باغبان باقی نمانده
-------------
مولا علی بن الحسین آن روح تکبیر
دارد به روی پیکر خود جای زنجیر
با زهر کینه افتاده از پا
آه و واویلا آه و واویلا
زهر جفا با قلب او یارب چها کرد
همچون پدر در راه دین جان را فدا کرد
دارد دل خون از زهر اعدا
آه و واویلا آه و واویلا
از بعد عاشورا اسیر دشمنان بود
پایش ز زنجیر عداوت خون فشان بود
دارد غم او هر دشت و صحرا
آه و واویلا آه و واویلا
پر می زند مرغ دل من در بقیع اش
برده دلم را غربت قبر رفیع اش
زد غربت او آتش به دلها
آه و واویلا آه و واویلا**
#محمود_تاری«یاسر»
ای کوفه و ای کوفی خاموشی من آمد
بر زینب محزونم هنگام محن آمد
ای کوفه خدا حافظ .....
ای گوشه ی ویرانه بی روشنی ام امشب
دیگر نرسم سویت من رفتنی ام امشب
ای کوفه خدا حافظ .....
ای منبر و ای محراب ای سجده گه خونین
سوی تو نمی آیم سجاده من برچین
ای کوفه خدا حافظ .....
دل خسته اگر بودم دل خسته اگر هستم
بار سفر خود را با خون جگر بستم
ای کوفه خدا حافظ .....
ای ماه شب کوفه ای شاهد راز من
با کس تو مگو هرگز از سوز و گداز من
ای کوفه خدا حافظ .....
در من پس از آن ضربت نیرو و توانی نیست
در سفره ی سائل ها خرمایی و نانی نیست
ای کوفه خدا حافط .....
ای کوفه تو بعد از من از فاجعه پروا کن
با زینب من اینجا یک دم تو مدارا کن
ای کوفه خدا حافظ .....
ای کوفه مدارا کن با باغ و گلستانم
بر نیزه اگر آمد سرهای عزیزانم
ای کوفه خدا حافظ .....
کوفه تو حمایت کن از نور دو عین من
تا کس نزند سیلی بر طفل حسین من
ای کوفه خدا حافط.
#محمود_تاری "یاسر"
هر کس که به #منبر شد باید که عنان بندد
یعنی که رهِ خود را بر فصل خزان بندد
آنکس که نمی داند آنکس که نمی فهمد
بهتر که زبان گیرد بهتر که دهان بندد
هر کس که بیان او ایجاد خطر سازد
قفلی به دهان باید قفلی به زبان بندد
وقتی که نشد منطق آئينه ی این میدان
راه خطر دشمن با تیر و کمان بندد
تا چند به خود بالی می گویی و می نالی
عاقل بود آنکس که ره سوی بیان بندد
از مأذنه گر آید بانگی به جز از تکبیر
آن مأذنه ویران بِهْ تا آن که اذان بندد
با واعظ شهر خود «یاسر» سخنی بر گو
دکّان شده گر منبر، بهترکه دکان بندد.
#محمود_تاری«یاسر»
مرثیه #حضرت_حمزه(ع) ، عموی گرامی پیامبر اعظم (ص)
با آن که بود غرقِ به خون جسم اطهرش
دیگر نبود خواهر دل خسته در برش
خواهر بدید جسم برادر به روی خاک
اما ندید خنجر قاتل به حنجرش
با چشم خویش خواهر دل خسته اش ندید
گردد بریده رأسِ مطهَّر ز پیکرش
با آن که گشت پیکر او لاله گون ولی
نیلی نگشت چهره ی معصوم دخترش
گرچه درید سینه ی او را ستمگری
اما نخورد کعب نی از کینه خواهرش
با آن که گشت روی منیرش به خون خضاب
بر نی نرفت پیش عزیزان خود سرش
گیرم که بود گَرد و غباری به چشم او
دیگر ندید چیدن گل را برابرش
گیرم که خورد نیزه ی وحشی به سینه اش
در بر نبود غنچه ی نشکفته پرپرش
در خاک و خون فتاد ولیکن در آن میان
پرپر نگشت جسمِ جوانِ دلاورش
با آن که گشت طایر عرشی شکسته بال
دیگر نبسته اند طنابی به شهپرش
با آن داشت نام پیمبر به روی لب
چوبی نخورد بر لب و دندان مکرّرش
با آن که سوخت قلب پیمبر ز داغ او
کنج تنور نرفت رأس منوّرش
آتش زده ست داغ غمش سینه را ولی
روشن نگشت گوشه ی ویرانه اخترش
این داغ شعله خیز از او شد به پا ولی
افتاده قلب خسته ی "یاسر" در آذرش.
#محمود_تاری«یاسر»
در سوگ #حضرت_زهرا(س ) /
#نوحه
صدیّقَةُ الشَّهیِده
بانوی قد خمیده
با پهلوی شکسته
جان بر لبت رسیده
ای پاره ی قلب رسولِ والا
خون کرده اندوه تو قلب ما را
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
ای خسته تر ز خسته
اشکت به رخ نشسته
مانند پهلوی خود
داری دل شکسته
بی روی تو مدینه غرقِ نجوا
چشم علی شد از غم تو دریا
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
شکستی و خمیدی
سوی علی دویدی
در زیر تازیانه
آه از جگر کشیدی
داغ پدر را دیده بودی امّا
داده عدو بر تو چنین تسلّا
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
دیدم به خانه آتش
می زد جوانه آتش
تو در هجوم دشمن
بودی میانِ آتش
دستِ مرا بستند خیل اعدا
آنجا که تو بودی غریب و تنها
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
یک دست تو به پهلو
یک دست تو به بازو
گاهی دو دست خود را
گیری به روی زانو
من نیمه جان گردیده ام ز غم ها
تو جان دهی من می کنم تماشا
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
جانم ز تن برون است
این خیمه بی ستون است
چون ماهِ پشت اَبرا
روی تو لاله گون است
بعد تو ای آئینه دار طوبا
شیرخدا مانده غریب و تنها
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
ای ماه بی نشانه
شُستم تو را شبانه
خیز و ببین ز داغت
ویران شد آشیانه
در پیش چشم کودکان یا زهرا
پیچیده ام بر پیکرت کفن را
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا ....
من زار و بی قرارم
تاب و توان ندارم
جسم تو را شبانه
بر خاک می سپارم
در پیش چشمم گشت تیره دنیا
دیدار ما باشد به روز عقبا
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... **
#محمود_تاری«یاسر»