#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
رباعی
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادریّ و هم یار پدر
در لیلهی قدرِ آخرِ عمرِ علی
شد مهر تو، سفرهدار افطار پدر
سیدرضا_مؤید
داغ است، دل لالهی صد چاک دمشق
زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق
خورشید به سوگ «امّکلثوم» گریست
تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق
سیدمحمد_رستگار
هم ماه مدینه است و هم زهرهی شام
همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام
ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان
از جانب ما به «امّکلثوم»، سلام
سیدمحمد_رستگار
در دفتر عشق، حرف منظوم شدم
تا آینهدار پنج معصوم شدم
هر کس به ردیف عشق نامی را خواند
من خادم بیت «امّکلثوم» شدم
حسین_دیلم_کتولی
هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه
هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه
بعد از سخنان تو بگفتا زینب:
لا حول و لا قوّة الّا بالله
محمدرضا_یزدی_آینه
#مجمع_الذاکرین_کانون_بسیج_مداحان_برخوار
💠 حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
( پرچم دار پیام شهدای کربلا )
🔺 (قسمت دوم)
هجرت به شهر کوفه به همراه پدر
🔹 سال ۳۶ هجری ، هنگامیکه امیرالمومنین (ع) مرکز خلافت را از مدینه به کوفه منتقل نمودند ، حضرت ام کلثوم (س) در ۳۰ سالگی به همراه خانواده خود به همراهی پدر به کوفه رفت ،
و در ۱۸ ماه رمضان سال ۴۰ هجری میزبان حضرت علی (ع) برای افطار بود و در شب نوزدهم شاهد آخرین مناجات های حضرت بود تا اینکه حضرت از خانه او بسوی مسجد کوفه رفتند .
پس از شهادت امیرالمومنین (ع) ، حضرت ام کلثوم (س) به همراه برادران خود به مدینه بازگشت
( إعلام الوری بأعلام الهدی ، ج۱ ، ص۳۱۰ ، طبرسی ، قرن ششم هجری )
🔹 هنگامیکه امیرالمومنین (ع) در نوزدهم ماه رمضان توسط ابن ملجم مجروح شدند ، مردم ابن ملجم را دستگیر کرده به خانه آوردند ،
حضرت ام کلثوم (س) درحالیکه بسیار گریان و پریشان بود ، به ابن ملجم فرمود : ای دشمن خدا ، خدا تو را ذلیل کند ، چرا پدرم را کشتی ؟
ابن ملجم گفت : چرا گریه می کنی ؟ شمشیرم را به هزار سکه خریدم و با هزار سکه ، آن را آغشته به زهر کردم
( تاریخ طبری ، ج۵ ، ص۱۴۶ ، قرن سوم هجری ) ( الکامل ، ج۳ ، ص۳۹۱ ، إبن أثیر ، قرن ششم هجری )
🏴 آخر ماه جمادی الثانی ، سالروز رحلت حضرت ام کلثوم سلام الله علیها تسلیت باد
#مجمع_الذاکرین_کانون_بسیج_مداحان_برخوار