.
#زمینه_شور_احساسی
#حضرت_ام_البنین
صفای ایوونتِ
صفایِ چشمِ سرخِ زائرایِ گریونت
اونی که بارِ اوله که شده مهمونت
صفای ایوونت
چه حسِ زیبایی
جمعه شب و کرببلا یه شبِ رویایی
چش وا کنی ببینی روبروی سقایی
چه حس زیبایی
دلمو گره بزن
به همون شش گوشه ای که ارزوی خیلیاست
منو کربلایی کن
میدونی کرببلای تو بهشتِ نوکراست
تو رو به اُمّ البنین
که عزادارِ چشایِ زخم و دستای جداست
روضه میخونه ، از بیقراریِ رباب
وقتی که میگفت ، الان عمو میاره اب
عمو تو راهه ، لالا گلم اروم بخواب
بند دوم
هوایِ بارونی
سقا کجایی مادرت اومده مهمونی
تاب نداره ببینتت با چشمایِ خونی
اومده مهمونی
هنوز علمداری
بلند شو باید علمِ حسینُ برداری
روحیه ی مادرِ پیرتو نگهداری
هنوز علمداری
تو که بی دستی اخه
چه جوری میخوای بگیری دستای مادرتو
مادرِ پیرت باید
خم شه به زانو بگیره با چه حالی سرِتو
تُ رکابِ زینبی
چه جوری میخوای کمک کنی دیگه خواهرتو
دستی نمونده ، بال و پرت ریخته زمین
میگن سرت هم ، خورده عمودِ اهنین
بلند شو امشب ، مهمونته اُمّ البنین
بند سوم
قمر ندارم من
بهم نگین اُمُ البنین پسر ندارم من
دیگه عصایِ دست و سایه سر ندارم من
پسر ندارم من
دلم تو بازاره
همونجا که سنگ میومد از در و دیوارِ
تمومِ خونه های شهر و زینب آواره
دلم تو بازاره
روضه خونِ من کجاست
که بخونه از سه ساله ای که باباشو ندید
پاشو عباسم بگو
تو کجا بودی که اون نامرد حسینُ سربرید
دست و پا میزد حسین
زینبش دنبال قاتل تا به گودالش دوید
جلو چشایِ ، زینبِ من سنگش زدن
یعده با چوب ، یعده با نِی اومدن
نبودی عباس ، خیلی حسینم رو زدن
مجمع الذاکرین وکانون مداحان برخوار
مجموعه علمی مذهبی،مرکز آموزش مداحی ،هیئت مداحان وکانون خدمت رضوی امام رضا(ع)
https://eitaa.com/majmaozakerin