eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ورود اهل بیت ع به شام) دروازه ی ساعات،پر ازدحام است بر آل فاطمه،ظلم مدام است در شام بلا خون گشته دل ها یا بقیه الله،آجرک الله۲ اسیران را برند،با دست بسته از این همه ستم،دل ها شکسته شد بر اسیران ظلم فراوان یا بقیه الله،آجرک الله۲ با شادی و شعف،چنگ و دف زدند پیش رأس حسین،همه کف زدند زین ظلم و کینه گرید سکینه یا بقیه الله،آجرک الله۲ این ها گل باغ،آل عبایند بهر گل زهرا،غرق عزایند از چه خرسندید کمتر بخندید یا بقیه الله،آجرک الله۲ ای مردم شامی،اهل ریایید با این همه ستم،دور از خدایید خون دل خوردیم چون گل پژمردیم یا بقیه الله،آجرک الله۲ شما در ذلتید،ای مردم شام بر ما از چه زنید،سنگ از روی بام نبود سزاوار این همه آزار یا بقیه الله،آجرک الله۲ از چه بسته شده،دست ساجدین با غل جامعه،با زنجیر کین بر ما امام است ماه تمام است یا بقیه الله،آجرک الله۲ رفتارتان بود،با ما خصمانه از چه ما را زنید،با تازیانه رخ ها گلگون است زینب محزون است یا بقیه الله،آجرک الله۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذرّیه ی زهرا نزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید دگر سنگ به زن ها نزنید به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید علی و فاطمه در جمع شما اِستادند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید به اسیری که بود در غل و زنجیر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید رقص و شادی جلو محمل زینب نکنید پای سر بریده به زمین پا نزنید بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دل سوخته ی ما نزنید کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است تازیانه به تن زینب کبری نزنید به تماشای سر پاک حسین آمده اید اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید دوستان غیر در خانه ی مولا نزنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلا سخت ولی شام بلا سخت تر است گذر از کوی یهود از همه جا سخت تر است زیهودی چه توقع که به ما سب نکند گر مسلمان بزند طعنه تو را سخت تر است پشت دروازه نگه داشته اند قافله را بعد دروازه از آن هم به خدا سخت تر است یا اخا مادر من فاطمه میداند و بس گذر از کوچه باریک چرا سخت تر است دست بسته به روی ناقه عریان سخت است گر ببارد به سرت سنگ جفا سخت تر است سر عباس به نی بود و مرا باز زدند سایه اش کم بشود از سر ما سخت تر است همه شهر نوامیس تو را گرداندند سر بازار ولی بر اسرا سخت تر است به سر طفل تو هم رحم نکردند حسین دیدن او ز تمام شهدا سخت تر است بزم نامحرم اگر پا بگذاری سخت است گر نگه دارد عدویت سرپا سخت تر است سر نی سنگ اگر خورد سرت ،جام ندید پس برای سر تو تشت طلا سخت تر است زخم شمشیر کجا زخم زبان واویلا به خدا شام غم از کرببلا سخت تر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مجلس یزید) امان ز شام ویران،خون شد دل اسیران زین همه ظلم و کینه،زینب شده پریشان امان ز مردم شام۴ ظلم یزید بی دین،افزون و بی حساب است از این همه مصیبت،دل ها همه کباب است امان ز مردم شام۴ پیمبر ولایت،زینب قهرمان است زین همه رنج و ماتم،قامت او کمان است امان ز مردم شام۴ سر بریده در تشت،رو به روی یزید است دوباره خون تازه،از گلویش چکید است امان ز مردم شام۴ اهل حرم از این غم،جانش رسیده بر لب بر لب او زند چوب،به پیش چشم زینب امان ز مردم شام۴ قاری دلشکسته،دم می زند ز محبوب یزید بی مروت،بر لب او زند چوب امان ز مردم شام۴ با چوب خیزران زد،بر ماه بی قرینه زد ناله عمه زینب،خون گریه کرد سکینه امان ز مردم شام۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت اهل عالم را زکار خویش حیران کرد و رفت از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب هر کجا بنهاد پا، فتحی نمایان کرد و رفت با لسان مرتضی از ماجرای نینوا خطبه ای جا نسوز اندر در کوفه عنوان کرد و رفت با کلام جانفزا، اثبات دین حق نمود عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت فاش میگویم من آن بانوی عظمای دلیر از بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت بر فرازنی چو آن قرآن ناطق را بدید با عمل آن بی قرین اثبات قرآن کرد و رفت در دیار شام برپا کرد از نو انقلاب سنگر ستمگران را سست بنیان کرد و رفت خطبه ی غرا بیان فرمود در کاخ یزید کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت از کلام حق پسندش شد حقیقت آشکار اهل حق را شامل الطاف یزدان کرد و رفت شام، غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت دخت شه را بعد مردن در خرابه جای داد گنج را در گوشه ی ویرانه پنهان کرد و رفت زآتش دل بر مزار دختر سلطان دین در وداع آخرین شمعی فروزان کرد و رفت.