(ورود امام حسین ع به کربلا)
کاروان حسین کرب و بلا آمده
خون دل حضرت زینب کبری شده
همه در شور و شین
ذکرشان یا حسین
آه از این غم۲
گفت زینب حسین جان به لبم آمده
درد و رنج و ماتم در طلبم آمده
غم شده مشکلم
خون شده این دلم
آه از این غم۲
ای که هستی مرا در همه دم هم نفس
یا حسین جان به فریاد دل من برس
قسمتم غم شده
صبر من کم شده
آه از این غم۲
زینبم همین جا خیمه گه ما بود
جای اهل حرم دامن صحرا بود
ای مرا پرده دار
از چه ای بی قرار
آه از این غم۲
علی اکبر همین جا اربا اربا شود
یوسف فاطمه تنهای تنها شود
شده وقت حضور
باش زینب صبور
آه از این غم۲
خون دل رباب است بهر علی اصغرش
در همین جا شود پاره ز کین حنجرش
می شود چاره اش
حنجر پاره اش
آه از این غم۲
می شوی دیده گریان اباالفضل من
می شود جدا دستان اباالفضل من
می شود جانفدا
فرقش از کین دو تا
آه از این غم۲
در همین جا شود گل ها ز کینه چیده
در همین جا شود حنجر من بریده
می کنی بهر ما
گریه ی بی صدا
آه از این غم۲
#رضا_یعقوبیان
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
(ورود امام حسین ع به کربلا)
شاه دین وارد کربلا شد
غرق ماتم همه نینوا شد
از غم کاروان حسینی
شور و غوغای دیگر به پا شد
آه-همه در تاب و تب
آه-جملگی جان بر لب
آه-بی قرار است زینب
آه و واویلتا۳
کربلا جایگاه من این جاست
زینبم خیمه گاه من این جاست
خاندان ولایت بدانید
مدفن و قتلگاه من این جاست
آه-پسر زهرایم
آه-شافع فردایم
آه-کربلا مأوایم
آه و واویلتا۳
زینبم مونس و یاور من
هستی ام جان من خواهر من
غم فراوان ببینی در این جا
ای که هستی تو غمپرور من
آه-غم فراوان بینی
آه-چشم گریان بینی
آه-جسم بی جان بینی
آه و واویلتا۳
تو ببینی علی اصغر من
روی دستم گل پرپر من
می زند حرمله تیر کینه
بر گلوی گل احمر من
آه-لب تشنه داره
آه-اشک غم می باره
آه-با گلوی پاره
آه و واویلتا۳
زینبم ای مه انور من
بنگر دیدگان تر من
می شود از ستم های دشمن
اربا اربا علی اکبر من
آه-آن حمیده ی من
آه-نور دیده ی من
آه-گل چیده ی من
آه و واویلتا۳
مه در خون تپیده ببینی
سر من را بریده ببینی
پیکر غرقه در خون و بی سر
روی خاک آرمیده ببینی
وای-زینبم خواهرم
وای-کشته ی خنجرم
وای-غرق خون پیکرم
آه و واویلتا۳
#رضا_یعقوبیان
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
(ورود امام حسین ع به کربلا)
آمده کربلا،یوسف فاطمه
بر لب زینبش،باشد این زمزمه
ای برادرجان من پریشانم
بر لبم این جا آمده جانم
یا اخا المظلوم۴
زینبم این مکان،خیمه گاهم بود
گریه کمتر نما،قتلگاهم بود
می زنند آتش بر همه خیمه
می رود رأسم بر روی نیزه
یا اخا المظلوم۴
جان به لب آمده،این زمین پر بلاست
روز اول نگر،شور و غوغا به پاست
ای که هستی تو آفتاب من
یا حسین بنگر اضطراب من
یا اخا المظلوم۴
خواهرم در همین،جا جگرخون شوی
بس که بینی تو داغ،زار و محزون شوی
در همین جا پرپر شود اصغر
اربا اربا گردد تن اکبر
یا اخا المظلوم۴
زین زمین بلا،یا حسین مضطرم
یاد سوز غمت،می زند شررم
ای برادرجان غم نصیبم من
از کنون بهرت بی شکیبم من
یا اخا المظلوم۴
خون شود زینبم،دل حساس من
شود از تن جدا،دست عباس من
فرق او از کینه دو تا گردد
در ره قرآن او فدا گردد
یا اخا المظلوم۴
کن دعا زینب،تو بمیرد حسین
خواهرت ماتم،تو نگیرد حسین
گرچه از مادر من نشان دارم
در دل خود سوز نهان دارم
یا اخا المظلوم۴
تو ببینی شود،غرق خون پیکرم
می رود بعد من،روی نیزه سرم
تو صبوری کن در غمم زینب
تا که روز دشمن شود چون شب
یا اخا المظلوم۴
#رضا_یعقوبیان
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
(ورود امام حسین ع به کربلا)
مولی حسین وارد کربلا شد
واویلا واویلا
زینب ز غم در شور و در نوا شد
واویلا واویلا
گوید حسین خواهر شوی پریشان
واویلا واویلا
اهل حرم با دیده های گریان
واویلا واویلا
اصحاب من با تیغ و تیر و پیکان
واویلا واویلا
جان می دهند در راه عهد و پیمان
واویلا واویلا
این جا همه اصحاب من شهیدند
واویلا واویلا
در نزد زهرا همه روسپیدند
واویلا واویلا
این جا شود گل های باغ حیدر
واویلا واویلا
از ظلم دشمنان ز کینه پرپر
واویلا واویلا
این جا شود اکبر به خون شناور
واویلا واویلا
صد پاره گردد اشبه پیمبر
واویلا واویلا
این جا شود طفلم علی اصغر
واویلا واویلا
با دست حرمله بریده حنجر
واویلا واویلا
این جا شود پرپر ز کین گل یاس
واویلا واویلا
از تن جدا گردد دو دست عباس
واویلا واویلا
این جا شوی ای زینبم پریشان
واویلا واویلا
بینی تو جسم پاره ی شهیدان
واویلا واویلا
این جا شود جبین من شکسته
واویلا واویلا
بینی که شمر بر سینه ام نشسته
واویلا واویلا
این جا ببینی آتش به خیمه
واویلا واویلا
سرهای پاک شهدا به نیزه
واویلا واویلا
این جا شود قامت تو خمیده
واویلا واویلا
بر نیزه بینی تو سر بریده
واویلا واویلا
این جا ببینی همه ی شهیدان
واویلا واویلا
جسم برادر پایمال اسبان
واویلا واویلا
این جا شود ظلم عدویم افزون
واویلا واویلا
بعد از شهادتم شود دلت خون
واویلا واویلا
خواهر که در صبوری بی نظیری
واویلا واویلا
بعد از حسین تو می روی اسیری
واویلا واویلا...
#رضا_یعقوبیان
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
(ورود امام حسین ع به کربلا)
رسیده گل فاطمه کربلا
زمین پر از رنج و درد و بلا
شده کربلایی
بگردد فدایی
گل فاطمه۲
حریم ولایت پر از غم شده
دگر صبر اهل حرم کم شده
همه اهل ایثار
کنار علمدار
گل فاطمه۲
کنار حسین خواهرش زینب است
چو اهل حرم او به تاب و تب است
نشسته کنارش
بود بی قرارش
گل فاطمه۲
بگوید حسین ای عزیز دلم
مزن آتش غم بر حاصلم
ببینی تو غم ها
ز دشمن ستم ها
گل فاطمه۲
در این سرزمین می شویم ما مقیم
که تقدیر ما بوده این از قدیم
بود خیمه گاهم
شود قتلگاهم
گل فاطمه۲
شود اربا اربا علی اکبرم
شود غرق خون حنجر اصغرم
ببینی غریبم
شده غم نصیبم
گل فاطمه۲
ببینی شود دست سقا جدا
شود جان او در ره دین فدا
برای علمدار
شوی تو عزادار
گل فاطمه۲
ببینی به میدان که تنها شوم
اسیر ستم های اعدا شوم
نمانده مجالم
به وقت وصالم
گل فاطمه۲
ببینی سویم شمر بی دین دوید
سر پاک من را ز کینه برید
تو با قلب سوزان
بگردی پریشان
گل فاطمه۲
#رضا_یعقوبیان
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
#دودمه
حاجی فاطمه آمد به منای ازلی
یا حسین بن علی
کربلا کعبه ی عشق است و بلای ازلی
یا حسین بن علی
از براى آمدن سوى تو نيت كرده ام
يا اله العالمین
اهل بيتم را به همراه خودم اورده ام
یا اله العالمین
در همين ميدان سرم مى گردد از پيكر جدا
اى امان از كربلا
مى رود تا شام و تا كوفه سرم بر نيزه ها
اى امان از كربلا
آمدی جانم به قربانت به صحرای بلا
این تو و این نینوا
ساربان هم رحم را برده ز یادش بی وفا
این تو و این نینوا
خسته از ره کاروان آل اطهار آمده
دخت کرار آمده
همره زینب اباالفضل علمدار آمده
دخت کرار آمده
کاروان شاه بر صحرا بِزد خَرگاه خویش
زینب آمد دلپریش
ایستاده اکبر و عباس بر پای عریش
زینب آمد دلپریش
عریش: کجاوه
می رسد بر گوش جان آوای دشت کربلا
یا اباصالح بیا
حضرت زهرا شده گریان مذبوح از قفا
یا اباصالح بیا
کار افراشتن خیمه ی زن ها با تو
مرحبا عباسم
بعد از این دور و بر زینب کبری با تو
مرحبا عباسم
با تو شد کرب و بلا عرش معلا زینب
دخت زهرا زینب
کوچه وا کرده علمدار بفرما زینب
دخت زهرا زینب
خیمه زده در کرب و بلا خون خدا
وا مصیبتا
شد سینه ی فاطمه دگر بیت العزا
وامصیبتا
بر سپاهی چرخش تیغ نگاهت غالب است
عصمت الله حرم
احترام محملت مانند کعبه واجب است
عصمت الله حرم
زینب اما نه بگو شیر خدا آمد فرود
خیمه را برپا کنید
حضرت کرب و بلا در کربلا آمد فرود
خیمه را برپا کنید
عصمت کبرای حق آمد به دشت کربلا
آه و صد واویلتا
وای از آن ساعت که در خون می تپد خون خدا
آه و صد واویلتا
با ادب زانو گرفته زاده ی ام البنین
عصمت الله حرم
ظهر امروزت کجا و ظهر روز اربعین
عصمت الله حرم
می دهد این سرزمین بوی نزاع و صد بلا
شه رسیده کربلا
در همین جا می شود رأس حسین از تن جدا
شه رسیده کربلا
ناقه ی زینب نشست و دست اکبر شد رکاب
وای از بعد حسین
زین طرف عباس و زان سو قاسم آمد با شتاب
وای از بعد حسین
کربلا تعظیم کن سلطان خوبان می رسد
جان جانان می رسد
جمع کن خار مغیلان را که مهمان می رسد
جان جانان می رسد
کربلا تعظیم کن نور قبیله آمده
دخت زهرا آمده
شاه بانوی بنی هاشم عقیلة آمده
دخت زهرا آمده
پایِ عباسِ عَلم گیرم رکابِ مرکب است
ذکرِ ما یا زینب است
دستِ پیغمبر در این صحرا حجابِ مذهب است
ذکرِ ما یا زینب است
پیشِ پایِ ناقه زانو زد یَل ام البنین
یا امیرالمؤمنین
اِی زمینِ کربلا زینب نَه زهرا را ببین
یا امیرالمؤمنین
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
#دودمه
از سما آید ندا با ناله ی وا غربتا
یا اباصالح بیا
زینبش گوید مزن خیمه در این دشت بلا
یااباصالح بیا
همراه حسین آمده ام بهر اسیری
منم دختر زهرا
بر صورت من نقش زند ضربت سیلی
منم دختر زهرا
کربلا قربانی پیر و جوان آورده ام
ارمغان آورده ام
دُرِّ کوچک، اصغر شیرین زبان آورده ام
ارمغان آورده ام
سینه مالامال داغ و دل به غم شد مبتلا
الامان از کربلا
می دهد بوی جدایی خاک این دشت بلا
الامان از کربلا
آمده از ره امیر انبیا و اولیا
دیدنی شد کربلا
بوی هفتاد و دو گل پیچیده امشب در فضا
دیدنی شد کربلا
خواهرت زینب کجا و خاک صحرا یا حسین
کربلا منزل مکن
جان من بر لب رسیده جان زهرا یا حسین
کربلا منزل مکن
در منایش خیمه زد پور امیرالمؤمنین
العجل کهف حصین
زین مصیبت گشته زینب دخت حیدر دل غمین
العجل کهف حصین
مشک پر آب ولی دخت علی بی تاب است
دل غمین ارباب است
این چه دشتی است که حرف همه طفلان آب است
دل غمین ارباب است
کاروان فاطمی با شور و آوا آمده
پور مولا آمده
حضرت خورشید در صحرای غم ها آمده
پور مولا آمده
ای برادر جان مده در این بیابان منزلم
پر ز غم گشته دلم
گریه هایت ای عزیز فاطمه شد قاتلم
پر ز غم گشته دلم
اسم این خاک پر از غم چیست بویش آشناست
این زمین کربلاست
خیمه را بر پا کنید این خاک از عرش خداست
این زمین کربلاست
کاروان دلبر من می برد دل از همه
فاطمه یا فاطمه
در کنار علقمه آمد امیر علقمه
فاطمه یا فاطمه
آمد از ره یادگار فاتح بدر و حنین
پادشاه عالمین
کربلا آماده شو کرب و بلایی شد حسین
پادشاه عالمین
بار بگشایید اینجا وعده گاهم با خداست
این زمین کربلاست
ریگ های این بیابان با تن من آشناست
این زمین کربلاست
کربلا بار گشا قافلهی شاه رسید
زینب از راه رسید
همره شاه بنی هاشمیان ماه رسید
زینب از راه رسید
باید او بر سر این خاک قدم بگذارد
عمه ی سادات است
پا به زانوی علمدار حرم بگذارد
عمه ی سادات است
آمدم تا جان دهم در راه دین و باورم
بار الها این سرم
این من و این پیکر و این اصغر و این اکبرم
بار الها این سرم
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم
پی ابقاء قَد قامَت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللّه اکبر، اکبر آوردم
برای کشتن دونان به دشت کربلا یا رب
چو عباس همایون فر، امیر لشگر آوردم
پی آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زاده ای چون قاسم فرخ فر آوردم
علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد
برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم
برای آن که قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمّ مرکب ها، خدایا پیکر آوردم
علی انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
به پاس حرمت بوسیدن لب های پیغمبر
لبانی تشنه یا رب بهر چوب خیزر آوردم
حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد تشتی
من اینک سر برای زینت تشت زر آوردم
برای آن که همدردی کنم با مادرم زهرا
برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم
من ژولیده می گویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم.
#ژولیده_نیشابور
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم
پی ابقاء قَد قامَت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللّه اکبر، اکبر آوردم
برای کشتن دونان به دشت کربلا یا رب
چو عباس همایون فر، امیر لشگر آوردم
پی آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زاده ای چون قاسم فرخ فر آوردم
علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد
برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم
برای آن که قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمّ مرکب ها، خدایا پیکر آوردم
علی انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
به پاس حرمت بوسیدن لب های پیغمبر
لبانی تشنه یا رب بهر چوب خیزر آوردم
حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد تشتی
من اینک سر برای زینت تشت زر آوردم
برای آن که همدردی کنم با مادرم زهرا
برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم
من ژولیده می گویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم.
#ژولیده_نیشابور
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا